• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
شنبه 27 آذر 1400
کد مطلب : 148381
+
-

وقتی خانه ناامن است

مدیر مؤسسه «نور سپید هدایت» از افزایش آمار دختران و زنانی می‌گویدکه در دو سال گذشته خانه را ترک کرده‌اند

مرضیه‌ موسوی-  روزنامه‌نگار

حواسمان نیست؛ ولی با بعضی رخداد اجتماعی و اقتصادی که این روزها صدایش در گوشمان می‌پیچد، زنان و دخترانی تصمیم به ترک خانه می‌گیرند؛ به امید نفس کشیدن در هوایی امن‌تر. از قتل رومینا به‌دست پدرش گرفته تا شیوع کرونا و افزایش خشونت‌های خانگی، مجازی شدن کلاس‌های درس و قطع ارتباط حداقلی برخی از زنان و دختران با محیط بیرون از خانه. این روزها خبر دستگیری قاتلی زنجیره‌ای در تهران به گوش می‌رسد که قربانیان خود را از بین مسافران تنهایی انتخاب می‌کرد که تازه پا به ترمینال جنوب گذاشته بودند. اما خوش اقبال‌ترین زنانی که ترک خانه می‌کنند، سر از انجمن‌های مردم‌نهادی درمی‌آورند که در حوزه کمک به زنان بی‌سرپناه فعالیت می‌کنند. سپیده‌علی‌زاده، مدیر مؤسسه «نور سپید هدایت» یکی از این مراکز نگهداری از زنان بی‌سرپناه را در میدان شوش اداره می‌کند. علیزاده درباره افزایش تعداد زنان و دخترانی که خانه را ترک کرده‌اند، هشدار می‌دهد.
به جرأت می‌توانم بگویم تعداد زنان و دخترانی که از خانه فرار کرده‌اند، حداقل در همین محدوده دروازه‌غاز و شوش، نسبت به قبل از کرونا دوبرابر شده است. دلیل روشن و واضحی دارد و آن افزایش خشونت خانگی است. هر یک از این افراد به طرق مختلف در خانه مورد اذیت و آزار بودند و با محدودیت‌های پیش آمده در دوره کرونا، رفتارهای ناسالم در خانواده‌های آسیبی شدت گرفته است. درحالی‌که ما از امنیت خانه و خانواده صحبت می‌کنیم، این مفهوم ممکن است برای دیگران تعبیر دیگری داشته باشد؛ خانه برای همه زنان امن نیست و همه افراد لزوما در خانه احساس آرامش نمی‌کنند. بالاخره تنش‌ها و اضطراب‌ها و فشارها جایی خودش را نشان می‌دهد. آخرین تارهای ریسمان هم پاره می‌شود و فرد از خانه بیرون می‌زند. غافل از اینکه این تازه آغاز مشکل‌هاست.

زنان چگونه آسیب‌پذیر می‌شوند؟
زنانی که قبل از ترک خانه هیچ برنامه‌ای برای «کجا رفتن؟» و «چه کردن» ندارند دردسرهای بسیاری را تجربه می‌کنند. خیلی باید خوش‌شانس باشند که بعد از ترک خانه و رسیدن به مرکزی امن، گرفتار مافیای قاچاق مواد و سوءاستفاده جنسی نشوند. همیشه اینطور نیست که زنی از خانه راهش را بکشد و خودش را به ترمینال برساند و بعد هم مستقیم پیش ما بیاید. کافی‌است این فرد تنها یک شب در پارک بخوابد یا ندانسته و از روی بی‌پناهی، به فرد اشتباهی اعتماد کند؛ اتفاقی که برخلاف خواسته ما معمولا رخ می‌دهد و سرنوشت این زنان را با حوادث تلخی گره می‌زند.
نداشتن مدارک هویتی، نداشتن آدرس دقیقی برای مراجعه، نداشتن پول کافی، بی‌تجربه بودن و... دلایل مهمی است که این افراد را آسیب‌پذیرتر از هر زمان دیگری می‌کند.

سرنوشتی که باید در صفحات حوادث جست
ماجرای رومینا را یادتان هست؟ دختری که پدرش او را  به قتل رساند؛ بعد از این اتفاق زنان زیادی خانه و خانواده و شهر خود را ترک کردند. تعدادی از آنها به پارک شوش آمدند و تعداد کمتری از آنها توانستند خود را به مددسرای زنان برسانند. همه آنها می‌ترسیدند که پدر یا همسر و عضوی از خانواده‌شان، همین بلا را سرشان بیاورد. روزهای اول بعد از این اتفاق، تماس‌های زیادی با مرکز ما  گرفته‌ می‌شد و دختران و زنان از ترس‌هایشان می‌گفتند. می‌گفتند قصد خروج از خانه را دارند و می‌خواستند راهنمایی‌شان کنیم. هیچ‌کدام از آنها به آنچه در انتظارشان بود واقف نبودند. حتی به آن فکر نمی‌کردند چون نجات از وضعیتی که در آن قرار داشتند برایشان در اولویت بود. می‌خواهید بدانید بعد از ترک خانه و محل زندگی، معمولا چه بلایی سر این زنان و دختران می‌آید؟ صفحه‌های حوادث روزنامه‌ها را ورق بزنید. زنان و دختران آسیب‌دیده‌ای که به‌دنبال احساس امنیت و آرامش پا در این راه پر خطر می‌گذارند، با سوءاستفاده‌های زیادی روبه‌رو می‌شوند. ممکن است تجربه‌های بسیار سهمگینی از تجاوز و تعرض و تحقیر و ترس را از سر بگذرانند. وقتی نتوانند کاری برای خود پیدا کنند و درآمدی داشته باشند، خیلی زود گرفتار مافیای مواد‌مخدر می‌شوند. آنها هم حتما به بیرون آمدن از این وضعیت فکر می‌کنند اما با برداشت غلطی که تحت عنوان آبرو دارند و تعبیرهای دیگری حاکم است، راه برگشت را بسته می‌بینند. خشونت علنی و هزار و یک تنبیه ناعادلانه در انتظارشان است. درحالی‌که بسیاری از این مشکلات را می‌توان از راه درست حل کرد. یا حداقل آن را کمتر کرد و زندگی آرام‌تری برای این خانواده‌ها رقم زد.

همیشه چیزهایی هست که نمی‌دانیم
به زنان و دخترانی که به ما زنگ می‌زنند و از قصدشان برای ترک خانه می‌گویند، توصیه می‌کنم این آخرین گزینه‌شان باشد. می‌گویم از خانه بیرون نیایید مگر اینکه حس کنید جان‌تان در خطر است یا ممکن است مورد تعرض و تجاوز قرار بگیرید. اما آنها را به تحمل وضع موجود تشویق نمی‌کنم. داشتن زندگی آرام و امن، حق همه ماست. به همه آنها توصیه می‌کنم اگر می‌خواهند تصمیمی بگیرند حتما از قدم‌های بعدی که قرار است بردارند مطمئن شوند. وگرنه از چاله به چاه عمیق‌تری می‌افتند که راه نجات از آن بسیار سخت است. من فکر می‌کنم هیچ‌گاه برای تغییر دیر نیست. امنیت روانی و جانی همه افراد جامعه باید حفظ شود؛ سنگ بزرگی است. اما برداشتن‌اش آنقدر ارزشمند است که هر زحمتی برای آن بکشیم ارزش‌اش را دارد؛ چرا که ریشه بسیاری از آسیب‌های اجتماعی ما در این موضوع است. تغییر برای چنین وضعیتی، تنها وظیفه زنان نیست و همه مردم باید در آن سهیم باشند. باید بپذیریم که هر فرهنگ ریشه‌داری لزوما فرهنگ مثبت و سازنده‌ای نیست. یک اشتباه عرفی رایج، تا سال‌های سال می‌تواند زندگی مردم یک قوم و یک شهر را تحت‌تأثیر خود قرار دهد. بسیاری از خشونت‌هایی که زنان و دختران تجربه می‌کنند به‌دلیل ترس خانواده‌ها از قضاوت شدن و اصطلاحا ریختن آبرو است. حتی در برخی از شهرها فردی که دختر به‌زعم آن فرهنگ «خطاکار»ش را نکشد و به او آسیب جدی نرساند، شماتت می‌شود و تحت فشار دیگران قرار می‌گیرد.
جامعه ما هم باید خوب شنیدن را یاد بگیرد و هم خوب شنیده شدن را. ما هنوز نمی‌دانیم اگر با زنی بی‌سرپناه یا دختری بی‌پناه مواجه شدیم باید چه رفتاری با او داشته باشیم؟ نمی‌دانیم چطور می‌توانیم به او کمک کنیم که بتواند احساس امنیت کند. نمی‌دانیم چطور می‌توانیم خانه‌ای امن برای او مهیا کنیم و او را به خانواده برگردانیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید