45تالاب بزرگ ایران در آستانه نابودی
در صورت بهروز شدن فهرست تالابهای در خطر نابودی مونترو، احتمال ورود 45تالاب ایران به این فهرست وجود دارد
سیدمحمد فخار - روزنامهنگار
تالابهای ایران در تشنهترین وضعیت تاریخی خود قرار دارند. این بخش از منابع طبیعی کشور در حالی نفسهای آخرش را میکشد که تضمینی برای حفاظت از سفرههای آب زیرزمینی بوده و پشتیبان اصلی محیطزیست جانوری و زیستبومهای منطقهای است.
سال1384، دستکم 140کارشناس محیطزیست با انتشار نامهای سرگشاده به مسئولان کشور نسبت بهاحتمال نابودی قطعی بیش از 90درصد تالابهای ایران طی 2دهه آینده هشدار دادند. حالا 16سال از این نامه میگذرد و با قطعیت میتوان گفت شرایط نابودی همه تالابهای کشور فراهم شده است.
هماکنون ۲۲۶تالاب در سراسر کشور شناسایی و ثبت شده که از این میان ۳۶تالاب با مساحتی بالغ بر 1.4میلیون هکتار در قالب ۲۵عنوان کلی در فهرست رامسر بهعنوان تالابهای بینالمللی و با اهمیت جهانی ثبت شدهاند که مهمترین آنها تالاب گاوخونی، دریاچه ارومیه، تالاب میانکاله، خلیج گرگان، تالاب شادگان، تالاب کانی برازان و زریوار هستند. تالابهایی که بهوضوح با خشکسالی شدید دستوپنجه نرم میکنند و آماده ورود به فهرست مونترو یعنی فهرست نابودی هستند. این فهرست طبق معاهدات جهانی برای تالابهای در خطر نابودی مطلق، شرایط هشدار قرمز صادر میکند.
فهرست مونترو چیست؟
فهرست مونترو درواقع هشداری قرمز برای تالابهای ثبت شده در معاهده رامسر است که با خطر نابودی روبهرو هستند. بر این اساس هماکنون تقریبا تمام تالابهای غیرساحلی و غیرمصنوعی کشور میتوانند در این فهرست قرار گیرند. همچنین تالابهای بزرگ کشور نیز در معرض ورود به این فهرست هستند. در واقع فهرست مونترو نوعی شرایط هشدار قرمز برای بقای تالابهاست تا تمام توجهات به حیات این بخش از منابع زیستی و طبیعی کشور معطوف شود.
هماکنون شمار تالابهایی که باید به فهرست مونترو منتقل شوند به عدد45 رسیده است. براساس آنچه پایگاه اطلاعرسانی سازمان حفاظت محیطزیست منتشر کرده اکنون ۴۵تالاب کشور به کانون تولید گردوغبار تبدیل شده و شرایط ورود به فهرست مونترو را دارند. طبق مطالعاتی که ستاد ملی گردوغبار انجام داده است نیز بخش یا تمام سطح ۴۵تالاب کشور تبدیل به کانون تولید گردوغبار شده است؛ یعنی کارکرد اکولوژیک خود را از دست دادهاند.
تالابهای بزرگ و حائزاهمیت کشور جزو کنوانسیون رامسر و سایتهای ایران بهشمار میروند. اکنون پهنهای بهوسعت ۶۸۰هزار هکتار از مجموع تالابهای مهم یعنی «هامون صابری و هیرمند»، «هامون پوزک»، «شادگان»، «گاوخونی»، «بختگان-طشک»، «دریاچه ارومیه»، «مجموعه آلاگل گلستان»، «ارژن فارس»، «مجموعه یادگارلو آذربایجانغربی» و «تالاب گاوخونی» گردوغبار تولید میکنند. از سویی «تالاب جازموریان» با وسعت ۸۷هزار و ۲۰۰هکتار بهعنوان بزرگترین عرصه تالابی تولید گردوغبار کشور است.
«تالاب هورالعظیم» در خوزستان، «میقان» در استان مرکزی، «صالحیه» در استان قزوین و «مهارلو» و «پریشان» در استان فارس، شرایط تولید گردوغبار را دارند و در کنوانسیون رامسر هم سایتهای بحرانی «شادگان»، «بختگان-طشک»، «هامون»ها، «تالاب انزلی»، «مجموعه یادگارلو آذربایجانغربی» احتمال بالای قرار گرفتن در فهرست قرمز مونترو را دارند.
لبه تند تغییر اقلیم
تغییر اقلیمی موضوعی جهانی است و اثرات آن بر ایران به وضوح مشخص شده است. شاید بیشتر مدلهای تغییر اقلیم شرایط آینده ایران را خشکتر پیشبینی کرده باشند ولی سوءمدیریت و تخصیصها و بارگذاریهای بیش از ظرفیت نقش بیشتری در بهوجود آمدن این وضعیت دارند. بنابراین باید با تغییر اقلیم سازگار شد و تغییر سبک زندگی جامعه را اصلاح کنیم، باید تغییرات اساسی در بخش انرژی و صنعت ایجاد شود و تخصیصهای ۲۰سال گذشته را بازنگری کنیم و بارگذاری روی منابع آبی را کاهش دهیم و همچنین باید به احیای تالابها بهدلیل نقش حیاتی که در تعادل اکوسیستم دارند، توجه کرد. کمبود بارش یکی از پارامترهای اثرگذار بر خشکی رودخانهها و تالابهاست اما بررسیها نشان میدهد در دهههای اخیر مدیریت منابع آب جامع و بههم پیوسته نبود. در دهه گذشته اگرچه شرایط منابع آبی کشور مناسب و مساعد بود ولی حقابه زیستمحیطی تالابها در نظر گرفته نشد. سال۹۴ جزو سالهایی بود که با مطالبهگری کشاورزان و همکاری و مشارکت آنها، با جمع شدن پمپاژهای غیرقانونی از رودخانه زایندهرود، آب به تالاب گاوخونی رسید. این رویداد فرخنده نشاندهنده آن است که احیای تالاب نیازمند مطالبه و مشارکت تمام ذینفعان و همکاری دولت است.
حقابه و دیگر هیچ
میزان متوسط بارش سالانه در ایران یکسوم متوسط جهانی است اما نرخ تبخیر 3برابر نرخ متوسط جهانی است. این دو از هر سو موجب شدهاند، شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک کشور قرنها تمدید شوند تا تنش آبی اکوسیستمها در دوره خشکسالی به اوج خود برسد. سازمان محیطزیست پیشتر اعلام کرده است که حیات هر تالاب در گرو تأمین حقابه آن است و حقابه نیز تابعی از مدیریت منابع آبی و بارشهاست که در شرایط خشکسالی میتواند با اندکی سوءمدیریت به خشکی کامل یک تالاب بینجامد. زمانی که ورودی آب تالابها کمتر از میزان طبیعی و مورد نیاز آنها باشد، تالابهای دائمی به تالابهای فصلی و تالابهای فصلی به اراضی خشک تبدیل خواهند شد و این موضوع سبب میشود پوشش گیاهی و حیات جانوری و تنوع زیستی و کارکردهای اصلی تالاب دستخوش تغییر شود و این اکوسیستمهای ویژه، کارکرد اصلی و مثبت خود را از دست میدهند و با تبدیل شدن به کانونهای ریزگرد، خود به چالشی بزرگ تبدیل میشوند.
مسیر احیای تالابها
برای احیای تالابها باید وضعیت موجود این اکوسیستمها بررسی شود و عواملی که در شکلگیری این شرایط نقش داشتهاند میزان تأثیرشان مشخص شود و این امر تنها از طریق ارزیابی علمی و میدانی امکانپذیر است. بهترین اقدام برای احیای یک اکوسیستم تالابی، تأمین حقابه تالاب است، چون با وجود آب و تغذیه تالاب حیات این اکوسیستم منحصربهفرد معنا مییابد. حقابه تالاب باید به میزانی باشد که حیات گونههای مختلف گیاهی و جانوری در اکوسیستم تالابی مورد نظر برقرار شود.