مرور آثار ابراهیم مختاری
یکی مرد جنگی به از صد هزار...
بهروز غریبپور - کارگردان و تهیهکننده
زمانی که مدیرعامل فرهنگسرای بهمن بودم، ابتدا از آقای ابراهیم مختاری شناختی نداشتم ولی ایشان آمد و راجع به ساخت فیلم «زینت» طرح موضوع کرد. ایشان اهل پژوهش بود و شور و انرژی فراوانی داشت و سینما را تنها بهعنوان وسیلهای برای شهرت و ثروت نمیدید. طبیعتا از آشنایی با او لذت بردم و همین موضوع سبب شد که دست به کاری بزنم که در شهرداری تهران سابقه نداشت و در فرهنگسرای بهمن اصلا امکانی برای آن پیشبینی نشده بود؛ چراکه فرهنگسرا تازه تاسیس شده بود و دارای اساسنامهای نبود که در اینباره صحبتی شده باشد.
مایل بودم شهرداری تهران هم در زمینه تئاتر و هم در زمینه فیلم سینمایی بتواند وارد عرصه جدید اجتماعی شود. خوشبختانه مسئولان شهرداری هم با این مسئله اصلا مخالفتی نکردند و فرهنگسرای بهمن تهیهکنندگی این فیلم را برعهده گرفت. من هم به نیابت از فرهنگسرای بهمن و اراده شخصی خودم این کار را انجام دادم. در جریان کار ما تا آنجا که میتوانستیم به آقای مختاری کمک کردیم اما در یک جایی، پروژه با سختی فراوان بهدلیل نداشتن بودجه کافی متوقف شد. در این شرایط آقای مختاری مثل هر هنرمند خلاق دیگری در بحران و استیصال قرار گرفته بود و من برای گذر از این بحران به ایشان پیشنهادی دادم که هر وقت من را میبیند، برای این کار تشکر میکند؛ چون این اتفاق هم ضامن ادامه حیات فیلم و هم کار ایشان شد. چون همانطور که میدانید معمولا بعد از آنکه مدیری از مسئولیتش برکنار شود، جانشین او، شاید دستاوردهای او را قبول نداشته و آن را متوقف کند. من آنجا به آقای مختاری پیشنهاد کردم که شما بیایید و 25درصد در بودجه فیلم مشارکت کنید تا فیلم تبدیل به فیلم فرهنگسرای بهمن و شما شود. آن 25درصد هم به این صورت نبود که آقای مختاری بابت آن هزینهای را پرداخت کند، در واقع از دستمزد، شرایط آرامش و استراحت دوران فیلمبرداری خود میزد و به جای اینکه در یک جای قابلقبول باشد، خودش و تیمش به حداقلها قناعت میکردند تا کار را به اتمام برسانند. خوشبختانه فیلم زینت چون این پیشینه را داشت و از ابتدا تا انتها با سختی دستوپنجه نرم کرده بود، فیلم ماندگاری شد. بنابراین ابراهیم مختاری با این فیلم بیش از پیش مطرح شد و زینت تبدیل به یک سرمایه معنوی برای ادامه زمینه حرفهای کار او شد.
وسواس آقای مختاری همان وسواس خود من در کار بود و به همین دلیل ما بیشتر به هم نزدیک شدیم. من احساس میکردم او هر پلانی که میگیرد ناشی از ماهها و سالها دستوپنجه نرم کردن با یک موضوع مستند است. وقتی زینت اکران شد، این موضوع به وضوح دیده میشد که آقای مختاری مطلقا سرسری به موضوع نگاه نکرده و این را هر بینندهای میتوانست درک کند. فکر میکنم آقای مختاری در عمل نشان داده که هم در نوشتن و هم در زمان کارگردانی و تدوین با علاقهمندی بینهایت زیاد به موضوعش نگاه میکند و به سادگی رضایت نمیدهد. لازم است بگویم که قبل از فیلم آقای مختاری، میخواستم به خانم پوران درخشنده و در عین حال به شهرداری تهران کمک کرده باشم و فیلمی از خانم درخشنده با عنوان «هتل بینالمللی» بسازم. میدانستم که آن هتل یک ساختمان محل بحران در جامعه بود و موضوع جذابی برای ساخت به شمار میآمد. خانم درخشنده هرچه تلاش کرد، نه شهرداری به حمایتش ادامه داد و نه خود کسانی که در آن ساختمان بودند رضایت دادند که دوربین وارد زندگیشان شود. شخصا در این رابطه دیدم که آقای مختاری خیلی سمجتر است و با دوربینش به موضوعی پرداخته است. به همین دلیل تا زمانی که در فرهنگسرای بهمن بودم از ساخت فیلم او حمایت کردم.
پیشینه مستندسازی آقای مختاری کمک میکرد تا واقعیت را بهتر به نمایش بگذارد؛ چراکه بهطور کلی مستندساز سعی میکند تا واقعیت را آشکار کند. آقای مختاری نیز در فیلم زینت گام بزرگی در جهت یک فیلم دراماتیک برداشت؛ بهعنوان مثال سکانسی از این فیلم که برای زندهماندن بچهای، حنجره او را سوراخ میکنند تا راه تنفساش باز شود از خاطرم نمیرود. بعدها دوست عزیزم فرهاد ورهرام این مسیر را ادامه داد و «عروسی پسر زینت» را به شیوه مستند ساخت ولی من این دو فیلم را در ادامه همدیگر میدانم و هیچ منافاتی بین سینمای مستند و داستانی نمیبینم.
فیلم زینت در زمان خودش انعکاس بینالمللی و داخلی خیلی خوبی داشت و این اتفاق برای آقای مختاری ناباورانه نبود. بهدلیل اینکه ایشان واقعا تلاش کرد و تلاششان به ثمر نشست. آقای مختاری کم کار است و اینطور نیست که به سرعت به سراغ سوژه بعدی برود. به همین دلیل در هر دورهای که ایشان فیلم داشته، مطرح شده و بعد بهتدریج به فراموشی سپرده شده است.
ابراهیم مختاری بهدلیل روحیه خاصی که دارد، بهدنبال تعداد آثار نبوده بلکه بهدنبال کیفیت است. شاید سینمای حرفهای ایشان را جدی نگیرد ولی ایشان هم یک محقق برجسته و هم یک فیلمساز بسیار خوب است. ایشان مصداق این شعر فردوسی در شاهنامه است که میگوید: «سیاهی لشگر نیاید به کار، یکی مرد جنگی به از صد هزار». اگر او فقط یک فیلم زینت را ساخته بود و کار دیگری انجام نداده بود، دینش را به جامعه و فرهنگ ادا کرده بود. آقای مختاری شخصیت موردتأیید و برجستهای است و شخصا آرزو میکنم که باز هم کارهای درخشانی بسازد.