• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
دو شنبه 22 آذر 1400
کد مطلب : 148038
+
-

مزه نان عوض شده است

مزه نان عوض شده است

محمد برمایی - کارشناس خانواده

ما می‌ترسیم و ما را می‌ترسانند از باورهایی که سال‌ها در ما و سبک زندگی ما ریشه ناخودآگاهی دارد یا تردید می‌کنیم و مردد می‌شویم که آیا هنوز این باورها کار می‌کنند یا قدیمی شده‌اند؟! ‎می‌گوید اگر ازدواج کنم، آنچه رشته‌ام، پنبه می‌شود؛ پس‌اندازم، زمانم، برنامه‌هایم، زیست فردی‌ام، مسیر پیشرفتم، همه و همه دستخوش تغییر می‌شوند. من وقت ندارم، اصلا سال‌هاست توسعه فردی‌ام (دانش، ورزش و...)، ا‌وقات فراغتم (سفر، خوشگذرانی و...) و تنهایی‌هایم را زندگی کرده‌ام. با اهدافم تعارض منافع دارد؟ حتما با این دسته افکار و گفتار و دلبستگی‌های فردی در فضای سنتی و نوگرای جامعه، خصوصا جوانان آشنا هستید؛ آنانکه که نگاهشان به زندگی بعضا یا ترجیحا مادی و دستاوردی است. ترس از نداشتن و نرسیدن به آینده یا سرمایه‌ و ثروت یا احتمال ورشکستگی‌های مالی و عاطفی بعد از ازدواج، مهم‌ترین دلیل برای ازدواج نکردن‌شان است. یکی از علل اصلی کاهش آمار ازدواج در ایران همین ترس غیرمعمول و غیرواقعی است. ‎با احترام به پول و ثروت و عدم‌انکار اینکه ما بهره‌مان را هم از (لذات و نعم حلال) دنیا فراموش نمی‌کنیم و نکرده‌ایم، ‎اساسا زندگی‌هایی که صرفا با اتکا به ثروت شروع شده‌اند نسبت‌ به زندگی‌هایی که با اتکا‌به باورهای الهی و حتی ثروت اندک شروع شده‌اند از ثبات و دوام کمتری برخوردار بوده‌اند.
‎می‌خواهم نتیجه بگیرم؛ آن‌کسی که فکر می‌کند چون پول دارد می‌تواند زندگی را بچرخاند، عجیب در اشتباه است و برعکس، فردی که محور شروع زیست 2نفره را همدلی گذاشته است، در انتخابش هم با کسی بُر می‌خورد که اینگونه است و با مراقبت از این ویژگی محترم، زیست دوتایی‌شان با همه کاستی‌های به ظاهر مادی باز پر از جوشش است ‌و پویایی و زیبایی.
البته معتقدم «فقر» (طبق برخی مطالعات) یکی از شاخص‌های افزایش طلاق است، ولی اصل حرف من این است که آنچه امروز به‌دست فراموشی سپرده شده، نفس ازدواج برای رشد و تربیت‌مان است؛ نه ‌ویترین دارندگی‌ و برازندگی. باور کنیم هیچ‌کس با ازدواج دچار ورشکستگی عاطفی، شخصیتی یا معنوی نمی‌شود، بلکه فقط ارزش‌ها و داشته‌هایش تغییر می‌کند. لطفا اصل را فدای فرع زندگی نکنید و فکر ورشکستگی‌های احتمالی بعد از ازدواج را از سرتان دور بریزید. به قول یکی از آشنایان که می‌گفت: اگر من می‌خواستم صبر کنم تا خانه‌ای بخرم و بعد ازدواج کنم تا همین الان هم نمی‌توانستم ازدواج کنم! ‎ ریشه این تغییر و تضعیف در باورهای اصیلی که زندگی‌های پایدار، قابل افتخار و قابل روایت دهه‌های 30و 40و 50را در دهه 90بی‌اعتبار کرده است، چیست؟ دین آدم‌ها تغییر کرده؟ اخلاق آدم‌ها تضعیف شده؟ انسان تحقیر شده؟ قرآن تحریف شده؟ دین، دم‌دستی شده؟ شکرگزاری صرفا برای ایجاد ثروت شده نه بندگی؟ نمی‌دانم! ‎ولی این را می‌دانم که تا‌به‌حال کسی با ازدواج ورشکسته نشد؛ شما هم بهش فکر کنید.
به قول آقای قزوه:
من فکر می‌کنم مزه نان عوض شده‌ست
آواز کوچه، لحن خیابان عوض شده‌ست



 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :