تهران در تسخیر غول آهنی
به بهانه 21 آذر، سالروز ورود نخستین خودرو به ایران
مرضیه موسوی- روزنامهنگار
121سال از ورود نخستین خودرو به ایران میگذرد؛ خودروی «رنو» که مظفرالدین شاه در نخستین سفر فرنگ خود از اروپا به ایران آورد. البته ماجرا به این سادگی که خواندید نبود؛ خزانه پول کافی برای خرید این خاصهخرجیها نداشت. هنوز چشم هیچ ایرانیای به جمال «خودرو» روشن نشده بود چه برسد به اینکه رانندگی بلد باشد. نبود جاده آسفالته هم مانع دیگری برای ورود خودرو به ایران بود. با این حال شاه نتوانست چشم از این غول آهنی بردارد و دل از آن بکند. رئیس کمپانی رنو با ترفند «یکی بخر، دو تا ببر» توانست مظفرالدین شاه را راضی به خرید نخستین اتومبیل برای ایران کند؛ «اولین اتومبیل را به شما هدیه میکنیم و دومی را 1600فرانک به شما میفروشیم.» بعد هم 2خودروی رنو را به همراه 2راننده و 2تکنیسین راهی ایران کرد. مظفرالدین شاه و سوغات فرنگ تا روسیه را با قطار طی کردند و بعد از آن از راه زمینی وارد ایران شدند اما هنوز از پیچهای جاده خاکی رشت- قزوین عبور نکرده، یکی از این خودروها خراب شد و قبل از رسیدن به تهران از بین رفت و در همین راه جا ماند. به هر زحمتی بود خودروی دیگر به تهران رسید و مردم دارالخلافه را حیرتزده کرد.
برای اتومبیل جاده ساختند
تهران تا سالها بعد از ورود اتومبیل جاده آسفالته ای نداشت. اندک خودروهایی که در دوره قاجار در دارالخلافه وجود داشتند روی جادههای خاکی و در خوشبینانهترین حالت، روی خیابانهای سنگفرش شده حرکت میکردند. خیابان الماسیه یا بابهمایون امروزی، نخستین خیابان تهران بود که در سال1310 به بهانه ورود ملک فیصل، پادشاه عراق به تهران، آسفالت شد. خیابان توپخانه و پهلوی هم بعد از این سال به مرور آسفالتکشی شدند. یکی از مهمترین تغییرات تهران بعد از ورود اتومبیل، خیابانکشیهای جدید بود؛ مسیرهایی که پهنتر از کوچههای قدیمی بودند و معبر میانی آن به تردد خودرو اختصاص داشت.
مشاغلی که اتومبیل با خود آورد
ورود نخستین خودروها به ایران، کالاها و همچنین مشاغل تازهای را در شهرها باب کرد؛ از تکنیسینهای تعمیر خودرو گرفته تا رانندگی و آموزش آن و ثبت شناسنامههای خودرو و گواهی اجازه رانندگی با اتومبیل. نخستین گواهینامهها را بلدیه برای رانندهها صادر میکرد. روایتهای تاریخی از «سیفالله خان» نامی یاد میکنند که در سال1308 نخستین گواهینامه رانندگی در ایران را به نام خود ثبت کرده است. نام آموزشگاه «پرستو» بهعنوان نخستین آموزشگاه رانندگی پایتخت در تاریخ تهران به ثبت رسیده است.
اولین فوتی تصادف در ایران
اولین اتومبیلها سرعت چندانی نداشتند و با 30کیلومتر در ساعت، در جادهها تاخت و تاز میکردند؛ برای همین هم تا سالها بعد از ورود نخستین خودرو به ایران، خبری از تصادفهای منجر به فوت نبود اما درست در پاییز1305 تصادفی در امیریه تهران رخ داد که نخستین فوتی حوادث رانندگی را بر جا گذاشت؛ شبی بارانی بود. درشکهای که «غلامحسینخان درویش» استاد موسیقی سنتی ایران در آن به سمت خانه راهی بود، با یک خودرو تصادف کرد. درویشخان در این حادثه جان خود را از دست داد. گرچه خبری از سرنوشت راننده و چگونگی برخورد قانون با او در دست نیست اما این تصادف آغازی شد برای پیریزی قوانین راهنمایی و رانندگی در کشور.
معروفترین کلکسیونر خودروی ایران
رضاشاه، از آن عشق ماشینهایی بود که برای پیدا کردن و خریدن خودروهای منحصربهفرد سر و دست میشکست. همین علاقه، او را به یکی از معروفترین کلکسیونرهای خودروی جهان تبدیل کرد. موزه اتومبیلهای تاریخی و خودروهایی که در آن به چشم میخورد چشمه کوچکی از این کلکسیون است که این روزها در جاده مخصوص کرج میتوان به سراغش رفت. در این موزه میتوانید خودروهای معروفترین شرکتهای خودروسازی دنیا را ببینید که اغلب بهصورت سفارشی ساخته شدهاند. همچنین خودروهایی قدیمی از شرکت بنز که حتی خود این کمپانی هم نمونهای از آن ندارد و بهدلیل همین منحصربهفرد بودن، ارزش زیادی دارد. بیش از یک هزار دستگاه اتومبیل از جمله فراری در مدلهای متنوع، لامبورگینی کانتاش، دهها مدل رولز-رویس، بیش از 20مدل مرسدس بنز در کلاسهای مختلف، آلفا رومئو، کادیلاک، فورد، بیامو، کرایسلر و صدها دستگاه دیگر از برترین خودروهای جهان در کلکسیون پهلوی به چشم میخورد.
ایران، صاحب صنعت خودرو میشود
سالهای دهه30، سالهای پرماجرایی برای صنعت خودرو در ایران بود. نخستین کارخانه مونتاژ خودرو در ایران در این دهه راه افتاد. استفاده از اتومبیل در اغلب شهرها مرسوم شده بود و خیابانها هر روز بیش از گذشته به تصرف این غولهای آهنی درمیآمد. با تولید انبوه خودرو در جهان و ارزانقیمت شدن انواع خودرو، قشر متوسط هم دست به فرمان شد و رانندگی، عمومیتر از همیشه. حوالی سال1310، 3هزار خودرو به ایران وارد شده بود و با استقبال مردم از این وسیله، دولت کمکم به فکر راهانداختن صنعت داخلی تولید خودرو شد.
سال1338 بود که بازرگانی به نام جعفر اخوان کار مونتاژ جیپ ویلیز را در کارخانهای به نام «جیپ شهباز» آغاز کرد. بعدها در سال1341 ایرانخودرو تاسیس شد و صنعت پررونق خودرو در ایران به راه افتاد.
ترافیک در تاریخ تهران
خیابانهای تهران در دهه30 دیگر با مفهوم ترافیک آشنا بود. باغهای لالهزار و دیگر محلههای مرکزی تهران کمکم جای خود را به خیابانهای عریض داده بودند و درختان یکییکی از سر راه اتومبیلها برداشته میشدند. حتی خیابانهایی مثل علاءالدوله و مخبرالدوله نخستین گرههای ترافیکی تهران را تجربه کرده و اهالی پایتخت با مفهوم «ماندن در ترافیک» آشنا بودند. سال1335 بود که رئیس پلیس تهران دههزارمین پلاک خودرو را هم در این شهر به ثبت رساند.
اما دردسرها به همینجا ختم نشد؛ وسیلهای که در ابتدا بهدلیل سرعت و راحتی به چنان محبوبیتی در کشور رسیده بود، حالا داشت خلاف رسالت خود حرکت میکرد. حضور مستمر خودروها در خیابانهای شهر کمکم نگرانیها درباره آلودگی هوای تهران را شدت بخشید. در دهه40 برای نخستینبار موضوع آلودگی هوای تهران در مجلس مطرح شد.
ارابه شیطان در توپخانه
خر دجال، گردونه بخار، گردونه فرنگی، کالسکه آهنی، ارابه شیطان و... القابی بود که تهرانیها با دیدن خودروی مظفرالدین شاه به این وسیله عجیب و غریب داده بودند. درست است که مردم کمی از این وسیله پرسروصدا که با نفت کار میکرد و خودبهخود شروع به حرکت میکرد، میترسیدند اما حین حرکت این ارابه آهنی در میدان مشق عده زیادی دنبالش میدویدند تا با ترسشان روبهرو شوند. همین سروصداها دست آخر شاه را از سوار شدن بر اتومبیل منصرف کرد. بعدها مظفرالدین شاه در تفرجگاهها وقتی از اسبسواری خسته میشد خودش را روی صندلیهای چرم اتولش میانداخت تا به اردوگاه یا کاخ سلطنتی برگردد. ترفندهای بازاریابی رئیس کارخانه رنو جواب داد و خیلی زود سفرا و وزرا و دیگر اعیان هم به فکر داشتن خودرو افتادند.
ماشین مشتی ممدلی
«ماشین مشتی ممدلی» معروفترین خودروی ایرانی است که نامش از پیش از دهه30 تاکنون در حافظه تاریخی ایران ماندگار شده و حتی راه به ادبیات و زبان عامیانه هم باز کرده است. روایتهای متناقضی از «مشهدی محمدعلی خالقی ترازوچی» و ماشین معروفش نقل میشود. یک روایت، او را شوفر خوشاخلاق و البته ثروتمندی معرفی میکند که گاراژی در خیابان چراغ برق داشت و وقتی بچهها او را میدیدند دنبالش میدویدند و این شعر را میخواندند: «ماشین مشتیممدلی/ نه بوق داره نه صندلی/ شاگرد شوفر داد میزنه/ امیریه بیمعطلی/ با ماشین مشتی ممدلی!»
روایت دیگر، مشتی ممدلی را شوفری خسیس معرفی میکند که دست و دلش نمیرفت که به ماشینش رسیدگی کند. سپر لقلقو و صندلیهای زهواردررفته و بوق خراب این مشتی، سوژه بچههای شهر شده بود که هر روز برایش میخواندند:«ماشین مشتی ممدلی/ نه بوق داره نه صندلی».
پیکان جوانان
اتومبیل تنها وسیلهای برای سوار شدن و طی طریق نبود؛ همین که سروکله خودروهای متنوع در ایران پیدا شد، دستهبندیهای پیکانسوارها، عشق نیسانها، جیپسوارها و... هم خودش را ساخت. «پیکان جوانان» یکی از پرطرفدارترین انواع خودرو بود که میشد در خیابانهای شهر دید که از عشق ماشینها دلبری میکند. جیپ و پاترول طرفدارهای خاص خود را داشتند و پیکاناستیشن خودروی مردمی با روحیه محافظهکارتر بود. کمکم سروکله شعارنویسی هم روی گلگیر و شیشه عقب و بدنه خودرو پیدا شد تا پیام صاحب خودرو را به دیگر مردم شهر برساند؛«من و پسرم، شما همه!»
بهدلیل آلودگی هوا، مدارس تعطیل است
سال1377 بود که برای نخستینبار مدارس تهران بهمدت یک هفته تعطیل شد؛ رخدادی بیسابقه که حتی نتوانست مسکنی موقت برای رفع آلودگی باشد و هفتهها و ماههای بعد هم مدام تکرار شد. با این حال کسی فکرش را نمیکرد پای این آلودگی به تابستانهای تهران هم باز شود.
امروز 131سال از ورود نخستین خودرو به تهران میگذرد. بیش از 4میلیون خودرو خیابانهای شهر را به تصرف خود درآورده؛ به ازای هر دو نفر، یک خودرو. با این حال این روزها این جمعیت 4میلیونی غولهای آهنی دیگر متهم ردیف اول آلودگی تهران نیستند.
محدودیت ترافیکی
سال58 نخستین محدودیت ترافیکی برای ورود خودروها به مرکز شهر ایجاد شد و طی سالهای بعد مدام به عرض و طول این محدوده اضافه شد. دهه50 بود که دیگر مردم تهران را با «ترافیک» و «شلوغی» میشناختند و شهر کاملا در تصرف خودروها درآمده بود. از این تاریخ به بعد آلودگی هوای تهران رسما به گردن خودروها افتاد.