خیابان شهید خلیل حسینی سورنا پاتوق آنهایی است که برای سروریخت ماشینشان میلیونها تومان خرج میکنند
پژو بیار بوگاتی شیرون ببر!
رابعه تیموری
اسم تاکسی «سمند» زردرنگش را «آلیون خان» گذاشته، ولی قد و بالا و حتی بند و بساط داخل اتاقکهای ترتمیز آلیون خان به خودرو «تویوتا آلیون» شباهت چندانی ندارد. همانطور که دستمال میکروفایبر ضد خش را به آرامی روی لاستیکهای ماشین میکشد، تند تند سفارش میدهد: «روکشش زرشکی تیره باشه، چرمیها! فقط چرمی، سردنده و دستگیره را هم زرشکی بزن. داشبوردش فراموش نشه.» فهرست سفارشاتش بلندبالاست و تا خوشصدا کردن موتور تاکسی زرد قناریاش هم میرسد. وقتی نوبت حساب و کتاب میرسد، چانهزنیهایش نشان میدهد از سر شکمسیری رخت و لباس پلوخوری به تن آلیون خان نمیپوشاند و «عشق ماشین» بودن کار دستش داده است. صاحب آلیون خان تنها آدم عشق ماشینی نیست که با جیب خالی برای ماشینش بریز و بپاش میکند تا یک خودرو خاص داشته باشد. خیابان «خلیل حسینی» یا شهید «سورنا» پاتوق این افراد است که البته ضربالمثل «جیب خالی، پز عالی» حکایت همه آنها نیست و در میان آنها آدمهای پولدار عشق ماشین هم فراوان یافت میشود.
خیابان شهید بهشتی به ته نرسیده، نمایشگاههای اتومبیل یکی یکی مقابلتان سبز میشوند. خودروهای لکسوس و مازراتی و ماکسیما و رونیز پشت شیشههای پاکیزه این نمایشگاههای شیک و دوبلکس هوش از سرتان میبرد. نمایشگاهداران سحرخیز هستند و در حالی که درهای شیشهای نمایشگاه را کیپ کردهاند، بیخبر از سوز و سرمای خیابان سرشان به کارشان گرم است. چند متری بعد از چراغ قرمز، تابلو خیابان شهید خلیل حسینی نصب شده است. این خیابان در گذشته سورنا نام داشته و هنوز هم در میان برخی تهرانیها به نام همین سردار اشکانی شناخته میشود. لابهلای فروشگاههای شیک و خوشرنگ و لعاب لوازم اسپرت خودرو که در ۲ راسته این خیابان ردیف شده، تک و توک فروشگاههای قدیمی بدون بزک ودوزک هم خودشان را جای دادهاند. پشت ویترین فروشگاهها از آینه تاشو و ردیاب و روکش و چراغ و پاور ویندوز تا کروز کنترل و موقعیتیاب اتوماتیک و خلاصه هر متاعی که برای عمل جراحی زیبایی اتومبیلها لازم است، فراوان یافت میشود.
سرکیسه رو شل کن شیرون تحویلت میدم
در میان خیابانهای منتهی به سهروردی و شهید بهشتی، سورنا جزء عریضترین خیابانهاست، ولی با وجود خودروهای مشتریان که مقابل بعضی از فروشگاهها دوبله و سوبله پارک شدهاند، رانندههای خودروهای شاسی بلند باید با احتیاط و سلانه سلانه از خیابان بگذرند. خودرو طوسی رنگ «مرتضی» شاسی بلند نیست، ولی طوری آن را کنار سانتافه مشکی رنگ پارک کرده که بیشتر از سانتافه عرض خیابان را اشغال کرده است. او در حالی که از قد و بالای سانتافه چشم برنمی دارد، رو به جوانی که مشغول نصب مانیتور ۷ اینچی روی پشتی صندلیهای عقب خودرو سانتافه است، میگوید: «داداش میتونی از عروسک ما یه کروک پورش بسازی!؟ » حرف راننده پژو ۲۰۶ برای کاسب خیابان سورنا غریب نیست و وقتی از میزان بودن مانیتورها خیالش راحت میشود، به سراغ عروسک او میآید. نگاهی به ظاهر و داخل شسته رفته و پاکیزه پژو میاندازد و میگوید: «سر کیسه را شل کنی چراکه نه داداش؟ «شیرون» تحویلت میدم.»
به خرج کردنش میارزد
جوان خوشپوش سانتافهسوار، تازه ماشینش را خریده و از روکشهای صندلی تا زیرسیگاری و قاب پدالش را عوض کرده، ولی به موتور آن دست نزده است. او که « «افشین امیری» نام دارد، میگوید: «ماشین را از یکی از آشنایانم تازه خریدم، ولی دلم میخواست داخل آن را شیک کنم. شیک کردن ماشینم برایم ۱۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان آب خورد، ولی راضی هستم.» افشین تازه ازدواج کرده و در دوران مجردی کروکسوار بوده است. او میگوید: «کسی که لذت کروکسواری را تجربه کرده، رانندگی شاسی بلند برایش لطفی ندارد.» افشین روی ماشین جی تی کروک اسپرتش هم یک جراحی زیبایی حسابی کرده و همه تزیینات داخلی آن را عوض کرده است. افشین خودش را بچه پولدار نمیداند، ولی درآمد او که در هولدینگی اسم و رسمدار کار میکند، از درآمد «مرتضی» خیلی بیشتر است. حقوق ماهانه مرتضی و همسرش سرجمع و روی هم به ۱۱ میلیون تومان نمیرسد، ولی او برای پژو خوشرکابش کم نمیگذارد.
محصولات اونور آبی موجود است
مرتضی میگوید: «برای اسپرت کردن عروسکم ۲۰ میلیون تومان وام گرفتم و باید در ۹ ماه با کارمزد ۲۴ درصد پس بدهم، ولی میارزد که ۲۰ میلیون تومان خرج کنی و در عوض یک کروکی داشتهباشی که درهایش از بالا باز شود، ردیاب و باندهای ماشینت خیابان را به لرزه بیندازد، فرمانش به یک اشاره تو ۱۰ دور بزند و اگزوزش مثل فن هواپیما کار کند.» مارک لوازم خودرو پشت ویترین فروشگاههای خیابان سورنا متفاوت است و از لوازم یدکی تولید چین تا محصولات کشورهایی که از ابتدای دوره تحریم وارداتشان متوقف شده، به راحتی در این خیابان پیدا میشود. «فرامرز سهرابی» از کاسبان این خیابان است. او میگوید: «هنر ما این است که از یک پژو ۲۰۶ خودرویی میسازیم که امکانات خودرو سانتافه را دارد. بیشتر ماشینبازان دوست دارند خودروهای گرانقیمت خارجی فولآپشن سوار شوند، ولی پول خرید چنین ماشینهایی را ندارند، ما با تغییر دادن ظاهر و مشخصات فنی ماشینهای ارزانقیمت رضایت آنها را جلب میکنیم.»
از رنوی نارنجی تا بیام و
مشتریان خیابان سورنا به جوانان عشق ماشین خلاصه نمیشوند و بعضی خانمها و مردان میانسال هم دوست دارند خودروهای اسپرت و خاص سوار شوند. «غلامرضا صالحی» از ماشینبازانی است که دوران جوانی را پشت سر گذاشته و موهای جوگندمی رنگ کردهاش سن او را ۵۰ـ ۶۰ ساله نشان میدهد. او که رنگ کت و شلوار خوشدوختش را با رنگ بیام و X۶ آبی رنگش هماهنگ کرده، میگوید: «از نوجوانی عشق ماشین بودم. وقتی ۱۴ سالم بود تا نیمهشب بیدار میماندم که پدرم بخوابد، بعد سوییچ رنو نارنجی رنگش را از لب تاقچه بر میداشتم و تا سحر در کوچه و خیابانهای محلمان دور میزدم.» غلامرضا از رنوسواری تا نشستن پشت فرمان ماشینهای چند میلیاردی را تجربه کرده و در کنار بساز و بفروشی املاک، خودرو هم معامله میکند. او در حالی که منتظر است دودی کردن شیشههای خودرو بیام و X۶ آبی رنگش انجام شود، میگوید: «هر ماشینی که میخرم حتماً دستی به سر و گوشش میکشم و از روکش صندلیها تا فرمان و رینگ و لاستیکش را عوض میکنم. بعد آن را میفروشم. مشتریانم هم ماشینبازهایی هستند که فرق پراید تولید کارخانه سایپا با این ماشینها را خوب میفهمند.»
دنیای دریفتبازان
غلامرضا تا چند سال پیش از دریفتبازانی(بازی کردن با فرمان) بوده که حتی اگر پشت فرمان پژو ۴۰۵ مینشست، لامبورگینی و بیام و را جا میگذاشت. بسیاری از دریفتبازانی که خیابان سورنا پاتوقشان است، غلامرضا را خوب میشناسند. «امید کنارکی» یکی از این دریفتبازان است که در خیابان سورنا کاسبی هم میکند. او در حالی که ماشین تازه آبی رنگ غلامرضا را بزکدوزک میکند، میگوید: «ماشینی که بیشتر از یکبند انگشت با زمین فاصله ندارد و نفس موتورش چاق است، وقتی بزرگراه را میبیند رم میکند. ما ماشینبازها عاشق وررفتن با ماشین هستیم. وقتی هم ماشین قبراق شد، افسارش از دست راننده در میرود و فقط باید او را آزاد بگذاری که از خجالت همه ماشینهای جلوتر از خودش درآید.»
مراحل اسپرت کردن فضای داخلی ماشین
تعویض روکش صندلیها، تعویض دسته دنده ماشین، تهیه دستگیر برای ترمز دستی، تعویض نشانگرهای اعلان ماشین، همرنگ کردن داشبورد و سینه ماشین با روکشها، استفاده از فرمانهای اسپرت، استفاده از بالشهای پشت تکیهگاه، استفاده از قاب پدالهای زیبا، استفاده از مخزن پلاستیکی، رنگ زدن قسمتهای قابل رنگ، بهبود عملکرد سیستم سوخت خودرو، تقویت موتور ماشین
اسپــــــــرت نمای بیرونی ماشین
استفاده از رینگهای
اسپرت و لاستیکهای پهن، تعویض سپرهای معمولی با اسپرت، دودی کردن شیشههای ماشین، نصب سر اگزوزهای خوش صدا، چراغهای اسپرت، استفاده از بوقهای چند صدایی، تغییر در ارتفاع ماشین
این خیابان در گذشته سورنا نام داشته و هنوز هم در میان تهرانیها به نام همین سردار اشکانی شناخته میشود
ممنوعیت واردات خودرو و سردی بازار سورنا
تا چند سال پیش خیابان سورنا بروبیای زیادی داشت و هر زمان از روز به آن سر میزدید، سر کاسبان این راسته حسابی شلوغ بود، اما این روزها این بازار رونق گذشته را ندارد و به قول «یعقوب حیدری» بسیاری از کاسبان به جای فروش و نصب آپشنهای اسپرت کردن خودرو، با تعمیر و تعویض قطعات خودرو درآمد کسب میکنند. حیدری از ۱۵ سال پیش در این صنف مشغول است و میگوید: «قبلاً مردم پول اضافهای را که ته جیبشان میماند خرج زیباتر کردن خودروهایشان میکردند و از این کار لذت میبردند، ولی حالا قدرت اقتصادی مردم پایین آمده و نمیتوانند چنین هزینههایی داشته باشند.» او درباره تغییر ذائقه و انتخاب مشتریان توضیح میدهد: «در این بازار همیشه تنوع جنس وجود داشته و هنوز هم این تنوع کالا حفظ شده است. مشتریان در هر فروشگاه این خیابان میتوانند از یک دست روکش به قیمت ۲۵۰ هزار تومان تا یک و نیم میلیون تومان پیدا کنند، هدلایت از ۲۰۰ هزار تومان تا یک و نیم میلیون تومان وجود دارد و حدود قیمت ضبط دکلس از ۴۰۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان است. سایر اجناس هم با توجه به مارک خود قیمتهای متفاوتی دارند. در گذشته اغلب اسپرتبازان روی بهترین و گرانترین جنس دست میگذاشتند، ولی حالا معمولاً ارزانترین اجناس را انتخاب میکنند.» فولآپشن کردن خودروهای خارجی کارکرده از مهمترین دلایل مراجعه ماشینبازان به خیابان سورناست، ولی در سالهای اخیر با کاهش خرید و فروش خودروهای خارجی تقاضای این خدمات هم کم شده است. «حسین شهراسبی» از کاسبان بازار سورناست. شهراسبی متوقف شدن واردات خودروهای خارجی را از مهمترین دلایل رکود این بازار عنوان میکند و میگوید: «تا وقتی خودرو خارجی وارد میشد، در ویترین فروشگاه جنسی باقی نمیماند و هر روز جنس جدید میآوردیم، ولی حالا یک بسته ۲۰۰ تایی کف صندوق را که ۳ ماه پیش سفارش دادهایم، هنوز گوشه مغازه خاک میخورد.» تا چند سال پیش برای تشخیص تصادفی بودن و رنگشدگی بدنه خودروها به تجربه صافکارها اعتماد میکردند و نظر آنها برای فروشندگان و خریداران خودرو حجت بود، ولی حالا دم و دستگاههای پیشرفته مراکز تشخیص رنگکاری حرف اول و آخر را میزنند. در خیابان سورنا تعداد زیادی از این مراکز فعالیت میکنند و بر عکس سایر اصناف این خیابان کارشان سکه است. کاسبانی مانند «علیرضا فارسیان» هم که نصب دزدگیر خودرو از مهمترین خدمات فروشگاهشان محسوب میشود، هنوز سرشان شلوغ است. فارسیان میگوید: «قبلاً وسایلی مانند ضبط و باند خیلی پرفروش بود، ولی حالا ماهی چند ضبط هم نمیفروشیم. دزدگیر ماشین تنها وسیلهای است که مشتریانش هر روز بیشتر میشود.»