• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
سه شنبه 16 آذر 1400
کد مطلب : 147422
+
-

آتابای از نگاه منتقدان/همراهی با قصه آتابای

آتابای از نگاه منتقدان/همراهی با قصه آتابای

 
شاهین شجری‌کهن:
ویژگی مشترک چند فیلمی که در جشنواره سی‌وهشتم دیده می‌شد، دیر شروع شدن داستان‌شان بود. «آتابای» نیکی کریمی خیلی دیر زمینه‌چینی و مقدمه دراماتیکش را تمام می‌کند و وارد روند اصلی قصه می‌شود. شخصیت اصلی با بازی چشم‌نواز و ظریف هادی حجازی‌فر سر فرصت معرفی می‌شود و این نکته مثبتی است، ولی بلافاصله بعد از آن تماشاگر می‌خواهد از موقعیت مرکزی درام سر‌دربیاورد و با قصه همراه شود.

متأثر از «هامون»

  محدناصر احدی: «آتابای» نیکی کریمی شگفتی جشنواره سی‌وهشتم بود و اگر پایان شتابزده و قوام‌نیافته‌اش نبود، حالا می‌شد از یک فیلم کامل و منسجم حرف زد که در محدوده‌ای که برای روایت برگزیده درست حرکت می‌کند و از خط خارج نمی‌شود؛ فیلمی که به‌شدت از سینمای نوری ‌بیلگه جیلان آن هم نه فقط به‌دلیل زبان ترکی‌اش بلکه به‌دلیل تم و نوع روایتش متاثر است و با «هامون» مهرجویی هم قرابت دارد و چرخش آن کیسه پلاستیک زردرنگ در هوا، بادبادک بازی الی در «درباره الی» را به یادمان می‌آورد. حالا باید صبر کرد و منتظر فیلم بعدی کریمی بود تا بتوان به ارزیابی درستی از توانایی‌های او رسید.

قهرمان غمگین قصه 

  علی مصلح: «آتابای» ساعتی ما را درون دنیای درونی و بیرونی مردی درهم‌شکسته می‌برد و دگرگون شده برمی‌گرداند. در چشم‌اندازهای چشم‌نواز کوه و دشت و دریاچه، او را می‌بینیم و صدایش را می‌شنویم و به‌تدریج پی‌می‌بریم زخم‌هایی در انزوا روحش را می‌خورد اما خودش را سرپا نگه داشته است. کاظم ملقب به آتابای، در محاصره مثلث مرگ/ عشق/ رفاقت، می‌کوشد معنای زندگی را کشف کند و با چال کردن خشم و نفرت بار دیگر مثل یک آدم عادی زیست کند اما روزگار سر سازگاری ندارد، چون خودش آدم سازگاری نیست.
همکاری مشترک نیکی کریمی در مقام کارگردان و هادی حجازی‌فر به‌عنوان بازیگر و فیلمنامه‌نویس، به شکل دور از انتظاری پر از لحظه‌های ناب است و همه‌‌چیزش به اندازه. توازن عجیبی بین دنیای ذهنی آتابای و اتفاق‌های اطرافش برقرار می‌شود و اگر سلیقه تماشاگر این فضا و این نوع سینما را پس نزند، در دنیای وهم‌آلود فیلم و قهرمانی که راوی اندوهگین این دنیاست به‌تدریج غرق می‌شود.
آتابای گاهی یادآور سینمای کیارستمی و نوری بیلگه جیلان است و گاهی شبیه یک «هامون» امروزی به‌نظر می‌رسد. سرگشتگی و پریشانی آتابای و رفاقتش با یحیی، انگار ادای دینی به رابطه حمید هامون و علی عابدینی است و حتی تلخ‌تر. یحیی اینجا نجات‌دهنده نیست، فقط سنگینی بار رازی را که در سینه دارد روی دوش آتابای می‌اندازد و عشق مانند یکی از همان ماهی‌های قرمز لیز می‌خورد و ردی از جنس حسرت به جا می‌گذارد.
توصیف درباره فیلم نه چیزی را لو می‌دهد و نه حس تماشا را بازسازی می‌کند. آتابای را باید با چشم دید و با ذهن و تجربه‌های شخصی آزمود. قصه پررنگی در کار نیست و همان هم دیر شکل می‌گیرد. این فیلمی بر مبنای شخصیت است که با سیر تحول او شکل می‌گیرد و پیش می‌رود و به پایان می‌رسد. همه روابط و ایده‌ها حول محور او چیده می‌شود و درون و بیرون از زاویه دید او و به روایت او عرضه می‌شود. به همین دلیل حضور و بازی حجازی‌فر بیش از سایر فیلم‌ها اهمیت دارد و او از آتابای شخصیتی سرشار از تناقض و گرفتار در تارعنکبوت زخم‌ها، ناکامی‌ها، کج‌رفتاری‌ها، حس‌ها و رنج‌ها می‌سازد که به سختی از یاد می‌رود.

یحیی سکوت کرد

  مسعود میر: به‌عنوان مخاطب سینما که تمامی اطلاعاتش از زبان آذری محدود است به چند کلمه کوتاه اعتراف می‌کنم که اگر آتابای به هر دلیل در آذربایجان و به زبان محلی آنجا ساخته نمی‌شد بی‌تردید همه آنچه درباره درخشان بودن این اثر سینمایی در این حدود 2سال نوشته‌ام پوچ بود. اصلا نمی‌دانم کاظم کی شد بچه خوی و نیکی کریمی چطور راضی شد که آتابای را آن اقلیم و با آن زبان کارگردانی کند اما می‌دانم هرچیزی غیراز این بی‌تردید آتابای را مثل همان لاستیک آتشین به قعر حافظه فیلم‌بازها می‌راند.
حالا اما آتابای با کاظم و خوی و البته آن یحیی که اتفاقا سکوت کرد و چشمانش را به خون کشید از اشک، شده‌اند یکی از شریف‌ترین و خواستنی‌ترین عاشقانه‌های این سال‌های سینمای ما. جسارت و شجاعت کارگردانی که تا قبل از این در بازیگری از کارگردانی موفق‌تر بود را باید ستود و البته درایت نویسنده فیلمنامه‌ای را که ما رک بودنش در بازی‌ها و نقش‌های سینمایی‌اش می‌شناختیم را هم نباید لحظه‌ای از چشم دور نگه داشت. شاید این روزها و این احوالات به پنجه کرونا و تیزی تیغ شرایط خاص سیاسی و اقتصادی مجروح باشد اما فراموش نکنید که سینما همیشه زنده خواهد ماند و فیلم خوب خودش را به سلیقه و حافظه‌تان تحمیل می‌کند ولو دیر و دور. آتابای بی‌تردید ماندگار خواهد بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید