مسیر پر پیچ و خم «آقای قناصه؛ خانم گرینف»
سینا قنبرپور
گمان مبرید که کتاب آن هم کتابی از مجموعه داستانهای کوتاه فقط چگونگی چیدمان کلمات است یا به رخ کشاندن فهم «پیرنگ»، «درونمایه»، «گرهافکنی» و «گرهگشایی» یا نمایاندن توانایی به صف کردن کلمات و جملهها از یک «زاویه دید» تعریف شده در اصول و مبانی داستاننویسی. نمیتوان به صراحت گفت سادهترین، ولی نوشتن داستان آن هم داستانکوتاه و گردآوری یک مجموعه از داستانهای کوتاه چون در اختیار و کنترل نویسنده و با کمی وسواس استادش است از همه بخشهای مراحل تولد یک کتاب سادهتر است. «آقای قناصه؛ خانم گرینف» هم از این قاعده مستثنی نبود. ما یعنی اهالی رسانه و آنهایی که دستی در روزنامهنگاری مکتوب داشتهاند این روزها خوب میدانند که تکنولوژی، چگونه شغلشان را به سخره گرفته است! ما دیرزمانی است که فهمیدیم حتی اگر بهترین مطالب و گزارشها را هم تهیه کنیم اگر بهموقع و به سهولت در اختیار مخاطب قرار نگیرد سوخت میشود و از دست میرود. حالا این قاعده را در مقوله کتاب هم لمس میکنیم. تازه، ۱۱داستانی که همگی زیر عنوان یکی از داستانها یعنی «آقای قناصه؛ خانم گرینف» به کتاب تبدیل شدند در این مسیر، نه خیلی زیر دست ناشر گرفتار شدند و نه اصلا در ممیزی جراحتی دیدند. در جایی که کتابهای آمادگی کنکور تیراژ میلیونی دارند و از سوی دیگر وسیلهای هوشمند محرم همه خلوتهای مردم شده نمیتوان انتظار داشت که دستان محصولی از جنس کاغذ بتواند به سرعت دستان مهربانی را تجربه کند و زندگیاش رونق بگیرد. آن هم در زمانهای که کاغذ هر روز به نوسان دلار سنجیده میشود و دیگر نمیتوان بیشتر از ۳۰۰ تا ۵۰۰نسخه در هر نوبت چاپ روانه بازار کتاب کرد. آن هم بازارکتابی که شاید ۹ماه یا یکسال بعد حاصل فروشش به ناشر برگردد. اما تلخترین بخش این مسیر آنجاست که قدم در یک کتابفروشی بگذارید و بخواهید کتاب خود را در میان صدها عنوان کتاب دیگر پیدا کنید. دست آخر کتابفروش بگوید ما با مؤسسه پخشی که این کتاب را پخش میکند کار نمیکنیم! اینجاست که همان تکنولوژی به دادت میرسد. همان تکنولوژی که گوشیهوشمند را محرم خلوت مردم کرده، فرصت خرید اینترنتی را هم فراهم کرده و از این بابت شکرگزارش میشوی که دستکم اگر کتابت در فضای مجازی مطرح شود میتوانی به خرید اینترنتی امیدوار باشی. به هر حال همه این پیچ و خم باعث نمیشود که کلمهها را کنار هم به صف نکنی و جملهها را آرایشی نبخشی تا روایتی را جذابتر کنی. البته نه اینکه مصداق آن مثل باشم که ماست من ترش نیست و از دوست و همکار گرامیام که شاعر است وام میگیرم؛ علیرضا بهنام درباره «آقای قناصه؛ خانم گرینف» در مراسم رونمایی آن گفت: «آقای قناصه؛ خانم گرینف» در زمانهای که داستان به شکل عجیبی به شکل فانتزیهای محدود آپارتمانی رفته عمق و تعدد جایگاه روایی دارد و جهانوارههای متعددی برای ما میسازد.
آنچه جای قدردانی دارد پذیرش ریسک انتشار کار یک کتاباولی آن هم مجموعه داستان کوتاه است که انتشارات پیامچارسو آن را به جان خرید و حالا شما میتوانید «خورشت سبزی»، «چشمهایت»، «شب چهل و چهارم»، «مرد»، «آقای قناصه؛ خانم گرینف»، «فردای پیروزی»، «ساعت مچی»، «تسبیح شاهمقصود»، «پرونده»، «دادگاه» و «من و سپیده» را بخوانید.