امیر مولایی
چند وقت پیش کتابی دیدم از نویسندهای فرانسوی به نام پیتر بایار که اسمش بود: «چگونه درباره کتابهایی که نخواندهایم حرف بزنیم؟ »چند روز پیش که برای مصاحبه رفتم به دفتر نشر و مصاحبهگر از من اسم چند کتاب از انتشارات خودشان را پرسید، سریع اسم چندتا کتاب را ردیف کردم. فقط عنوانشان را از بر بودم. خوششانس بودم که چیز بیشتری نپرسید. فکر نمیکنم خودش هم چیزی از آن کتابها خوانده بود، ولی هر جوری بود برای نخستینبار کتابهای نخوانده هم به دادم رسیدند. قرار شد که 2 روز قبل از روز افتتاح برویم غرفه و کتابها را بچینیم.
تا کسی یک روز خلوت و سوت و کور توی مصلی راه نرود نمیفهمد مصلی چقدر بزرگ است. وقتی از در شمالی رفتم داخل، تا برسم به سالن شبستان و غرفه را پیدا کنم نزدیک به یک ساعت طول کشید. کامیونها و نیسانها در رفتوآمد بودند و ماشینهای کفشوی داشتند موزاییکها و سنگفرش مصلی را تمیز میکردند. باورم نمیشد که 48ساعت بعد این همه جا را تمیز و آماده تحویل بدهند. کلی پله را بالا و پایین رفتم و 3، 4 تا سالن درندشت را گشتم و آخر سر بین آن همه غرفه لخت و خالی نزدیک در جنوبی دیدم که پوسترهای نشر ما روی زمین است.
نفس عمیقی کشیدم و نیشم را کمی باز کردم که مثلا با روی خندان و پرانرژی ظاهر شوم. پرده را بالا زدم. دیدم همه جمع شدند گوشه غرفه پشت پیشخوان چوبی کتابها. 2نفر سر هم داد میکشند و دستشان را به علامت تهدید سمت هم دراز میکنند و بچههای توی غرفه آنها را مثل بوکسورهای توی فیلمها از هم دور میکنند و میبرند گوشههای غرفه و روی صندلی مینشانند. خیالم این بود که اینجا همهاش حرف از کتاب و داستان و حرفهای قلمبه سلمبه است. مسئول غرفه 30، 40 کارتن کتاب را نشانم داد که باید آنها را میچیدم پشت و زیر پیشخوانها. دعوای آن دوتا همه را ساکت کرده بود.
یک کارتن را پر از کتاب کنید بعد زور بزنید که بلندش کنید آن وقت میفهمید که کتاب چقدر سنگین است. 3، 4ساعت اول همینقدر شد که کتابها را از کارتن دربیاورم و شلخته و کج و کوله روی هم بچینم تا ببینم چی به چی است و بعد ناهار که یخ بچهها هم آب شد، برگشتم و کتابها را سرو صورتی دادم وتر و تمیز چیدمشان. همین شد که تا کارم تمام شد سرم را پایین انداختم و خداحافظی کردم و زدم بیرون، زیر باران؛ آن هم چه بارانی. اینجوری تقریبا همه هیجان کار ماند برای همان روز اول رسمی نمایشگاه. چهارشنبه اول وقت که بیایم اول از همه این کفها را نگاه میکنم تا ببینم تمیز شدهاند یا نه؟
شنبه 15 اردیبهشت 1397
کد مطلب :
14712
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/x10z
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved