• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
سه شنبه 9 آذر 1400
کد مطلب : 146880
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/31Nz9
+
-

پدرکشتگی‌های ساچمه‌ای

پدرکشتگی‌های ساچمه‌ای

سید‌احمد بطحایی
 لای همه این داستان‌ها که خوانده‌ام، بین سکانس‌های سینمایی و زیر پلان‌های تلویزیونی که زل زده‌ام تا ته داستان، کمتر زمانی بوده که سر یک داستان غُر شوم و گوله، و تهش بریزم به هم. ولی یک جایی در انتهای فیلم ستودنی «مرا با نام خودت صدا بزن»، پدر و پسر، کاناپه‌ای، روبه‌روی هم می‌نشینند. پسر تجربه عجیب، غریب و تلخی را از سر گذرانده؛ چنان سفت و سخت و تیز که می‌شود سرش زندگی را تمام کرد و شل شد. پدر هم می‌تواند سرافکنده باشد از این ماجراجویی بد‌موقع و سهمناک پسر. می‌تواند کفی را بخواباند روی نیم‌کره راستِ صورت سفید، کک‌مکی و بی‌موی پسر. اصلا با پاشنه پا بخواباند توی گُرده‌اش و از همان در دو‌لته چوبی سرسرا بیندازدش بیرون. بگوید چه کردی بی‌حیا، فضولات به این زندگی، قاذورات به قبر پدرم با این نوه‌اش. ولی درست توی وقتی که منتظری همه‌‌چیز، کدر و تاریک رخ بدهد؛ خرد‌شدن سریع و خشن آدم‌ها، قهرمانان داستان را ببینی، پدر و پسر در نمایی مثل تابلویی از دوره آبی پیکاسو نشسته‌اند روی یک کاناپه مخمل قهوه‌ای. بی آنکه به‌هم نگاه کنند. چه‌کسی اینجا بغض دارد؟ طبعا باید بگوییم پسر ولی او گریه‌هایش را کرده و نق‌هایش را زده و الان ساکت است. جایش پدر پنجاه و اندی سالش بغض دارد. نمی‌گوید پسرم دستت درد نکند آبروی ما را زیر گالش کردی. نمی‌گوید پسرم هرچه این بیست‌سال کردم را حرام کردی و نمکدان را خردمال.
دقیقا آنچه اجرا نمی‌شود و رخ  نمی‌دهد، همه این سناریوهای تکراری و متداول است. پدر با همان بغض که دارد ریز ریز می‌ترکد. سفیدی چشمش نم برمی‌دارد و نرم‌نرمک به سرخی می‌رود. بی‌آنکه به پسرش نگاه کند می‌گوید می‌فهمد پسرش چه سفری کرده، می‌داند چه تجربه سختی را پشت سر گذاشته، دقیق و شفاف‌تر می‌بیند و درکش می‌کند. در انتها هم می‌گوید از این مرحله رد می‌شویم و با دید بهتری جلو می‌رویم.
شما اصول تربیتی‌ات را از پای منبر بگیری یا ایوان پاولوف و بنی‌اسکینر، فرقی در این ته‌بندی انتهایی ندارد. باید پدر باشی. بغل کنی و ببوسی. دست بکشی کف کله‌اش، باهاش بغض کنی و حتی گریه. یا لااقل سکوت کنی و رد شوی. یعنی اصولا این نوع رفتار است که صاحب آن حجم از هورمون‌های تستوسترون را پدر می‌نامد. پدر با اشتباه فرزندش چنین است، در مقابل اشتباه خودش که دوصد برابر خاضع و فروتن و عذرخواه. تفاوت همین‌هاست که یکی را پدر می‌دهد و دیگری را پدرکشتگی.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :