گاهی حرف زدن از ناکامیها دردی را دوا نمیکند
مژده لواسانی، یک مجری است که شعر میگوید یا شاعری است که اجرا میکند؟
نیلوفر ذوالفقاری
کتاب چه بخوانیم؟ فیلم چه ببینیم؟ هر طرف سر بچرخانیم پر است از پیشنهادهای مختلف، از نشریات و صفحههای شخصی افراد در فضای مجازی گرفته تا برنامههای رادیویی و تلویزیونی متنوع که بستههای فرهنگی به شهروندان پیشنهاد میدهند. اما مژده لواسانی که پیش از این هم برنامههای تلویزیونی محبوبی ساخته و اجرا کرده، معتقد است «بسته پیشنهادی»، برنامه جدیدش، با تمرکز بر حال خوب شهروندان، پیشنهادهای متفاوتی روی میز میگذارد. با لواسانی از تجربهاش در ارائه محتوای فرهنگی به شهروندان گفتوگو کردهایم. از او تا به حال 2مجموعه شعر با نامهای «خون انار گردن پاییز است» و «به چهل سالگیات رسیدهام» منتشر شده است. لواسانی از تلاشهایش برای بیرون آمدن نقش شاعری از زیر چتر نقش مجریگری میگوید.
برنامههای زیادی وجود دارند برای پیشنهاد محتوای فرهنگی به شهروندان، ساختن فهرستهایی مثل «100کتاب که باید قبل از مرگ خواند» و امثال آن هم بسیار رایج است. شما چه کردید برای اینکه این روند تکراری به شکل متفاوتی از پیشنهاد دادن تبدیل شود؟
ذات پیشنهاد هیچوقت تکراری نمیشود. به همین دلیل هم سالهاست در جهان این اتفاق در حال تکرار است. مثلا همان «100رمان که باید قبل از مرگ بخوانیم» چیزی نیست که فقط ما آن را پیشنهاد داده باشیم. موضوع پیشنهاد فیلم، کتاب و محتوای فرهنگی تکراری نمیشود، چون خود پیشنهادها تازه به تازه اتفاق میافتند. یکبار من با جهانبینی و سطح سواد و معلومات خودم پیشنهادهایی را مطرح میکنم، یکبار هم مثلا شخصیتی مثل پروفسور سمیعی با دانش و تجربه و آنچه خودش در زیستن تجربه کرده است. جنس پیشنهادها متنوع است. یک بسته پیشنهادی از محتوای فرهنگی را خود برنامه به بینندگان ارائه میکند. بقیه پیشنهادها را هم مهمانان برنامه مطرح میکنند. یک شب رضا یزدانی، هفته بعد گلاب آدینه و یک هفته احسان عبدیپور پیشنهادهایی را مطرح میکنند و طبیعی است که این تنوع از شخصیتها، تفاوت خوبی در پیشنهادها ایجاد میکند. بنابراین پیشنهادها تکراری نخواهد بود. اما در فرم برنامه تلاشهایی کردهایم برای اینکه برنامه تازگی داشته باشد.
پس تفاوتها را در جای دیگری ایجاد کردید؟
فرم متفاوت است. در طراحی برنامه سعی کردهایم تمرکزمان صرفا برپیشنهاد دادن نباشد، بلکه پیشنهادهایی داریم برای حال بهتر. حتما هر کدام از ما میتوانیم یک موسیقی غمگین درخشان به دیگران پیشنهاد دهیم اما انتخاب ما چیز دیگری بود. ما در پیشنهادها از خودمان پرسیدیم: چه چیزی حال آدمها را بهتر میکند؟ چه چیزی باعث میشود که وقتی فلان کتاب را خواندیم، احساس رضایت کنیم و بهنظرمان روز بهتری را پشت سر گذاشته باشیم؟ به همین دلیل هم در کنار پیشنهادها، مروری هم بر اخبار حالخوبکن و چهرههای این حوزه داریم. از آن 2زن ماهیگیر در جزیره هنگام گرفته تا سرباز راهوری که به کودکان کار درس میدهد یا جنابخان و فاضل نظری، همه چهرهها را از بین کسانی انتخاب کردهایم که خودشان حال خوبی دارند و با کارشان حال دیگران را خوب کردهاند. حتما دیدن عکس سرباز راهوری که به یک کودک کار دیکته میگوید، حال همه ما را هم بهتر میکند.
چرا اینقدر روی حال خوب تأکید دارید؟ بهنظرتان مردم این روزها به حال خوب احتیاج بیشتری دارند؟
حتما همینطور است. ما 2سال کرونایی را پشت سر گذاشتهایم. اگر حتی ماجرای معیشت و اتفاقات تلخ این روزگار را کنار بگذاریم، در خانوادههایی که هیچکدام از مشکلات مالی دیگران را ندارند، باز هم کرونا تأثیر منفی خود را گذاشته و زندگیها را سخت کرده است. همین که آدمها از دیدار همدیگر و سفر محروم شدهاند، باعث شده حال عمومی مردم بد باشد، مشکلات اقتصادی هم به جای خود. درباره مشکلات زیاد حرف زده میشود و البته که کار خوب و لازمی هم هست. اما اینکه ما هم در آن یک ساعت جمعه شب دوباره از ناکامیها حرف بزنیم، دردی از مردم دوا نمیشود. هرچند که من بهعنوان مجری اگر یک کنایه سیاسی روی آنتن بزنم، حتما محبوب و قهرمان میشوم و برایم دست و جیغ و هورا میزنند، اما برای مردم اتفاق تازهای نمیافتد. ما دنبال این هستیم که هفته را بدرقه کنیم و با حالی خوب، به استقبال هفته جدید برویم.
انتخاب محتوای پیشنهادی میتواند لبه تیغ باشد. خیلیها میتوانند کتاب یا فیلم شاهکار و مشهور معرفی کنند، اما فقط آنها که اصطلاحا خوره این موضوعات هستند میتوانند پیشنهادهای کمترشناختهشده ارائه دهند. برای این موضوع چه فکری کردهاید؟
بسته پیشنهادی خودمان که توسط تیم کارشناسی در حوزههای مختلف آماده میشود. اما برای پیشنهادهایی که چهرهها ارائه میدهند، بهعنوان افرادی که در حوزه خودشان مرجع هستند، دستشان را کاملا باز گذاشتهایم. البته نکته ما این است که کتاب و فیلم پیشنهادی، باید مناسب خانواده و مهمتر از همه، قابل دسترس باشد. مثلا اگر فیلم و سریال خارجی پیشنهاد داده میشود، مردم باید در شبکه نمایش خانگی این پیشنهادها را پیدا کنند. ساختن حال بهتر برای مردم هم، شرط ما برای انتخاب پیشنهادهاست.
حال بهتر را چه تعریف کردهاید؟
این نکته جالبی است اتفاقا. بهروز شعیبی بهعنوان یکی از چهرههای پیشنهاددهنده برنامه، گفت که قصد دارد فیلم «پوست» را معرفی کند. برایم جالب بود که فیلمی از ژانر وحشت را انتخاب کرده است. توضیح او این بود که در سینما، اگر فیلمی درخشان با وجوه درست و استاندارد ببینیم، با رضایت خاطر آن را به پایان میبریم. به این ترتیب لازم نیست حتما فیلم کمدی ببینیم تا حالمان بهتر شود. این نگاه درستی است و لذت تماشای یک اثر فکرشده، حالمان را بهتر میکند.
البته که چهرههای پیشنهاددهنده هم خیلی مهم هستند. محبوبیت آنها میتواند مردم را کنجکاو کند برای شنیدن پیشنهادها...
دقیقا همینطور است. انتخاب چهرهها با حساسیت انجام شد. مثلا فاضل نظری را بهعنوان شاعر برگزیده دعوت کردیم. شعر همیشه حال ایرانیان را خوب کرده است و به این فکر کردیم که در این حوزه، کدام چهره الان برای مردم محبوبتر است و نسل جوان شعرهایش را زمزمه میکنند؟ یا مثلا جنابخان که انتخاب نهایی از میان اسمهای متعدد چهرههای حالخوبکن بود. چهرههای محبوب زیادند، اما ممکن است کسی آنها را دوست داشته باشد و دیگری نه. اما جنابخان، بهعنوان شخصیتی که محمد بحرانی به آن فراتر از یک عروسک، جان داده است، مورد پسند همه و جذاب است. دیدن جنابخان بهعنوان چهرهای که در یک گفتوگو شرکت کرده، برای بینندگان جذابیت دارد.
برای خودتان هم مطالعه منظم در این حوزهها ضروری است تا بتوانید پیشنهادهای دقیق ارائه دهید، درست است؟
من محال است اسم کتابی را ببرم و آن را نخوانده باشم یا فیلمی را معرفی کنم که آن را ندیده و نقدهایش را نخوانده باشم یا با کسی گفتوگو کنم و دربارهاش اطلاعاتی کسب نکرده باشم. این کار مجری را سخت میکند، چون باید مطالعه منظم و فراوان و بررسی دقیق در حوزههای مختلف داشته باشد.
درباره کتاب و مطالعه حرف زدید. دومین کتاب شما، در مقایسه با وضعیت نشر و استقبال از کتابها، با موفقیت عجیب و غریبی مواجه شد. بهنظرتان چقدر از این موفقیت به شهرتتان تعلق دارد و چقدر از آن بهخودتان؟
واقعیت این است که من هر کاری بکنم، حتی اگر بزرگترین شاعر جهان شوم، باز هم شعرم زیر سایه اجرا و شهرت آن قرار میگیرد. این موضوعی است که نمیتوانم آن را کتمان کنم. تا 10یا 20سال دیگر هم، هر کتابی که منتشر کنم تحتتأثیر این شهرت است. این اتفاق ناگزیر است، مثلا شخصیتی مثل اندیشه فولادوند، چه سبک او را دوست داشته باشیم چه نه، پیش و بیش از بازیگریاش، شاعر است. اما همیشه شعرهایش زیر سایه سلبریتی بودنش قرار میگیرد. من هم این سالها جنگیدم که کارم مستقل از شهرتم دیده شود اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که به هر حال مردم مرا با اجراهایم بهخاطر میآورند. اما اگر قرار باشد مژده لواسانی شاعر همیشه زیر چتر مژده لواسانی مجری باقی بماند، شعرش هویتی نخواهد داشت و من تلاش میکنم این اتفاق نیفتد.
چه کردید تا کتابتان مستقل از شهرت اجرا، اثری قابل دفاع باشد؟
من سالهاست به شعر تعلق خاطر دارم. در 12سالگی شعر نوشتم و برای روزنامه فرستادم، شعری که منتشر شد و مورد تقدیر هم قرار گرفت. میخواهم بگویم شعر گفتن از نوجوانی در من شکل گرفته و سابقه داشته است. همیشه تلاش کردهام شعرهایم قابلدفاع باشد. اگر کسی هر دو مجموعه شعر مرا خوانده باشد و بدون بغض و قضاوت قبلی نظر دهد، میبیند که من در این فاصله تلاش کردهام یاد بگیرم و بهتر شعر بگویم. در نهایت من هنوز هم به تلاش برای بهتر یاد گرفتن شعر ادامه میدهم، در کارگاههای نقد شعر گروس عبدالملکیان شرکت میکنم و هفته به هفته سعی میکنم شعرم پویاتر شود. اثر من باید خودش از خودش دفاع کند. اگر کتاب من خوانده نشده نقد شود و کسی بدون اینکه حتی یکبار آن را بخواند، بگوید این هم کتابی است مثل بقیه کتابهایی که سلبریتیها چاپ میکنند، کاری از دست من برنمیآید. اما در نهایت فکر میکنم اسم و شهرت شاعر و نویسنده، میتواند کتاب را تا چاپ دوم هم جلو ببرد، نه خیلی بیشتر. کتاب من تا چاپ هشتم پیش رفته و بهنظر میرسد به ذائقه افرادی خوش نشسته است.
سال آینده منتظر کتاب جدیدتان باشیم؟
مجموعه شعر «به چهل سالگیات رسیدهام» در آذرماه سال 99منتشر شد. هر کتابی از من منتشر شود حتما در پاییز خواهد آمد و امیدوارم پاییز 1401بتوانم مجموعه شعر بعدی را منتشر کنم.