سمیرا مصطفی نژاد- روزنامهنگار
شکاف بزرگی که میان حقوق کارمندان و مدیران ارشد در شرکتهای بزرگ و کوچک جهان وجود دارد، پدیده جدیدی نیست. فاصله حقوق دریافتی میان کارمندان شرکتها با مدیران ارشد و اجرایی در ساختار کاری و مالی بیشتر کشورها چشمگیر است. پدیدهای که درست یا نادرست توسط نظامهای مالی یا اداری ایجاد و مرسوم شده است و میتواند به تدریج بر عملکرد کارمندان که معمولا بار اصلی اجرایی را به دوش دارند، تاثیر منفی داشته باشد.
براساس پژوهشی که نتایج آن در سال جاری میلادی منتشر شده، در چند دهه گذشته شکاف میان حقوق دریافتی مدیران ارشد و اجرایی و کارمندان معمولی چندین برابر شده است. نتایج تحقیق موسسه «اکونومیک پالسی» نشان میدهد که از سال 1978 تا سال 2020 حقوق مدیران ارشد در شرکتهای آمریکایی، 1322 درصد افزایش داشته؛ درحالی که در مدت مشابه حقوق کارمندان و کارگران معمولی تنها 18 درصد افزایش داشته است. براساس این گزارش در سال 2020 هر یک از مدیران ارشد 350 شرکت برتر آمریکا به صورت متوسط سالانه 24.2 میلیون دلار درآمد داشتهاند. این رقم 351 برابر حقوق یک کارگر معمولی در آمریکاست.
یک نابرابری جهانی
این شکاف عمیق تنها محدود به آمریکا نیست، اگرچه آمریکا در رتبهبندی شکاف حقوقی میان مدیران ارشد و کارمندان، بالاترین رتبه را در جهان دارد. براساس آمار پایگاه آماری «استاتیستا» در سال 2018 در ازای هر یک دلاری که یک کارمند یا کارگر متوسط آمریکایی درآمد داشته، یک مدیر 265 دلار به دست آورده است. این اختلاف در هندوستان 229 دلار، در انگلیس 201 دلار، در آفریقای جنوبی 180 دلار، در هلند 171 دلار، در سوئیس 152 دلار و در کانادا 149 دلار است.
گاردین هم سال گذشته در گزارشی به شکاف درآمدی میان مدیران ارشد و کارمندان در انگلیس پرداخته بود. براساس این گزارش، اتحادیههای کارگری این کشور، اقدام شرکتهایی که به مدیران ارشد خود چندین برابر بیشتر از کارمندان حقوق پرداخت میکنند، را «قبیح» دانستهاند. اندیشکده «های پی» در گزارشی به شرکتی به نام «اوکادو» اشاره کرده که نوعی سوپرمارکت آنلاین است و شکاف درآمدی در آن بسیار قابل توجه است. مدیر اجرایی این شرکت در سال 2019 بیش از 58.7 میلیون پوند حقوق دریافت کرده است؛ در حالی که متوسط درآمد کارمندان و کارگران شرکت 22 هزار و 500 پوند بوده است. در همین گزارش به شرکتی دیگر به نام «جی.دی اسپورت» اشاره شده که متوسط حقوق یک سال مدیر این شرکت 5.6 میلیون پوند و متوسط حقوق سالانه کارمندان شرکت 18 هزار و 300 پوند بوده است.
تبعیض یا تخلف؟
نابرابری درآمدی درست یا غلط بخشی از نظام پرداخت حقوق در بیشتر کشورهای جهان است و متفاوت از تخلفات یا رسواییهای مالی است که بر سر پرداخت حقوق رخ میدهند. نوع مواجهه با این دو پدیده هم متفاوت از یکدیگر است. شکاف درآمدی به عنوان نوعی الگوی نادرست در نظام کسب و کار شرکتها درنظر گرفته میشود و به ویژه کشورهای اروپایی در تلاشند با ایجاد تغییر در سیاستهای اشتغال، این شکاف را به حداقل برسانند.
تخلف در کسب درآمد، اما در نظامهای سلامت اقتصادی معمولا به عنوان جرم درنظر گرفته میشود؛ مانند آنچه در سال 2012 برای ثروتمندترین تیم بیسبال ژاپن رخ داد. این تیم به اتهام تخلف در پرداخت حقوق، تحت پیگرد قضایی قرار گرفت. تیم «یومیوری جاینتز» در این پرونده متهم شده بود که بین سالهای 1997 تا 2004 به 6 نفر از بازیکنان تیم، حقوقی بیشتر از حداکثر حقوق درج شده در قرارداد بازیکنان، یعنی 1.78 میلیون دلار پرداخت کرده است. مبلغ این تخلف درحدود 31.3 میلیون دلار برآورد شده بود. در تخلفی دیگر در سال 2018 «هیروتو سایکاوا» مدیر اجرایی شرکت نیسان به دلیل دریافت حقوق غیرقانونی مجبور به استعفا شد. اتهام او دستکاری در تاریخ اجرایی یک طرح ابتکاری در شرکت نیسان بود که به واسطه آن درصورت بالارفتن ارزش سهام شرکت، پاداشی چند میلیون ینی نصیب مدیران میشد. سایکاوا متهم شده بود با دستکاری تاریخ اجرای این طرح 47 میلیون ین، برابر 358 هزار دلار حقوق بیشتری دریافت کرده است. نمونههای این تخلفات بیشمارند و نکته مشابه درباره تمامی آنها این است که فرد متخلف مجبور به تحمل مجازات، پرداخت جریمه یا استعفا شده است.
عوارض شکاف درآمدی
«پیتر دراکر» مشاور مشهور مدیریتی معتقد است: اختلاف میان متوسط درآمد سالانه کارمند و مدیر نباید بیش از 20 تا 25 برابر باشد، در غیر این صورت انگیزه، وفاداری و تعهد نیروها کاهش پیدا خواهد کرد. در واقع پرداخت حقوق بالا در شرکتها و کسب و کارها به همان اندازه اهمیت دارد که کم بودن فاصله میان حقوق مدیران و کارمندان. به طور کلی تعیین میزان حقوق مدیران در هر فضای کاری مستقل و غیروابستهای مانند راه رفتن روی لبه تیغ است. زیرا پایین بودن حقوق مدیران انگیزه و اشتیاق را در آنها از بین می برد و بالا بودن بیش از حد حقوق نیز نارضایتی کارمندان را به دنبال خواهد داشت. براساس گزارش شرکت مشاور ریسک و سرمایهگذاری«ویلیس تاورز واتسون» که سومین کارگزار بزرگ بیمه در جهان هم به شمار می رود، پایبندی به شفافیت در امور مالی، توجه به شایستهسالاری و پرورش استعدادها در راستای منافع کسب و کار و همچنین به کار گرفتن سیاست تشویق مبتنی بر عملکرد و طرحهای تشویقی بلندمدت مبتنی بر ارزش سهام میتواند شکاف درآمدی میان نیروها را به حداقل برساند.
چهار شنبه 3 آذر 1400
کد مطلب :
146400
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/gJ0O6
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved