4سیاهپوست که به جرم تجاوز به یک زن سفیدپوست در آمریکا دستگیر شده بودند پس از 72سال تبرئه شدند
تبرئه پس از مرگ
سرنوشت 4مرد سیاهپوست که پرونده آنها در رسانههای آمریکا به «گروولند4» مشهور شده بود، عجیب و باورنکردنی است. آنها 72سال پیش درحالیکه سن و سال زیادی نداشتند به اتهام تجاوز به یک زن سفیدپوست تحت تعقیب قرار گرفتند. هنگام دستگیری، یکی از آنها با شلیک 400گلوله به قتل رسید. 3نفر دیگر هم پس از دستگیری با سرنوشتهای متفاوتی روبهرو شده و در نهایت جانشان را از دست دادند و حالا بعد از گذشت 72سال از این حادثه، قاضی دادگاهی در فلوریدای آمریکا رأی به تبرئه آنها از اتهام تجاوز داده است.
به گزارش همشهری به نقل از رسانههای آمریکا، در سال 1949و بهدنبال ادعای یک زن سفیدپوست در شهر گروولند فلوریدا که میگفت 4مرد سیاهپوست به او تجاوز کردهاند، تحقیقات پلیس برای دستگیری متجاوزان آغاز شد. طولی نکشید که 4مرد سیاهپوست به نامهای چارلز گرینلی 16ساله، والتر ایروین و ساموئل شپرد 22ساله و ارنست توماس 23ساله از سوی کلانتر بهعنوان مجرم شناخته شدند و تحقیقات برای دستگیری آنها آغاز شد.
در آن زمان بسیاری از مردان سفیدپوست شهر که از شنیدن این ماجرا عصبانی شده بودند نیز به کلانتر و مامورانش پیوستند و جستوجوی گستردهای برای دستگیری متهمان آغاز شد.
خانواده متهمان پس از اعلام رای برائت در کنار یادبودی که از آنها در شهر نصب شده در برابر خبرنگاران قرار گرفتند.
مرگ با 400گلوله
ایروین و شپرد نخستین متهمانی بودند که دستگیر شدند. مأموران درحالیکه آنها را زیر ضربات مشت و لگد گرفته بودند به محلی بردند که تجاوز در آنجا رخ داده بود. در آنجا کفشهای آنها با ردپاهایی که در محل حادثه وجود داشت مطابقت داده شد اما بهنظر میرسید که ردپاها با کف کفشهای متهمان یکی نیست. با این حال این دو مرد به بازداشتگاه منتقل شدند و در زیرزمین بازداشتگاه، درحالیکه به لولههای فاضلاب بسته شده بودند بهشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. ایروین هرگز به تجاوز به زن سیاهپوست اعتراف نکرد اما شپرد زیر ضربات و مشت و لگد مجبور شد اتهامش را قبول کند. اعترافی که سالها بعد معلوم شد برای حفظ جانش و فرار از شکنجههای وحشتناک بوده است.
چارلز گرینلی 16ساله در ایستگاه راهآهن دستگیر شد. او در آن روزها به همراه دوستش ارنست توماس بهدنبال کار میگشت و وقتی دستگیر شد در ایستگاه راهآهن منتظر ارنست بود که مأموران وارد آنجا شدند و وی را دستگیر کردند. او نیز کمی بعد و تحت شکنجههای فراوان به تجاوز به زن سیاهپوست اعتراف کرد. اما آخرین متهم ارنست توماس بود که کلانتر زمانی که به همراه هزار مرد دیگر در تعقیبش بودند، وی را در میان باتلاقهای اطراف شهر پیدا کردند. او قصد فرار داشت اما مردان مسلح او را به گلوله بستند. به گزارش رسانهها، این مرد جوان بر اثر اصابت 400گلوله کشته شد.
محاکمه
3متهم باقی مانده که مجبور به اعتراف به جرم خود شده بودند، در دادگاه محاکمه شدند. محاکمهای در آن تمامی اعضای هیأت منصفه، سفیدپوست بودند. به گزارش ایبیسی نیوز، این افراد از سوی هیأت منصفه به تجاوز جنسی متهم شده و ایروین و شپرد به اعدام و چارلز گرینلی بهدلیل سن کمش به حبس ابد محکوم شد. بعدها بازرسان افبیآی که رسیدگی مجدد به این پرونده را آغاز کرده بودند، اعلام کردند که هر 3 متهم از سوی کلانتر و معاونانش بهشدت مورد آزار فیزیکی و ضرب و شتم قرار گرفته و مجبور به اعتراف به جرمشان شده بودند. چرا که آثار جراحات شامل جای زخم روی سر، شکستگی دندانها و فک، سوراخ شدن لب، زخمهای روی صورت، سینه و مچ ادعای آنها مبنی بر بسته شدن به لولههای آهنی و شکنجه را تأیید میکرد.
تردید در تجاوز
در بخشی از گزارش رسانههای آمریکا آمده که در مورد اینکه آیا به شاکی پرونده(زن سفید پوست) تجاوز شده نیز تردید وجود دارد. پزشکی که این زن را معاینه کرده بود مدعی بود که شواهد مبنی بر تجاوز یا کبودی و زخم روی بدن شاکی وجود ندارد و نمیتوان تشخیص داد که به این زن تجاوز شده یا نه اما با این حال دادستان در جریان جلسه محاکمه اجازه نداد که این پزشک بهعنوان شاهد فراخوانده و حرفهایش شنیده شود.
کلانتر عصبانی
درحالیکه 3متهم پرونده در زندان به سر میبردند، وکلای مدافع آنها درخواست تجدید نظر کردند و در سال 1951، دادگاه عالی ایالات متحده آمریکا محکومیت آنها را لغو کرد و دستور داد که آنها بار دیگر محاکمه شوند.
مدتی بعد ایروین و شپرد برای تحقیقات تازه از زندان به کلانتری منتقل شدند اما کلانتر ویلیس مک کال و معاونش درحالیکه این دو مرد دستبند بهدست داشتند به آنها شلیک کردند که در این تیراندازی شپرد به قتل رسید و ایروین مجروح شد. پس از این حادثه، کلانتر و معاونش با صحنهسازی مدعی شدند که این دو متهم هنگام انتقال به کلانتری قصد فرار داشتند و آنها نیز مجبور به تیراندازی شدند. در این میان کلانتر به مأموران افبیآی گفت: در حال انتقال شپرد و اروین از زندان ایالتی به کلانتری بودیم که لاستیک ماشین ما پنچر شد. درحالیکه هر دو زندانی دستبند بهدست داشتند از ماشین پیاده شدم. در همین هنگام هر دو زندانی از ماشین پیاده شدند و به من حمله کردند. من هم سلاحم را بیرون کشیدم و به آنها شلیک کردم.
این تیراندازی در یک جاده روستایی در خارج از شهر و در تاریکی شب رخ داد. بررسیها نشان میداد که کلانتر به هر زندانی 3بار شلیک کرد که شپرد جان باخت و ایروین بهشدت مجروح شد. چند روز بعد، وقتی مأموران افبیآی در بیمارستان به تحقیق از ایروین پرداختند، او گفت که اصلا فراری در کار نبوده و در بین راه، کلانتر او و شپرد را از ماشین بیرون کشیده و با کمال خونسردی به آنها شلیک و بعد صحنهسازی کرده بود. در این میان معاون کلانتر نیز که آنجا بود، وقتی دید که ایروین هنوز نفس میکشد، آخرین گلوله را به وی شلیک کرده اما گلوله از گردن او عبور کرده و وی به طرز معجزهآسایی زنده مانده بود.
افبیآی بعدا با پیدا کردن گلولهای در محل حادثه متوجه شد که گفتههای ایروین درباره شلیک خونسردانه کلانتر درست بوده و میخی که باعث پنچر شدن ماشین کلانتر شده بود نیز عامدانه وارد لاستیک شده و همه این ماجرا صحنهسازی بوده است.
کلانتر بعد از شلیک مرگبار به 2متهم با صحنهسازی وانمود کرد که آنها قصد فرار داشتهاند.
سرانجام تبرئه
درحالیکه فقط 2نفر از متهمان هنوز زنده بودند، جلسه محاکمه دوباره آنها برگزار شد و در دادگاه دوم، ایروین باز هم به اعدام محکوم شد اما در سال 1955، حکم اعدام او توسط فرماندار به حبس ابد تبدیل شد. او در سال 1968از زندان آزاد شد، اما سال بعد در لیک کانتی درگذشت.
تنها متهم باقی مانده یعنی چارلز گرینلی نیز در سال 1962مشمول آزادی مشروط شد و تا سال 2012با خانوادهاش زندگی کرد و در نهایت به مرگ طبیعی جان باخت. بهرغم مرگ تمامی متهمان این پرونده، اما خانوادههای آنها بیکار ننشستند و همچنان پیگیر پرونده بودند تا بتوانند نام عزیزانشان را از این پرونده سیاه پاک کنند. اتفاقی که سرانجام پس از گذشت 72سال با کمک وکلای مدافع خانوادهها رخ داد و روز گذشته رسانههای آمریکا گزارش کردند که یک قاضی در فلوریدا پس از گذشت سالها تلاشهای مدنی درباره این پرونده حکم به تبرئه هر 4مرد سیاهپوست از تجاوز داد.
کارول گرینلی، دختر چارلز گرینلی، پس از صدور این حکم به ایبیسی نیوز گفت: دانستن اینکه پدرم تبرئه شده ابر سیاهی را که در همه این سالها روی زندگی ما سایه انداخته بود از بین برد.
او درحالیکه گریه میکرد ادامه داد: در همه دوران کودکی مردم طوری با من برخورد میکردند که احساس گناه میکردم. درک زندگی من برای مردم سخت است اما از وقتی که مطمئن شدم پدرم بیگناه است همه تلاشم را کردم تا نام او را پاک کنم و حالا تلاشهایم به نتیجه رسیده و از این بابت خدا را شکر میکنم.