کیمیایی در قامت فیلمساز / چریک
«سنگقیصر» پژوهش پیر بالدوکی و بهرام شیراوژن به جستوجوی خط مبارزه در آثار کیمیایی میپردازد
مسعود پویا خبرنگار
«سنگ قیصر» پژوهش مشترک پیر بالدوکی و بهرام شیراوژن که سال ۱۳۷۷ به ترجمه جمشید ارجمند منتشر شد، همانطور که از عنوان فرعی کتاب برمیآید به جستوجوی خط مبارزه در آثار مسعود کیمیایی میپردازد. اینطور که ارجمند در مقدمه کتاب آورده، پیر بالدوکی روشنفکری است که زمینه تحصیلیاش هنرهای تجسمی است ولی علاقه و مطالعاتش بیشتر در حوزه فلسفه و ادیان شرق و تصوف بوده است. بهرام شیراوژن هم در فرانسه سینما خوانده است. محدودهای که نویسندگان سنگ قیصر انتخاب کردهاند سینمای قبل از انقلاب کیمیایی است.(پژوهش در اواخر دهه 80 میلادی منتشر شده است) و مشخصا بر فیلمهای «قیصر»، «رضا موتوری»، «گوزنها»، «سفرسنگ» و «غزل» متمرکز است. تأکید مؤلفان بر جزئیات و روایت مفصل رخدادها و دیالوگهای فیلمهای کیمیایی، برای خواننده ایرانی نکتهای دربرندارد ولی باید این موضوع را درنظر گرفت که سنگ قیصر برای مخاطب غیرایرانی و ناآشنا با سینمای کیمیایی نوشته شده است.
تم مشترکی که فصلهای مختلف فصل «قیصر» را به یکدیگر پیوند میدهد، تأکید بر ایستادگی کیمیایی در مقابل سیستم، از منظر عدالتخواهی است و به نوعی کتاب، تفسیری بر تیتر معروف نقد پرویز دوایی بر فیلم قیصر است؛ «مرثیهای بر ارزشهای از دست رفته». ارزشهای جامعهای که سیستم با نظم ساختگیای که بهوجود آورده، سعی در از میان بردنش دارد و قهرمان کیمیایی یک تنه در برابر ظلم ایستاده است؛ «وقتی که قیصر میگوید «امروز دیگه کسی حوصله قصه گوش کردن نداره» میخواهد بگوید که دیگر پهلوان پیروزمندی در جامعه پیدا نمیشود، زیرا دیگر ارزشهایی که پهلوان بتواند آنها را عرضه کند وجود ندارد. پس نباید کرفس را هم به میان آورد. پهلوانهای افسانهای دیگر به درد نمیخورند. کیمیایی به همین دستاویز به سیاست فرهنگی شاه میپردازد که میخواست گذشته ایران باستان را برجستگی ببخشد. قیصر میاندیشد که دیگر عدالت امکانپذیر نیست و مرگ او به کاری نمیآید، حتی شهادت بر چیزی هم حساب نمیشود... اگر دیگر ملجا و ماوایی نیست که عدالت را اجرا کند، خود مردم باید دست بهکار شوند. حالا که هیچکس نمیتواند ارزشهای کلی عدالت را قبول داشته باشد، تنها پیوندهای خونی است که اصالت و اعتبار پیدا میکند؛ صاحبان خون باید دست بهکار شوند.»
مولفان سنگ قیصر، از منظر چپ سینمای کیمیایی را بررسی میکنند و قهرمانان او را در مقام شهادتدهندگان بر بیعدالتی اجتماعی قرار میدهند. مثل این تفسیر از سکانس معروف چاقو خوردن رضا مقابل پرده سینما در فیلم رضا موتوری؛«صحنه، فاصله میان سینما و واقعیت را ثبت میکند... در دنیای سینما، رضاها همیشه پیروزند، هرچند که در دنیای واقعیت قربانیانی بیگناهاند... رضا در حال جستوجوی راه فرار، تعداد زیادی از صندلیها را برمیگرداند، گویی بر آن است که جایگاه تماشاگران را ویران کند، هم جایگاه آنهایی که خود را بهدست افسوس سحرآمیز نمایشهای دروغآمیز میسپارند و هم مانند نویسنده روشنفکر، جایگاه تماشاگر دقیق و درونبینی را که قادر به تحلیل بیعدالتی هست اما برای تغییر وضع دست به هیچ کاری نمیزند.» در واقع توصیف هر سکانس یا دیالوگی از فیلمهای کیمیایی در خدمت تحلیل کلی مؤلفان قرار دارد؛ اینکه کیمیایی در مقام فیلمساز چریک، مقابل سیستم قاهرانه پهلوی دوم که از بین برنده ارزشهای اخلاقی جامعه و ترویجدهنده ظلم و بیعدالتی بود، ایستادگی میکرد. تفسیری همسو با مقاله معروف باقر پرهام درباره کیمیایی؛«هنر مقاومت در چنبر اختناق».
به اعتقاد پیر بالدوکی و بهرام شیراوژن، کیمیایی ماجرا را با عصیان فردی قیصر آغاز میکند و به مرور خط مبارزه را در آثارش پررنگتر و زمینههای اجتماعی-سیاسی را در فیلمهایش موکدتر میکند تا که در «گوزنها» ایستادن قهرمانان عدالتخواه مقابل سیستم به ستیز علنی میانجامد؛ ستیزی که در گوزنها، همچنان فردی است، در «سفرسنگ» به عصیان جمعی میانجامد؛«اگر در گوزنها دو پرسوناژ سید و قدرت در مبارزه خود تنها هستند و اگر اتحاد همگان علیه یک نفر امری است که در جبهه ظلم و سرکوب عملی شده است، برعکس در سفر سنگ کیمیایی سخن از وارونگی نقشها و موقعیتها میگوید و اتحاد همگان علیه بیعدالتی و ستم و قدرت حاکم را مطرح میکند.» به تعبیر مؤلفان، کیمیایی در فیلم سفرسنگ، تشیع را همچون الگویی انقلابی که در تاریخ هم کارایی خود را بارها نشان داده مینمایاند. اسلام سیاسیای که به اعتقاد نویسندگان سنگ قیصر، در فیلم سفرسنگ به شکلی صریح نمایان میشود، در واقع تصویری است از واقعیت پیشرو که کیمیایی آن را زودتر از بقیه هنرمندان و روشنفکران دیده و روایتش کرده؛ صراحت سیاسی فیلم هم از همین جا میآید؛«در بخش دوم سفرسنگ، مضمون گفتوگوها بهتدریج رنگ مطالبات سیاسی بهخود میگیرد، ازجمله تقسیم اراضی بین دهقانان،آهنگر که پیشهاش با کشاورزی بسیار متفاوت است میگوید: «زمین مال کسی است که روی آن میکارد»... همین آهنگر در این گفتار میافزاید:« قرآن را باید اجرا کرد، فقط به خواندن آن اکتفا نکنید.» چند سال پیش از آن دکتر شریعتی گفته بود: قرآن و نماز تنها برای خواندن و حفظ کردن نیست. باید به آنها عمل کرد، طبق آنها زندگی کرد، همانطور که پیغمبر و امامانمان کردند. [ از کتاب مسئولیت شیعه بودن] مراسم تدفین روحانی فیلم سفر سنگ مانند تدفین و تشییع قربانیان سرکوب شاه، فرصت بسیار مساعدی برای تجمعها و تظاهرات مردمی و اعتراضهای پیش از انقلاب میشود. پایان فیلم سفرسنگ پایان صفحهای از تاریخ ایران است.»
پژوهش مشترک بالدوکی و شیراوژن درباره فیلمهای قبل از انقلاب کیمیایی، با وجود برخی کاستیها و اشتباهات، در مجموع روی یک خط واحد و منسجم حرکت میکند، چه در انتخاب فیلمها و چه در تفسیر سیاسی، اجتماعی از آنها. هرچند گذر مؤلفان از فیلم «خاک» که همه مایههای مورد توجه بالدوکی و شیراوژن را به همراه دارد و در عوض اختصاص فصلی به فیلم شخصی و شاعرانه «غزل» کمی عجیب و دور از هدف انجام این پژوهش که جستوجوی خط مبارزه در آثار کیمیایی است، بهنظر میرسد.