یک فنجان مهر / خیراتمان را نوسازی و مدرن کنیم
سینا قنبرپور
اگر با امثال «مامان زهره» از نزدیک آشنا باشید که برای خود وظیفه نگهداری و حمایت از کودکان بدسرپرست و بیسرپرست را تعریف کردهاند، با دنیایی از مهر و محبتهای مردم آشنا میشوید. مهر و مَحبت با هر نیتی. گاهی صرفاً برای آنکه حال خودشان را بهبود دهند و گاهی دقیقاً برای آنکه حال دیگری را بهتر کنند. در این میان چه بسیار کسانی که با خدای خود نذر و نیازی کردهاند و حال میخواهند آن نذر را ادا کنند. بهویژه در میان ما شیعیان که حکایت نذر رویه پررنگ و وسیعی دارد. قیمه امامحسین(ع) تنها نمادی از یک غذای پخته شده برای توزیع میان عزاداران حسینی نیست؛ فرهنگی است از آنچه مردم برای ادای نذر خود در دهه اول محرم به آن عمل میکنند. چند سال قبل طی بازدیدی از آسایشگاه خیریه سالمندان کهریزک موضوعی مطرح شد. اینکه در دهه اول محرم و بهویژه دو روز عاشورا و تاسوعا و همچنین در روز عیدقربان سیل عظیم نذریها روانه این آسایشگاه میشود. گوشت قربانی هدیه شده به این مرکز در روز عیدقربان چنان زیاد است که همان روز کامیونهای یخچالدار آماده هستند تا گوشت را به دیگر مراکزی که کار خیر میکنند منتقل کنند. اما بعد در طول سال کمتر از آن همه وفور گوشت و مراجعه خیران یا ادای نذری خبری هست. امسال در موعد عید قربان که همزمان شده بود با اوج شیوع بیماری کووید-۱۹ در چابهار و بهطور کلی سیستان و بلوچستان، برای تأمین کپسول اکسیژن خیران دست بهکار شدند وگرنه مشکل آنقدر وسیع بود که اقدامهای رسمی کاری از پیش نبرد. در این میان خیرانی بودند که به اندازه بهای گوسفند قربانی کمک کردند تا کپسول اکسیژن خریداری شود. واقعیت این است که نذر و ادای نذر رابطهای میان فرد و خدای اوست. طبیعی است که ادای نذر چیزی تغییرناپذیر نیست که بگوییم چون نذرکرده حتماً قیمه امامحسین(ع) طبخ کند پس این دیگر تا ابد باید همان باشد. آنچه در نذر و خیرات مهم است اینکه ما برای دل خودمان سعی میکنیم چیزی را بهدست نیازمندی برسانیم. در این سالها خیران بهویژه آنها که مؤسسه و سازمان غیردولتی برای حمایت از نیازمندان راهاندازی کردهاند یا وظیفه نگهداری از کودکان بدسرپرست و بیسرپرست را برای خود تعریف کردهاند به تجربه توانستهاند راههای تأمین مواداولیه خورد و خوراک را به بهترین نحو بیابند. چه بهصورت عمدهخریدن و چه ارتباط با کسانی که میتوانند این اقلام را تأمین کنند یا هدیه دهند. اما نیازهای دیگری دارند که شاید بهسادگی خورد و خوراک نتوان آن را برآورده کرد. دنیای مدرن امروز پیچیدگیهای زیادی به ما تحمیل کرده است. مثلاً نیاز به مشاور و روانشناس در زندگی عادی ما ازجمله این نیازهاست و در مراکزی که از افراد در معرض آسیب یا آسیبدیده نگهداری میکنند رفع این نیاز حیاتی است. تأمین این نیاز هزینهبر است، چه از طریق به خدمت گرفتن مشاور و روانشناس مستقر و چه بهصورت ساعتی. چه بسا ما بتوانیم نذرمان را با تبدیل آن به تأمین هزینههای مشاوره ادا کنیم. یا شاید بتوانیم هزینه بیمه و دستمزد یکی از کارکنان غیرداوطلب مؤسسههای خیریه را تقبل کنیم. شاید در این روزها نیاز به وسایل کمک آموزشی مدرن نظیر تبلت و گوشی هوشمند بسیار اولویت داشته باشد و تأمین آن مؤثرتر و ماندگارتر از خرید یک بسته خرما و طلب حمد و سورهای در شب جمعه باشد. ممکن است بگویید یک بسته خرما نهایتاً ۶۰هزارتومان پایمان آب میخورد، ولی همین ۶۰هزارتومانها کنار هم جمع میشود و میتوان برای دانشآموزی در نقطهای کمبرخوردار یا خانوادهای کمبرخوردار تبلت یا گوشی هوشمند خرید. خیراتهایمان را میتوانیم بازتعریف کنیم و قطعاً هربار که آن دانشآموز از تبلت و گوشی هوشمند در تحصیلش استفاده کند دعای خیرش به آن مرحوم و عزیز سفرکرده ما خواهد رسید. زندگی در دنیای جدید مولفههای تازهای یافته و خوب است ما هم برخی سنتهایمان را بهروز کنیم.