با کافههای نوستالژیک پایتخت آشنا شوید
شعر و ادبیات و دیگر هیچ
گعده نویسنده و روشنفکرجماعت از روزگار قدیم در کافههای مشهور تهران بود. بسیاری از این قرارومدارها و ملاقاتها در نهایت به خلق آثار ماندگار ادبیات ایران منجر شد و به همین دلیل است که کافه در فرهنگ عمومی پایتختنشینها جایگاه ویژهای دارد و نمادی از همزیستی مسالمتآمیز است؛ از کافه لقانطه بگیرید که این جاذبه را داشت که نویسندهها و سیاستمدارها را زیر یک سقف جمع کند تا کافه مشهور نادری که جایی برای همنشینی صادق هدایت، هوشنگ ابتهاج، احمد شاملو و بسیاری از بزرگان ادبیات فارسی بود. با وجود گسترش فرهنگ شهرنشینی بسیاری از این کافههای سنتی جای خودشان را به کافیشاپ های مدرن و امروزی دادهاند اما تعدادی از آنها هنوز هم در خیابانهای قدیمی و خاطرهانگیز پایتخت نفس میکشند و به بخشی از هویت تهران بدل شدهاند.
کافه لقانطه
بابهمایون
در منابع مکتوبی که درباره تاریخچه راهاندازی کافه در تهران بجا مانده، از کافه لقانطه بهعنوان نخستین کافه تهران نام برده شده است. کافه لقانطه در سال۱۲۸۵ و در دوره مظفرالدین شاه، توسط «غلامحسینخان مولایی» که از دانشجویان ایرانی مقیم پاریس بود، در خیابان بابهمایون تهران و به سبک کافههای اروپا تاسیس شد و در زمان مشروطه، پاتوق روشنفکران بود. شعبه دوم این کافه در سال ۱۳۰۰ در باغ نظامیه یا عمارت میرزاآقاخان نوری، شعبه سوم روبهروی میدان بهارستان و شعبه چهارم در خیابان لالهزار و در کنار سینما متروپل شروع بهکار کرد. کافه لقانطه منوی مشهوری داشت که قیمتهای آن گران بهحساب میآمد و مشتریان آن در بیشتر مواقع ثروتمندان و سیاستمداران و نویسندگان بودند که با کالسکه یا درشکه میآمدند و همنشینی آنها تا نیمههای شب ادامه پیدا میکرد. گفته میشود نخستین بستنی پایتخت در کافه لقانطه سرو شده است. بستنی زعفرانی سنتی پستهای، فالوده و قهوه قجر از محبوبترین گزینههای منوی کافه لقانطه بودند. در سال1396 و با هدف زندهنگهداشتن یاد و نام لقانطه، کافهای با همان حال و هوا در باغموزه قصر شروع به فعالیت کرده است.
کافه نادری
خیابان جمهوری
وقتی صحبت از کافههای قدیم بهمیان میآید، کافه نادری از نخستین نامهایی است که به ذهن تهراننشینهای قدیم میرسد. این کافه بخشی از شهرتش را مدیون حضور صادق هدایت است. جهانگیر، برادرزاده صادق هدایت، در خاطراتش میگوید: «صادق هدایت به همراه مسعود فرزاد، مجتبی مینوی و بزرگ علوی هر بعدازظهر، در کافه نادری گرد میآمدند».کافه نادری از بدو تاسیس پاتوق قشر روشنفکر و اهالی شعر و ادب بود. لیلی گلستان هم در خاطراتش نقل میکند که در کودکی، هفتهای یکبار با پدر و مادرش به آنجا میرفته و احمد شاملو، سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج و مرتضی کیوان هم، گاهی در کافه نادری دور هم جمع میشدند. کافه نادری که در سال1306 توسط مهاجری ارمنی به نام خاچیک مادیکیاس تاسیس شد، پاتوق شاعران، نویسندگان و روشنفکران همچون صادق هدایت، بزرگ علوی، احمد شاملو، جلالآلاحمد، نیما یوشیج، سیمین دانشور، احمد فردید، نصرت رحمانی و اخوان ثالث بود و در بطن اتفاقات مربوط به کودتای 28مرداد قرار داشت. این کافه پس از کودتا همچنان پاتوق روشنفکران باقی ماند.
کافه گل رضاییه
خیابان سیتیر
یکی از کافههای خاطرهانگیز و قدیمی پایتخت است که ثبت میراث فرهنگی شده. این کافه در سال۱۳۱۰ و در خیابان تاریخی و پرخاطره سیتیر، توسط «گارگنا آوانسیان» که یکی از ارامنه تهران بود، شروع بهکار کرد و در سال۱۳۲۴ فردی به نام «عزیزالله خوشامن» آن را خرید. کافه گل رضاییه مثل دیگر کافههای نوستالژیک تهران، پاتوق قشر روشنفکر جامعه، بهخصوص نویسندگان، هنرمندان و خبرنگاران بود. ازجمله این روشنفکران میتوان به صادق هدایت، فروغ فرخزاد و احمد شاملو اشاره کرد. کافه گل رضاییه با گذر زمان هویت و اصالتش را حفظ کرده و هماکنون هنرمندان بنیاد فارابی مثل پرویز پرستویی، حامد بهداد و بهرام رادان گاهی به این کافه سر میزنند. یکی از داستانهایی که حول این کافه شکل گرفته و البته توسط صاحب فعلی کافه رد شده است، این است که صاحب کافه پشت میزی که لب پنجره قرار دارد از فروغ خواستگاری کرده و فروغ جواب را به فردایی موکول میکند که هیچ وقت نمیآید. این میز همیشه رزرو است.
کافهقنادی لرد
خیابان استاد نجات الهی
بیشتر کسانی که با نام کافهقنادی لرد آشنا هستند، از داستان عاشقانهای که در پس تاسیس این کافه نهفته اطلاع دارند؛ کافهای قدیمی در نزدیکی کلیسای سرکیس که ماجرای تاسیس آن به دلدادگی دو نفر از کارکنان کافه فردوسی مربوط میشود. ماجرا از این قرار است که وقتی دو نفر از کارکنان کافهقنادی فردوسی به نامهای لئون و آنیک به نامزدی هم درآمدند، صاحب قنادی دستور اخراج یکی از آنها را صادر کرد. بعد از سالها آنیک و لئون ساختمان کافه لرد را با کمک و شراکت زوج دیگری میخرند و در سال1346 کافهقنادی لرد، رسما کارش را شروع میکند. در متون ارمنی، لرد بهمعنای خدای بزرگ است. با توجه به داستان تاسیس این کافه، احتمالا علت نامگذاری این کافه همین است.
کافه فیروز
باز هم خیابان جمهوری
از دیگر کافههای قدیمی پایتخت کافه فیروز را میتوان نام برد که طی دهههای ۳۰ و ۴۰ و حدفاصل بین کافه نادری و کافه فردوس در خیابان جمهوری درهایش روی روشنفکران باز بوده اما حالا هیچ نشانی از آن باقی نمانده است. کافه فیروز ابتدا بهعنوان قنادی شروع به فعالیت کرد و در این کافه برای مشتریها، شیر، چای و شیرینی گاتا سرو میشد. قدیمیها میگویند یکی از دلایل شلوغبودن این کافه نسبت به کافه نادری و کافه فردوسی، ارزانبودن منوی آن بوده است. کافه فیروز نیز مثل دیگر کافههای قدیم تهران، پاتوق افراد فرهیخته مثل جلالآلاحمد و دوستدارانش بود و گعده شاعرها و داستاننویسها در این کافه شکل میگرفت. در دهه۴۰ و پس از تعطیلی کافه فردوس، کافه فیروز از مشتریان این کافه، مثل مهدی اخوان ثالث، محمود آزاد، مشرف تهرانی، شمس آلاحمد، جلال خسروشاهی، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و بیوک مصطفوی پذیرایی میکرد. یک نقلقول درباره کافه فیروز این است که جلال آلاحمد بهدلیل علاقهاش به چای لیوانی، آن را به منوی این کافه اضافه کرد.
کافه کوچینی
خیابان فلسطین
کافه رستوران کوچینی هم یکی دیگر از کافههای معروف تهران است که برخلاف همه کافههای دیگر پاتوق خوانندهها و نوازندهها بود. کافه کوچینی برای بسیاری از موزیسینها یک نام آشناست؛ چراکه بسیاری از ترانههای خاطرهانگیز برای نخستین بار در همین کافه خوانده شد. این کافه را ویدا قهرمانی، بازیگر پیشکسوت سینما، با هدف کشف استعدادهای هنری در رشتههای نقاشی، مجسمهسازی و موسیقی ساخت. کوچینی بیشتر شهرتش را مدیون فرهاد، خواننده معروف آن روزهاست که برای نخستین بار ترانه جمعه را در این کافه خواند. ابراهیم حامدی برای مدتی در این کافه برنامه اجرا میکرد و اینگونه بود که شهرت و آوازه کوچینی در شهر پیچید. کافهرستوران کوچینی پس از انقلاب همچنان در قالب غذاخوری و تالار پذیرایی به فعالیتش ادامه میدهد و دیگر خبری از اجرای ترانههای ماندگار نیست.
کافه ماسکوت
میدان فردوسی
اغراق نیست اگر بگوییم ردپای صادق هدایت در بیشتر کافههای قدیمی تهران دیده میشود.کافه ماسکوت که صاحب آن پیرمردی فرانسوی به نام ایزاک بود و در فضایی ۲۰متری فعالیتش را شروع کرد، بعد از لقانطه و نادری یکی دیگر از کافههای مورد علاقه هدایت بوده است. گفته میشود هدایت هنگام غروب، بعد از کافه فردوسی، راهی کافه ماسکوت میشد و جمعیت قابلتوجهی را که بسیاری از آنها جزو طرفدارانش بودند به آنجا میبرد. کافه ماسکوت بیشتر شهرتش را مدیون منوی ساده و در عین حال عجیبش بود. غذاهای این کافه خاص بود و در هر منویی دیده نمیشد. منو کافه، شامل خیار، گوجهفرنگی، عدس و لوبیای پخته، تخممرغ آبپز، کلمپیچ خردشده، کاهو، اسفناج پخته، ترب، تربچه، سبزی خام و... بود. جالب اینکه موسیو ایزاک یک پریموس نیز داشت تا اگر کسی نیمرو میخواست برایش
درست کند.
کافهقنادی مینیون
خیابان سعدی شمالی
کافهقنادی مینیون یکی از معروفترین شیرینیفروشیهای قدیمی شهر است و مثل بیشتر کافههای پایتخت تاریخچه جذابی دارد. بعد از انقلاب کمونیستی شوروی و در سال 1935میلادی، یکی از اهالی اوکراین به نام ترپوگوسیان خانوادهاش را به ایران میفرستد و خودش هم بعد از مدتی به ایران مهاجرت میکند. آقای ترپوگوسیان بعد از مدتی یک نانوایی راه میاندازد و همین نانوایی بعدها به شیرینیپزی بدل میشود. خانواده آقای ترپوگوسیان چند سال بعد دستگاه شکلاتسازی خود را از اروپا وارد ایران میکنند و همان موقع اسم مغازه را مینیون میگذارند. این کافه هماکنون بهخاطر شکلاتهای دستسازش مشهور شده و بسیاری از افراد مشهور از مشتریان پروپاقرص مینیون بهشمار میروند.