گفتوگو با نادره ترکمانی درباه سینمای کودک و نوجوان
احیای سینمای ایران با سینمای خانوادگی
یاور یگانه- روزنامه نگار
هرساله در زمان برگزاری جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان، پرداختن به سینمای کودک به یکی از موضوعات ثابت اغلب رسانهها بدل میشود؛ گویی بررسی سینمای کودک و نوجوان در رسانهها نیز مثل خود جشنواه فیلم کودک دچار نوعی تکرار شده و در دیگر مواقع سال که اخبار مهمتری وجود دارد، نمیشود به سینمای کودک پرداخت. با وجود این، در گفتوگو با نادره ترکمانی، کارگردان سینمای کودک و نوجوان، سعی کردیم از زاویهای متفاوت و با رویکردی انتقادی به موضوع سینمای کودک نگاه کنیم. ترکمانی سابقه ساخت فیلمهایی مثل «خاله سوسکه» (1389) و «گورداله و عمهغوله» (1393) را در کارنامهاش دارد و در جشنواره امسال فیلم کودک نیز یکی از منتورهای پنجمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان است.
سینمای کودک حتی 2 سال پیش هم که کرونا نبود و مشکلات اقتصادی کمتر بود، حال و روز خوشی نداشت. در شرایط کنونی، سینمای کودک ایران میتواند آثاری تولید کند که کودکان و نوجوانان ایرانی که محصولات جذاب روز سینمای جهان را دیدهاند، علاقهمند به تماشای این فیلمها باشند؟
بگذارید من بپرسم مگر پیش از کرونا هنرهای تجسمی مثل گالریها و نمایشگاههای نقاشی و... رونق داشت یا سایر بخشهای فرهنگ و هنر وضع خوبی داشتند؟ اساسا مقوله هنر به راحتی با مسائل اقتصادی سنجیده میشود درحالیکه نباید بهطور کلی هنر و بهطور خاص سینما را صرفا با معیار موفقیت اقتصادی سنجید. این روزها حتی سینمای بزرگسال هم، بهرغم اکران در سینما و اکران آنلاین، رونق ندارد و بیمخاطب است. سینما یک جریان فرهنگی است؛ یک بُعد فرهنگی است. در سرتاسر دنیا، مردم آنقدر که به فیلم دیدن تمایل دارند به کتاب خواندن تمایل ندارند. با اغلب ناشران و نویسندگان که حرف میزنید، معتقدند که دارند در این وضعیت نابود میشوند. آیا میشود گفت چون مردم کم کتاب میخوانند، دیگر نباید کتاب نوشت! به همین سادگی نمیشود درباره پدیدههای هنری حکم صادر کرد و مثلا گفت چون سینمای کودک وضع خوبی ندارد باید آن را حذف کرد.
طبیعتا حکم صادر نکردم. فقط معتقدم در یک بازار سالم رقابتی سینمای کودک ایران با کیفیتی که از آن سراغ داریم نمیتواند باقی بماند و دوام بیاورد.
سینمای کودک پیش از کرونا ضربههای کاری خورده بود و کرونا شرایط را بدتر کرد. اما شما به من بگویید اگر ما فرزندی داشته باشیم که در مدرسه نمرههای لازم را نیاورد و توقع ما را برآورده نسازد، آیا او را از مدرسه بیرون میآوریم و اجازه نمیدهیم که به تحصیلش ادامه دهد یا به او کمک میکنیم که پیشرفت کند و به حد مطلوب برسد؟ همین سینمای کودک در سالهای دهه 60 دوران طلاییای داشت. اصلا سینمای ایران را در جهان با سینمای کودک شناختند. پس از انقلاب که سینما دچار رکود بود و تولیدی وجود نداشت و تولیدات قدیمی هم نمیتوانستند به نمایش درآیند، این سینمای کودک بود که سینمای ایران را حفظ کرد. حالا اگر این سینما روزگار خوبی ندارد، درست نیست تعطیلش کنیم. این سینما نیازمند است که از جهات مختلف مورد حمایت قرار بگیرد، درست مانند همان بچهای که در درسش موفق نیست. جایی که میتوانست از سینمای کودک حمایت کند، آموزش و پرورش بود که به سینمای کودک کملطفی کرد. آموزش و پرورش میتوانست به مدارس بگوید که دانشآموزان را به تماشای فیلمهای کودک ببرند، اما به جای این به مدارس اعلام میکرد که بچهها را به دیدن فیلمهایی مثل «ملک سلیمان»، «نفوذی» و «رسوایی» ببرند. یا صداوسیما میتوانست فیلمهای کودک را بخرد و به سینمای کودک کمک کند، ولی این کار را انجام نداده است.
مشکل این است که سینمای کودک برای اینکه سر پا بماند مدام نیازمند حمایت است. دانشآموز خودش باید حق انتخاب داشته باشد که فیلمی را ببیند یا نبیند، نه اینکه به اجبار مدرسه به دیدن فیلم کودک برود. جز این، وقتی دستاندرکاران سینمای کودک همیشه روی حمایت دولت تأکید میکنند، باید انتظار داشته باشند که در نهایت فیلمی بسازند که مطابق با خواست سفارشدهنده باشد.
قبول دارم که سینمای کودک باید بتواند دخل و خرج کند و روی پای خودش بایستد ولی چنین چیزی فعلا مقدور نیست و این بچه نیاز به کمک دارد. این روزها رقابت با کمپانیهای بزرگ سینما که فیلم کودک میسازند برای ما بسیار سخت شده است. در جهان، سوپراستارهای سینما در فیلمهای کودک حضور دارند و این نشان میدهد که سینمای کودک مهم است. پس باید به این سینما توجه کرد. شهرداری برای بچهها پارک و بوستان میسازد و این نشان میدهد که شهرداری به موضوع کودکان توجه دارد، ولی اگر بخواهیم که برای تبلیغ فیلم کودک بیلبورد رایگان در اختیار ما بگذارد، قبول نمیکند. یا در تلویزیون آثار زیادی برای کودکان تولید میشود که کیفیتشان نزدیک به صفر است. تلویزیون رسانه خصوصی نیست و بودجهاش از منابع عمومی تامین میشود، پس چرا به کیفیت آثار کودک توجه نمیکند؟ اگر تلویزیون با سینمای کودک همراهی میکرد، هم برای سینمای کودک و هم برای تلویزیون اتفاقات خوبی رخ میداد.
اگر سینمای کودک بتواند جذابیت داشته باشد و برای کودکان و نوجوانان و خانوادههایشان مهم باشد، قاعدتا نهادهای دیگر راحتتر حاضر به همکاری با آن هستند، چون حداقل میدانند که این سینما سود اقتصادی دارد، اما در وضعیت فعلی نمیشود جایی را بهخاطر همکاری نکردن با این سینما سرزنش کرد؛ مضاف بر اینکه اغلب فیلمهای کودک با حمایت دولتی ساخته میشوند.
همیشه این انگ روی سینما کودک بوده که فیلمهای کودک با حمایت دولتی ساخته میشوند و سرمایهگذار خصوصی حاضر به سرمایهگذاری در این سینما نیست، درحالیکه این حرف درست نیست. در سینمای کودک افرادی مثل غلامرضا موسوی یا سیدجواد هاشمی از بخش خصوصی هستند که فیلمهایشان بدون دریافت بودجه دولتی ساخته میشود و اتفاقا به موفقیت هم رسیدهاند. سینمای کودک با وجود همه مشکلاتش، بهدلیل وجود 13ـ12میلیون کودک و نوجوان در کشور جایگاه مهمی دارد که باید به آن توجه شود.
یک نکته مهم دیگر هم وجود دارد و آن اینکه در فیلمهای خارجی سینمای کودک، بهرغم همه ویژگیهای مثبتشان مثل تبلیغ دوستی، محبت، اعتماد به نفس، عشق و...، خشونت مضمونی تکرارشونده است. البته من خودم تماشاگر آثار خارجی هستم و بسیاری از آنها مثل کارهای هایائو میازاکی را دوست دارم، ولی نمیشود خشونت موجود در برخی از این آثار را نادیده گرفت. کودکان ایرانی، بهدلیل شرایط اجتماعی و مسائل سیاسی و اقتصادیای که در جامعه وجود دارد، نیاز به تماشای آثاری دارند که صلح و دوستی و آرامش را به آنها بیاموزد. ما به اندازه کافی خشونت داریم و دیگر نیاز نیست که سینمای کودک ما تبلیغ خشونت کند.
پس شما فکر میکنید تفاوت سینمای کودک ایران با آثار خارجی میتواند در عاری از خشونت بودنِ فیلمهای ایرانی باشد.
در واقع برای احیای سینمای ایران باید به سمت سینمای سالم خانوادگی برویم. میتوانیم نام این سینما را سینمای کودک بگذاریم ولی نباید فراموش کنیم اگر سینمای سالم خانوادگی در ایران رونق بگیرد از کوچک تا بزرگ به سینما رفتن و تماشای فیلم در سینما علاقه نشان خواهند داد.