نانوایی خانوادگی
یک شاطر، نانواییاش را در قم با کمک همسر و فرزندانش میگرداند
راحله عبدالحسینی | روزنامهنگار
مشتریان نانوایی سنگکی خانوادگی در بلوار شهید بهشتی شهر قم به عشق روی خوش شاطر و صدای بازی بچههایش، در صف ایستادن را به جان میخرند. بیراه هم نیست که این نانوایی سنگکی به نانوایی خانوادگی معروف شده. کنار دست علیرضا بهمنی، شاطری که 26سال سابقه کار پای تنور سنگکی را دارد، همسرش میایستد و با پاروی سنگکی نان داغ و برشته را از تنور بیرون میآورد. 6فرزند آنان هم پای کار این نانوایی هستند.
شغل کمدرآمد ولی با برکت
علیرضا بهمنی از 14سالگی با هرم گرمای تنور آشنا شده و خوب زیر و بم کار را میداند. 4سالی میشود که صاحب نانوایی سنگکی شده و به قول خودش برکت خدا دست مردم میدهد. 2سال پیش کمبود کارگر نانوایی، روزگارش را سخت کرد. دست تنها نمیتوانست از عهده کار بربیاید. در همین روزهای ناامیدی همسرش نقطه امیدی را روشن کرد و داوطلب شد تا پا به پای شاطر در نانوایی کار کند. بهمنی میگوید: «گفتم کار سختی است و در این شهر هیچ خانمی در نانوایی کار نکرده، اما زهرا گفت چراغ نانوایی روشن میماند. حالا که درآمد نانوایی خیلی کم است و کارگر پیدا نمیشود، من و بچهها کمک میکنیم.»
یک روز در نانوایی خانوادگی
پدر خانواده قبل از روشن شدن هوا کرکره نانوایی را بالا میدهد و چانهگیری خمیر را شروع میکند. یگانهفاطمه13ساله، حنانهفاطمه 11ساله و محمدعلی کلاس اولی که راهی مدرسه شدند، مادر خانواده همراه با امیرعلی، هلنا و امینعلی به نانوایی میآیند. بچهها گوشه خلوتتری را برای بازی انتخاب میکنند و مادر پای تنور میایستد. ظهر که بچهها از مدرسه میرسند، کارهای باقیمانده را انجام میدهند و ساعت 3عصر همه با هم به خانه میروند و نانوایی را تعطیل میکنند. علیرضا بهمنی میگوید: «یک روز خانواده ما اینطور میگذرد؛ با کار خانوادگی. نتیجه هم جز خیر و آرامش برای ما نبوده و نیست. در خانه هم کارها را با هم پیش میبریم.»
رفاقت، زبان مشترک خانواده 8نفره
علیرضا بهمنی که فوقدیپلم کامپیوتر است، نانوا بودن را به همه حرفهها ترجیح داده و میگوید: «این کار برکت است و با کار دیگری قابل مقایسه نیست. هر چه هم درآمدش کم باشد، خدا روزی ما و بچهها را میرساند.» او تأکید میکند که تربیت صحیح بچهها حاصل زحمت همسرش است و ادامه میدهد: «بچهها هم برکت زندگی ما شدهاند. 2دختر بزرگم که شاطری یاد گرفتهاند و پسرم هم دوست دارد در شستن و جاروکشیدن نانوایی کمک کند. زبان خانواده ما رفاقت است. بچهها و حتی مادرشان مجبور بهکار در نانوایی نیستند. انتخاب خودشان برای زمان بیشتر در کنار هم بودنمان است و من بابت این اتفاق خوب خدا را شاکرم.»
اولین زن نانوای شهرم
زهرا بهرامزاده، مادر خانواده این روزها دانشجوی سال اول رشته زیستشناسی شدهاست. امینعلی 5ماه دارد و امیرعلی و هلنا، 5و 3ساله هستند. زهرا میگوید که با برنامهریزی میتواند هم کنار بچهها باشد و هم بهکار و درسش برسد. او ادامه میدهد: «چند سال پیش که هنوز خودمان نانوایی نداشتیم، شرایط کار سخت شدهبود و به قشم رفتیم و همسرم آنجا در نانوایی کار میکرد. اینجا همسرم میگفت چطور میخواهی به نانوایی بیایی؟ گفتم هر کاری برای زنان یک اولینی داشته و من هم نخستین خانم نانوا در این شهر هستم.»