درباره عبدالقدیرخان؛ پدر هستهای پاکستان
عبدالقدیرخان که بهعنوان پدر هستهای پاکستان شناخته میشود، یکشنبه در اسلامآباد درگذشت. بهگزارش الجزیره، او در کشورش یک قهرمان ملی بود، اما در غرب، بهعنوان مجرمی شناخته میشد که فناوریهای هستهای را در بازار سیاه عرضه میکرد. عبدالقدیرخان در کشورش به این دلیل محبوب بود که توانست پاکستان را به نخستین کشور مسلمانی که سلاح هستهای دارد تبدیل کند، اما این قهرمان ملی، در غرب بهعنوان کسی که بیشترین سهم را در توسعه سلاح هستهای در دنیا داشته، شناخته میشود. از نظر غربیها او در انتقال فناوری هستهای به کرهشمالی، لیبی و ایران نقش داشته است و بدون او، کرهشمالی به سلاح هستهای دست پیدا نمیکرد. این دانشمند هستهای، در زمان مرگ در پایتخت پاکستان، 85سال سن داشت. او چند هفته پیش بهخاطر ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری شده، اما به خانه برگشته بود. ناراحتی ریه دلیل مرگ او عنوان شده است. عبدالقدیرخان فراتر از تبدیل پاکستان به تنها قدرت هستهای مسلمان دنیا، بهخاطر کمک به کشورش در رقابت تمامنشدنی با هند محبوب است. پاکستان و هند که در تمامی عرصهها با هم رقابت دارند، در زمینه فناوری و بمب هستهای هم رقابت سهمگینی با هم داشتند و پاکستان به لطف دانش و توانمندی عبدالقدیرخان موفق شد در این حوزه همپای هند جلو بیاید و توازن نظامی هستهای را در شبهقاره هند به نفع خود حفظ کند.
در غرب گفته میشد که او شبکهای گسترده ساخته و از طریق آن فناوری هستهای را منتقل میکند. او در سال2004 بعد از آنکه اعتراف کرد چنین شبکهای را برای انتقال فناوری هستهای به 3 کشور کرهشمالی، لیبی و ایران اداره میکرده، به حبس خانگی فرستاده شد و عملا تا پایان عمرش زیرنظر مقامات زندگی میکرد. عبدالقدیر خان البته بعدها روایت متفاوتی از این اعتراف مطرح کرد و گفت که برای نجات کشورش چنین اعترافی کرده است. 2 سال بعد از حبس خانگی، اعلام شد که عبدالقدیرخان به سرطان پروستات مبتلا شده است و باید جراحی کند. جراحی او موفقیتآمیز بود و او از بیمارستان مرخص شد. در سال2009، یک دادگاه، حبس خانگی او را خاتمه داد، اما عبدالقدیر خان همچنان تحت الحفظ بود و عملا بدون نظارت و همراهی نیروهای امنیتی نمیتوانست منزلش را در اسلامآباد ترک کند.
عبدالقدیرخان در بهار1936 در بوپال هند و پیش از تاسیس پاکستان متولد شد. خانواده او در سال1947 در دوران تقسیمبندی شبهقاره در پایان حکمرانی استعماری انگلیس به پاکستان مهاجرت کردند. خان در دانشگاه کراچی در سال1960 لیسانس گرفت و بعد از آن برای تحصیل در رشته مهندسی متالورژی به برلین رفت و بعد از آن تحصیلات عالی را در هلند و بلژیک ادامه داد. او بعد از پایان تحصیلاتش، در همین قاره مشغول به کار شد. مسیر پاکستان برای رسیدن به بمب هستهای از اروپا و با تلاشهای عبدالقدیرخان برای دست یافتن به طرح سانتریفیوژ اورانیوم شروع شد. این سانتریفیوژها اورانیوم را تا سطحی که در بمب هستهای مورد نیاز است، غنیسازی میکنند. او در دهه70 میلادی در کنسرسیوم مهندسی هستهای انگلیسی-هلندی-آلمانی به نام اورنکو فعالیت میکرد و در همان دوران متهم شد که طرح یک سانتریفیوژ را از این شرکت دزدیده و آن را با خود در سال1976 به پاکستان برده است.
در بازگشت به پاکستان، ذوالفقار علی بوتو، نخستوزیر وقت پاکستان، خان را مسئول پروژه نوظهور غنیسازی اورانیوم کرد. تیم تحت نظارت او، در سال1978 اورانیوم را غنیسازی کرد و آنطور که بعدها خان در یک مصاحبه گفته بود، در سال1984 توانایی ساخت بمب هستهای را هم بهدست آورد. با این حال نخستین آزمایش هستهای پاکستان در سال1998 و در واکنش به اقدام مشابه هند صورت گرفت. خان بعدها گفته بود که پاکستان هرگز نمیخواسته سلاح هستهای بسازد و مجبور به این کار شده بود. این آزمایش با تحریمهای سنگین بینالمللی مواجه شد و اقتصاد پاکستان در مسیر سقوط آزاد قرار گرفت.
دوران افول خان در هیأت حاکمه پاکستان در سال2001 شروع شد، یعنی وقتی که ژنرال پرویز مشرف، رئیسجمهور وقت پاکستان، آنطور که گفته میشد تحت فشار شدید آمریکا، عبدالقدیر خان را از ریاست آزمایشگاههای تحقیقاتی کاهوتا خلع و او را بهعنوان مشاور ویژه خود منصوب کرد. این اتفاق در شرایطی افتاد که هیچکس، بهخصوص مدیران و دانشمندان هستهای پاکستان، فکرش را هم نمیکردند که قهرمان مورد احترام هستهای این کشور، از چشم بیفتد.
این اقدام مشرف بعد از آن صورت گرفت که اسلام آباد نامهای از آژانس بینالمللی انرژی اتمی دریافت کرد که در آن اتهاماتی علیه این دانشمند سرشناس مطرح شده بود. براساس این نامه، عبدالقدیر خان منبع فروش و انتقال فناوری هستهای به دیگر کشورها بوده است. خان پیش از این در سال1990 در یک سخنرانی در پاکستان گفته بود که برای تامین تجهیزات مورد نیاز پاکستان، در بازار جهانی فعالیتهایی دارد. مدتی بعد از اعتراف خان به انجام فعالیتهایی که به آن متهم بود، مشرف او را مورد عفو قرار داد. با این حال خان بعدها در سال2008 در گفتوگو با آژانس فرانس پرس گفت که به خاطر کشورش چنین اعترافی کرده است؛ «من کشورم را نخستین بار وقتی که پاکستان را کشوری هستهای کردم نجات دادم و دوباره وقتی که اعتراف کردم و تمام گناه را تنهایی به گردن گرفتم.» یک دهه پیش خان وارد دنیای سیاست شد و حزب حرکت نجات پاکستان را تاسیس کرد، اما در عالم سیاست توفیقی بهدست نیاورد و یک سال بعد این حزب منحل شد. او در همان سال در یک مصاحبه با روزنامه جنگ گفت که فناوری هستهای را به دستور بینظیر بوتو نخستوزیر مقتول پاکستان به 2کشور انتقال داده بود، اما از آن 2کشور نام نبرد. حزب بوتو این ادعا را بیاساس خواند. با وجود تمامی جنجالها، خان همیشه در پاکستان محبوب بود و مدارس، دانشگاهها، مؤسسات علمی و بیمارستانهای خیریه زیادی به افتخار او نامگذاری شدهاند.