• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
چهار شنبه 31 شهریور 1400
کد مطلب : 141210
+
-

راویان حماسه

درباره ابراهیم حاتمی‌کیا، رسول ملاقلی‌پور و احمد‌رضا درویش مهم‌ترین فیلمسازان سینمای دفاع‌مقدس

راویان حماسه


نگاهی به فهرست پرتعداد فیلم‌های سینمای دفاع‌مقدس نشان می‌دهد که انبوهی از کارگردان‌ها در این حوزه طبع‌آزمایی کرده‌اند. از فیلمسازانی که بیشتر به‌دنبال حادثه‌پردازی بوده‌اند تا چهره‌هایی که برای بیان اعتقادات‌شان وارد این عرصه شده‌اند تا کارگردان‌هایی که در مقطعی فیلم جنگی را نقطه مناسبی برای شروع فعالیت حرفه‌ای دانسته‌اند، ما با طیف‌های متنوعی مواجه هستیم که هر کدام به سهم خود گوشه‌ای از سینمایی را شکل داده‌اند که فیلم جنگی یا فیلم دفاع‌مقدسی نامیده می‌شود. درباره ویژگی‌ها و شاخصه‌های فیلم‌ها و فیلمسازان و دسته‌بندی‌هایی که برمبنای قواعد ژانر می‌توان انجام داد، حرف و حدیث بسیار است‌ و ما عملا با انبوهی فیلم و کارگردان مواجهیم که در حوزه سینمای جنگ قابل بررسی‌اند. اما اگر اهمیت، استمرار و تأثیر‌گذاری را مبنا قرار دهیم عملا به تعداد انگشت‌شماری کارگردان می‌رسیم؛ کارگردان‌هایی که عملا بخش مهمی از تاریخ سینمای دفاع‌مقدس را آثار آنها تشکیل می‌دهد؛ ابراهیم حاتمی‌کیا، رسول ملاقلی‌پور و احمد‌رضا درویش. به این فهرست می‌شد چهره‌های دیگر، (مثلا محمد‌علی باشه‌آهنگر) را هم اضافه کرد که هم دغدغه و هم استمرار و هم ویژگی‌ها و شاخصه‌هایی قابل مطالعه در آثارشان به چشم می‌خورد ولی در نهایت و با درنظر‌گرفتن همه ابعاد ماجرا و گذر از تک‌چهره‌هایی که گریزی به سینمای دفاع‌مقدس زده‌اند اما در این حوزه ماندگاری نداشته‌اند در نهایت به همین سه کارگردان می‌رسیم.

ابراهیم حاتمی‌کیا 
ستایش‌شده‌ترین فیلمساز سینمای دفاع‌مقدس که خیلی زود و از همان گام‌های اول کشف شد و مورد توجه منتقدان و مدیران قرار گرفت؛ از فیلم بدون عنوان‌بندی «هویت» گرفته که خسرو دهقان منتقد مهم و تأثیر‌گذار دهه60، بر قریحه‌اش مهر تأیید زد تا «دیده‌بان» که سر فصل تازه‌ای در سینمای دفاع‌مقدس رقم زد‌. حاتمی‌کیا در انتهای دهه60 با دیده‌بان و «مهاجر» محبوب‌ترین کارگردان جنگ، میان منتقدان و مدیران سینمایی بود. تصویری که حاتمی‌کیا در فیلم‌های اولیه‌اش از مفهوم جنگ و آدم‌های درگیر آن به نمایش می‌گذاشت و پرهیزش از ورود به عرصه نمایش نبرد کلاسیک و تأکیدش بر روابط انسانی و فاصله‌گرفتن از حادثه و کوشش برای ترسیم حال و هوای حاکم بر جبهه‌ها، حاتمی‌کیا را چنان محبوب کرد که فیلم‌هایش با ساموئل فولر و هوارد هاکز مقایسه شدند. حاتمی‌کیا بعد از شکست فیلم «وصل نیکان» متهم شد که شهر را نمی‌شناسد، با فیلم «از کرخه تا راین‌» برای نخستین بار توانست با مخاطب گسترده ارتباط برقرار کند. ملودرام تأثیر‌گذار ابتدای دهه70، باعث شهرت و محبوبیت عام حاتمی‌کیا شد. بعد از فیلم فرم‌گرای «خاکستر سبز»، حاتمی‌کیا با دو فیلم «بوی پیراهن یوسف» و «برج مینو» کوشید تا در دل سینمای دفاع‌مقدس فضای تازه‌ای را تجربه کند. با فیلم «آژانس شیشه‌ای» که نقطه اوج کارنامه فیلمساز در دهه70 است، داستان پیگیری سرنوشت آدم‌های جنگ در دل اجتماع همچنان دنبال می‌شود. فیلم نمادین «روبان قرمز»، نمایانگر کوشش حاتمی‌کیا برای انطباق دغدغه‌هایش با شرایط روز جامعه بود؛ حاتمی‌کیایی که در فیلم‌های بعدی‌اش، «موج مرده» و «به نام پدر»، ورسیون‌های متفاوتی از حاج کاظم آژانس شیشه‌ای ارائه داد؛ حاج‌کاظمی در مواجهه با عصیان و اعتراض فرزندان. حاتمی‌کیا در دهه80 کوشید تا در عرصه‌های دیگر هم تجربه‌اندوزی کند و در دهه90 سراغ فیلم‌های عظیم‌تر و تکنیکال‌تر رفت که شاید بتوان گفت«چ» موفق‌ترین فیلمش در این سال‌هاست. حاتمی‌کیایی که گرچه سال‌هاست یک فیلم کلاسیک دفاع‌مقدسی نساخته، همچنان جزو مهم‌ترین فیلمسازان سینمای دفاع‌مقدس است.

رسول ملاقلی‌پور
از نخستین استعدادهای فیلمسازی بعد از انقلاب و نخستین چهره مهم سینمای دفاع‌مقدس که کارش را با فیلم ساده «نینوا» آغاز کرد. فیلم پارتیزانی «بلمی به‌سوی ساحل» هیجان و حادثه و تعلیق و تسلط نسبی در خلق صحنه‌های جنگی را نمایان می‌کرد و با «پرواز در شب» ملاقلی‌پور عملا سنگ بنای سینمای دفاع‌مقدس را گذاشت. پرواز در شب، به‌عنوان فیلمی آغازگر و کلیدی نقطه تمایز فیلم کلاسیک جنگی و فیلم دفاع‌مقدسی را نمایان کرد. داستان نمایش، حال و هوای خاص حاکم بر جبهه‌ها بعد از جرقه «دیار عاشقان» (حسن کار بخش ۱۳۶۲) با پرواز در شب و مهدی نریمان فرمانده گردان کمیل و نیروهایش شروع شد. بسیاری از عناصر آشنای سینمای دفاع‌مقدس ابتدا در پرواز در شب به‌کار گرفته شدند و بعدها به دیگر فیلم‌ها راه یافتند؛ هرچند فیلم در نمایش حماسی، شکست کمتر بدیلی یافت. «افق»، کوششی موفق برای یافتن مخاطب گسترده بود؛ حماسی‌ترین فیلم ملاقلی‌پور و احتمالا پرتماشاگرترین اثرش. بعد از پایان جنگ، ملاقلی‌پور موقتا ساخت فیلم جنگی را کنار گذاشت و سراغ درام‌های اجتماعی رفت.
فیلم‌های «مجنون» و «خسوف» ارتباطی با فیلم‌های قبلی سازنده‌اش نداشت و با «پناهنده» ملاقلی‌پور قهرمان دفاع‌مقدسی‌اش را که در فیلم دلتنگ از دست‌دادن دوستان و همرزمانش است، بازمی‌یابد. در میانه دهه70، ملاقلی‌پور با «نجات‌یافتگان» و «سفر به چزابه» نه فقط شاهکار‌های کارنامه‌اش که بهترین فیلم‌های سینمای دفاع‌مقدس را می‌سازد. هر دو فیلم و به‌خصوص سفر به چزابه، در سال‌های بعد مورد توجه قرار گرفتند ولی در زمان ساختشان با بی‌مهری مواجه شدند. «هیوا» در تداوم تجربه‌های قبلی ملاقلی‌پور در تنفس در فضایی تازه در سینمای دفاع‌مقدس، فیلمی بود که هم توانایی‌های تکنیکی سازنده‌اش را نمایان می‌کرد و هم دغدغه‌هایش در شکست زمان (که با سفر به چزابه شروع شده بود) را به نمایش می‌گذاشت. «قارچ سمی» محصول همنشینی درام انتقادی شهری با سینمای جنگ بود و «مزرعه پدری» را می‌توان مانیفست رسول ملاقلی‌پور در سینمای جنگ دانست. «میم مثل مادر» به‌عنوان ملودرامی پر‌تماشاگر و آخرین فیلم ملاقلی‌پور نشانه‌ای از تداوم دغدغه‌های او در حوزه جنگ بود. ملاقلی‌پور را با بهترین سکانس‌های جنگی سینمای ایران به یاد می‌آوریم؛ با خوش‌پرداخت‌ترین و پر‌حس و حال‌ترین لحظه‌ها در نبردهای سهمگین و نمایش هنرمندانه و غیرتمندانه دفاع. در نبوغی که مرزهای واقعیت و تخیل را نادیده می‌گرفت و جسورانه پیش می‌رفت. با مرگ رسول ملاقلی‌پور، سینمای دفاع‌مقدس مهم‌ترین سردارش را از دست داد.

احمدضا درویش
میان فیلمسازان سینمای دفاع‌مقدس، احمدرضا درویش بیش از همه دغدغه شکوه بصری و نمایش عظمت و هنرنمایی تکنیکی داشته است. درحالی‌که نخستین تجربه‌های حاتمی‌کیا و ملاقلی‌پور آثار ساده و ارزانی بودند، درویش از همان نخستین ساخته‌اش «آخرین پرواز»، نشان داد که به‌دنبال سینمایی حرفه‌ای و خوش‌ساخت است. شاید هم این مسئله محصول این نکته بود که او کمی دیرتر از حاتمی‌کیا و ملاقلی‌پور، وارد عرصه فیلمسازی شد؛ زمانی که جنگ تمام‌شده بود و سازندگان فیلم‌های دفاع‌مقدسی در این اندیشه بودند که بعد از پذیرش قطعنامه۵۹۸ چگونه باید ادامه مسیر بدهند. ورود به عرصه درام‌های اجتماعی با «ابلیس» و«آذرخش» خیلی موفقیت‌آمیز نبود. بازگشت به سینمای دفاع‌مقدس در فیلم «کیمیا» آنقدر موفقیت‌آمیز بود که جایگاه درویش را به‌عنوان یکی از کارگردان‌های مهم بعد از انقلاب تثبیت کند‌. در جشنواره سیزدهم فجر، نیم‌ساعت اول فیلم کیمیا چشم‌ها را خیره کرد. سکانس‌های جنگی کیمیا، محلی برای هنرنمایی تکنیکی احمدرضا درویش و نمایش هنرمندانه و باورپذیر جنگ، به شکلی بود که مشابهش در هیچ فیلم دیگری دیده نشده بود. کیمیا در نیمه‌دومش تبدیل به ملودرامی شهری می‌شد و موقعیتی نزدیک به نمایشنامه «دایره گچی قفقازی» اثر برتولت برشت ترسیم می‌کرد. وقتی همه از نیم‌ساعت اول کیمیا ستایش کردند، درویش تصمیم گرفت در فیلم بعدی‌اش همین حال و هوا را گسترش دهد. «سرزمین خورشید» به نوعی کامل‌کننده تجربه کیمیا بود. فیلم به لحاظ ساختار سینمایی یکی از خوش‌ساخت‌ترین فیلم‌های سینمای دفاع‌مقدس نام گرفت ولی در روایت داستانی دچار گسست بود‌. از سرزمین خورشید، دوپارگی به‌عنوان یکی از شاخصه‌های سینمای درویش به رسمیت شناخته شد. «متولد‌ماه مهر» محصول تلفیق دغدغه‌های فیلمساز و مضامین روز بود. درویش در متولد‌ماه مهر، هم فیلمی با دونیمه کاملا متمایز از هم ساخته بود و در نهایت کاراکتر برگزیده و آرمان‌گرایش را از فضای شلوغ و آلوده شهر، به پشت خاکریزها می‌برد و در دل عاشقانه‌ای ملتهب، قصه‌اش را تمام می‌کند.
«دوئل» را می‌توان آخرین جاه‌طلبی تکنیکی درویش در سینمای دفاع‌مقدس دانست. سکانس‌های جنگی فیلم دوئل به لحاظ عظمت و شکوه بصری مشابهی در سینمای ایران ندارد. بعد از یک‌نیمه ملتهب و پرخروش، فیلم در نیمه‌دومش تغییر ژانر می‌دهد و تبدیل به وسترن می‌شود. فیلم، نهایت تلاش احمد‌رضا درویش برای رسیدن به ساخت و پرداخت حرفه‌ای را به نمایش می‌گذارد؛ فیلمی که نزدیک به دو دهه از زمان ساختش می‌گذرد و در این فاصله درویش فقط یک فیلم ساخته است؛ «رستاخیز». این فیلم به‌عنوان فیلمی درباره قیام عاشورا، نشانه‌ای دیگر از علاقه سازنده‌اش به سینمای حماسی را به نمایش می‌گذارد؛ فیلمی که اکران‌نشدنش، باعث‌شده درویش کار بعدی‌اش را شروع نکند و همچنان چشم انتظار سرانجام رستاخیز بماند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید