لارنس عربستان
حماسه صحرا
دیوید لین اصرار داشت رابرت بولت که آن زمان نمایشنامهنویس جوانی بود نسخه نهایی فیلمنامه فیلم «لارنس عربستان» را بنویسد. سم اسپیگل(تهیهکننده) بعد از بازنویسی قسمتهایی از فیلمنامه ویلسن توسط بولت، رضایت داد او متن نهایی را بنویسد آن هم درحالیکه پیشتولید آغاز شده بود و فیلم در مرحله انتخاب بازیگران قرار داشت. چالش بعدی انتخاب بازیگر نقش لارنس بود. همه چهرههای مشهور کنار گذاشته شدند و باز هم یک تازهکار انتخاب شد. پیتر اوتول در آن زمان بیشتر بهعنوان بازیگر تئاتر شهرت داشت و نقش مهمی در سینما بازی نکرده بود. این بار هم اصرار دیوید لین جواب داد تا چهرهای تقریباً گمنام ایفاگر نقشی شود که ستارگان هالیوود علاقهمند بودند آن را بازی کنند. هنوز بازنویسی فیلمنامه تمام نشده بود که فیلمبرداری آغاز شد. بندر عقبه را در اسپانیا بازسازی کردند و صحنههای بیابان هم در اسپانیا، اردن و مراکش فیلمبرداری شد. گروه تولید ماهها در بیابان مشغول فیلمبرداری بودند. درمجموع ساخت لارنس عربستان حدود 2سال طول کشید که در این میان گروه فقط 8ماه در بیابان کار میکردند. حماسه ۷۰میلیمتری پرهزینه لین درنهایت به سرانجام رسید و جالب اینکه ساخت موسیقیاش را هم موریس ژاری عهدهدار شد که زمان زیادی از فعالیتش در سینما بهعنوان آهنگساز نمیگذشت. درنهایت فیلم آماده نمایش شد و در اکران با استقبال تماشاگران مواجه شد و بعدها دیوید لین به تأسی از نقلقول معروف عمر شریف دربارهاش گفت: «از زن در آن خبری نیست. داستان عاشقانه و صحنههای اکشن و بزنبزن ندارد و با اینحال مردم راحت تماشایش میکنند!» داستان فیلم لارنس عربستان از آنجا آغاز میشود که شخصیت «لارنس»، گروهبان انگلیسی در جنگ جهانی اول، در قاهره مستقر است. او برای پیشرفت شورش عربها علیه ترکها با ملکفیصل ملاقات میکند. فیصل میپذیرد که ارتش چریکیاش به نیروهای انگلستان ملحق شوند. در حمله به شهر درا ترکها لارنس را اسیر و مضروب میکنند، اما ژنرال آلبنی دوباره او را به صحرا میفرستد. لارنس به نیروهای ترک حمله میکند و پس از قتلعام آنان وارد دمشق میشود و هیأتی از اعراب را برای اداره شهر تشکیل میدهد. تفرقه قبایل باعث شکست هیأت میشود و لارنس آرمانگرا دمشق را ترک میکند. دیوید لین درباره این فیلم گفته است: اسپیگل به سختی رضایت داد که پیتر اوتول نقش لارنس را بازی کند. شرط او این بود که بقیه بازیگران فیلم از بین چهرههای مشهور انتخاب شوند تا گمنامبودن بازیگر اصلی جبران شود. من هم با این ایده موافق بودم. پس الکگینس برای نقش شاهزاده فیصل، آنتونیکویین برای ابوطایی و خوزهفرر برای نقش افسر ترک انتخاب شدند. برای ژنرال آلبنی افسر مافوق لارنس هم کریگرانت را درنظر گرفتیم. کرکداگلاس هم قبول کرد نقش خبرنگار آمریکایی را که داستان لارنس را مینویسد بازی کند، منتها مشکلی پیش آمد. کریگرانت و کرکداگلاس بهشرطی حاضر به بازی در فیلم بودند که اسمشان در تیتراژ بالاتر از بقیه بیاید. پس جکهاوکینز و آرتورکندی جای آنها را گرفتند.