شباهتهای دوران خشکسالی
یک یادآوری؛ پرسپولیس هم روزگار فعلی استقلال را پشت سر گذاشته است
بهروز رسایلی ـ خبرنگار
با ناکامی در لیگ بیستم، سالهای دوری استقلال از قهرمانی در لیگ برتر به عدد 8فصل رسید. آنها آخرین بار در لیگ دوازدهم عنوان قهرمانی مسابقات لیگ برتر را بهدست آوردند و از آن زمان تا امروز در تکرار این عنوان ناکام بودهاند. 8سال حسرت البته برای پرسپولیس هم تکرار شده است. سرخپوشان بعد از قهرمانی دراماتیک در لیگ هفتم، تا لیگ شانزدهم موفق به تکرار این افتخار نشدند و بهمدت 8فصل، هر سال فتح جام توسط تیمهای دیگر را تماشا کردند. آن زمان پرسپولیسیها سوژه خنده و تفریح استقلالیها بودند و حالا کار دنیا دقیقا برعکس شده است. فوتبال از این بالا و پایینها زیاد دارد و اگر شاهد زنده بینالمللی میخواهید، کافی است به بارسلونا نگاه کنید؛ تیمی که 10 سال پیش پوست همه را میکند، اما حالا اثری از آن دوران باقی نمانده است. در هر صورت اما بین 8 سال برهوت و خشکسالی برای سرخابیها، شباهتهایی وجود دارد که مرور آنها شاید جالب باشد.
دور باطل
وقتی دوران ناکامی طول میکشد، مدیران باشگاه مستاصل و درمانده به هر فرمولی چنگ میاندازند تا به ساحل آرامش برسند. در چنین شرایطی، خیلی مواقع شاهد پیمودن دور باطل از سوی باشگاه هستیم. بهعنوان مثال در دوران 8 ساله ناکامی پرسپولیس، علی دایی 2 مرتبه هدایت قرمزها را برعهده گرفت و در مجموع حدود 3 فصل با این تیم کار کرد. جالب اینجاست که در دور اول، حتی شاهد ثبت رکورد تاریخی 5 شکست پیاپی در لیگ برتر بودیم، اما علی دایی رفت و بعد از 2 سال دوباره برگشت. حالا داستان استقلال است که در این سالهای ناکامی، 3 بار به فرهاد مجیدی فرصت سرمربیگری داده است. انگار مدیران این باشگاه هر بار دورهایشان را میزنند و بعد دوباره به اسم فرهاد میرسند. مجیدی میرود و جای خودش را به یک مربی دیگر میدهد، اما او نتیجه نمیگیرد و دوباره فرهاد برمیگردد!
برزخ مدیران
بدترین ماموریت دنیا، مدیریت در پرسپولیس و استقلال است، وقتی دوران ناکامی این تیمها به طول انجامیده و حوصله هواداران سر رفته است. اگر امروز میبینید مدیران استقلال یک به یک سلاخی میشوند، افتخاری با گریه میرود و این بلاها سر فتحی، سعادتمند و مددی میآید، کافی است تاریخ یک دهه قبل پرسپولیس را مرور کنید تا عین همین موارد را ببینید. در آن زمان هم مدیران این باشگاه مثل حبیب کاشانی، داریوش مصطفوی، عباس انصاریفرد، علیرضا رحیمی، حمیدرضا سیاسی و... تحت شدیدترین فشارها بودند. حتی محمد رویانیان که اوایل کار با ریختوپاش و خرید بازیکن توانست نیمچه محبوبیتی بهدست بیاورد، خیلی زود با ناکامی سرخپوشان، همهچیز را از دست داد. بنابراین اگر فکر میکنید مددی برود همهچیز درست میشود، شاید در اشتباه هستید. کمی منتظر بمانید و سرنوشت جانشین او را ببینید!
تماشای موفقیتهای رقیب
ناکامی تیم خودی یک درد است و درد بزرگتر، تماشای موفقیتهای رقبا به شمار میآید. در طول 8 سال دوری پرسپولیس از جام قهرمانی در لیگ برتر، استقلال 2 بار این عنوان را به دستآورد و معمولا هم تیم پرستارهای داشت که تا روزهای آخر در کورس قهرمانی میماند.
همچنین سپاهان هم با کسب 4 عنوان قهرمانی در همان دوران، حسابی روی زخم سرخها نمک پاشید. حالا هم دوران افول طولانی استقلال با کامیابیهای پیاپی پرسپولیس همراه شده و همین مسئله تحمل درد ناکامی را برای آبیها سختتر کرده است. 5 قهرمانی پیدرپی پرسپولیس، چیزی نبود که حتی بدبینترین هوادار استقلال هم در کابوسهای شبانهاش آن را تصور کند.
گریز مربی محبوب
استقلالیها هنوز شاکی هستند که اگر شرایط ادامه حضور آندرا استراماچونی فراهم میشد، دوران ناکامی تیم محبوبشان کاهش مییافت. استراماچونی در نیمفصل اول لیگ نوزدهم حضور موفقی در استقلال داشت، اما بهخاطر تأخیر در دریافت مطالباتش ول کرد و رفت. شرایطی تقریبا شبیه این هم در دوران حسرت پرسپولیس وجود داشت؛ زمانی که مصطفی دنیزلی در نیمفصل دوم لیگ یازدهم نتایج خوبی با قرمزها گرفت و حتی داربی معروف ایمون زاید را رقم زد، اما باشگاه در نگه داشتن او برای فصل جدید موفق عمل نکرد. دنیزلی رفت، مانوئل ژوزه آمد و یک دردسر بزرگ شروع شد.
برانکوی استقلال کیست؟
بنا به سنت فوتبال، مسلما دوران فعلی هم برای استقلال تمام خواهد شد و این تیم بار دیگر روزهای خوشی را تجربه خواهد کرد. با این حال باید دید اسم کدام مربی بهعنوان پایانبخش دوران ناکامی استقلال در تاریخ ثبت خواهد شد. در پرسپولیس این جایگاه به شکل ابدی و احترامآمیز به برانکو ایوانکوویچ تعلق گرفت؛ مربی کرواتی که تاریخ معاصر باشگاه را متحول کرد. باید صبور بود و دید برانکوی استقلال کیست و آیا میتواند همینقدر موفق باشد یا نه.