• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
دو شنبه 29 شهریور 1400
کد مطلب : 140964
+
-

کرونا؛ آفت روان

یادداشت یک
کرونا؛ آفت روان


وحید مهدوی معجز ـ روانشناس

شیوع بیماری کرونا و شرایطی که این بیماری در جامعه برای افراد و مناسبات حاکم بر آن به‌وجود آورده، اثرات و پیامدهای منفی‌ای در ابعاد مختلف به‌جای گذاشته که هرچه زمان می‌گذرد خود را بیشتر نشان می‌دهد.
تعطیلی مدارس، اماکن عمومی و تفریحی و نیز نیمه‌تعطیل‌شدن سازمان‌ها آسیب‌های جدی بر بخش اقتصاد وارد کرد تا جایی که بسیاری بیکار، برخی کم‌درآمد شده‌اند و تقریبا اکثریت مردم به‌سختی روزگار می‌گذرانند و همین ناتوانمندی در اقتصاد موجب شده تا روحیه خود را از دست بدهند. مرگ‌ومیرها و افزایش بیماری‌ها در خانواده‌ها هم بر شدت ناامیدی‌ها و افسردگی‌های این دوران افزوده است. روانشناسان و جامعه‌شناسان بر این باور هستند که با گذشت 2سال از ظهور این بیماری، بسیاری از الگوهای رفتاری و کنش‌های اجتماعی و فرهنگی افراد و جوامع انسانی تغییر کرده است. موضوعاتی که تا قبل از کرونا بسیار عادی و طبیعی می‌نمود با شیوع و گسترش آن بسیار حساسیت زا شده یا چه بسا به تابوهای جدید اجتماعی و یا فوبی‌های جدید ذهنی و روانی تبدیل شده است. افراد به‌واسطه شرایط مواجهه با کرونا و ایمن‌سازی‌ ذهنی و عملی، خودشان را به‌طور ناخودآگاه در معرض تهدیدهای جدید روحی و جسمی قرار داده‌اند که همه و همه از اثرات مخرب کرونا بر سطح سلامت عمومی جامعه ناشی می‌شود. قطع ارتباطات اجتماعی، حضورنداشتن در محافل عمومی و انزواطلبی، ترس از مواجهه با افراد به‌خاطر اینکه ممکن است فرد روبه‌رو ناقل باشد، به‌هم‌خوردن نظم عمومی جامعه و افراد و تحت‌تأثیر قرارگرفتن برنامه‌های عادی معیشت انسان‌ها از کسب‌وکارها، موضوعات و تهدیدات جدی بر سلامت عمومی جامعه است. وقتی فردی از لحاظ روانی و فکری دچار مشکل می‌شود زمینه ظهور بیماری‌های جسمی نیز در او افزایش می‌یابد چون این مشکلات باعث پایین‌آمدن سطح عملکرد بهینه دستگاه ایمنی بدن وی می‌شود و وقتی ایمنی بدن پایین بیاید، احتمال بیماری نیز بیشتر می‌شود. شرایط بحرانی همه‌گیری بیماری و آثار مثبت و منفی اجتماعی بر سلامت روان افراد جامعه اثرگذار بوده. وقتی از سلامت صحبت می‌کنیم منظور سطح باﻻیی از سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی است به‌طوری که کمبود در هر یک منجر به کاستی در سایر ابعاد شده و عوامل تأثیرگذار در هر مورد موجب تأثیر بارز روی ابعاد دیگر خواهد شد؛ بنابراین ﻻزم است تا تغییرات سلامت روان با توجه به عوامل روانشناختی و اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد و تبیین شود. فکرکردن زیاد به بیماری به‌صورت وسواس گونه است که عوارضی چون برهم‌خوردن نظم خواب، اضطراب، درماندگی و ناتوانی را به‌دنبال خواهد داشت  یا دنبال‌کردن اخبار مرتبط با کرونا که شاید در کوتاه‌مدت تأثیر زیادی نگذارد اما در بلندمدت قطعا باعث حالت‌های وسواس‌گونه و فشار روانی می‌شود، فاصله‌گذاری‌های اجتماعی و قرنطینه‌های مختلف اجتماعی بین خانواده‌ها و جامعه، اثرات عاطفی نامطلوبی از خود به‌جا می‌گذارد، تعاملات فیزیکی چون دست‌دادن، روبوسی و... در بلندمدت هویت‌های فردی و اجتماعی افراد را مختل می‌کند و افراد را ناخودآگاه به سمت فردگرایی سوق می‌دهد که آفت بزرگی برای همبستگی و همدلی‌های اجتماعی است. در این چالش‌های جدیدی که بین اعضای خانواده به‌وجود آمده، دانش‌آموزان که تا قبل از کرونا با روال عادی در جامعه حضور پیدا کرده و نقش‌های اجتماعی را به‌عهده می‌گرفتند با قرنطینه خانگی و کلاس‌های آنلاین کلی از مهارت‌هایی را که بایستی در کلاس مدرسه و در فضای عمومی تجربه می‌کردند از دست داده‌اند و از آن سو با خانواده‌هایی مواجهیم که این وسط هیچ الگوی مناسبی برای مواجهه با رفتارهای جدید دانش‌آموزان ندارند و مدام دچار چالش‌های مختلف رویکردی و حل مسئله‌ای می‌شوند.
ناگفته نماند که کرونا و شیوع آن در جامعه اثرات مثبتی هم داشته و آن افزایش شرایط سازگاری انسان‌ها با شرایط جدید پاندمی است. همچنین همسوشدن افراد جامعه در یک‌سری حرکت‌های ارزشی برای حفظ بقا و ارتقای سلامت جامعه و منافع جمع است  یا ترسیم و الزام یکسری الگوی تأثیرگذار رفتارهای پیشگیرانه بر سلامت روان و سلامت جامعه است که این شرایط جدید یک نوع وفاق اجتماعی را خلق کرده، به‌گونه‌ای که فرد می‌داند که رعایت نکات بهداشتی، هم برای سلامتی خود و هم دیگران مفید است و در این راستا هر کاری که لازم باشد به‌طور خودجوش به نفع جامعه انجام می‌دهد. افراد شرایط موجود را پذیرفته‌اند، گرچه باید تلاش کرد رعایت تمامی شیوه‌نامه‌های بهداشتی در جهت ارتقای سلامت روان خود و اطرافیان از این دور باطل بیماری خارج شد. بین اضطراب مفید و کارساز و اضطراب غیرمفید و مخرب تفاوت قائل شد و به این موضوع آگاه بود که فکر‌کردن به بیماری به‌صورت افراطی مضر است و بهتر است با رعایت اصول بهداشتی در شرایط پاندمی و دنبال‌کردن سبک زندگی سالم (انجام ورزش‌های سبک مانند یوگا، داشتن خواب کافی، خوردن غذای سالم و به‌موقع و...) یک زندگی نرمال از نظر روانی برای خودمان و خانواده‌مان تدارک ببینیم و کمک کنیم تا بسیاری از تنش‌ها و التهاب‌های جسمی و ذهنی و روانی‌مان کاهش یابد.
بهتر است از صحبت‌کردن زیاد در مورد کرونا و حواشی مربوط به آن پرهیز کرد و از کسانی که به‌صورت هیجانی و اغراق‌آمیز در مورد بیماری صحبت می‌کنند نیز دوری شود و در حوزه اخبار حتما به اطلاع‌رسانی‌های مراجع ذی‌صلاح و مسئول گوش فرا داد و از جست‌وجوهای غیرهدفمند در شبکه‌های مجازی خودداری کرد. درصورت نداشتن بیماری، ایزوله‌کردن مطلق، حبس خانگی و نداشتن هرگونه فعالیت جسمی یا مواجهه‌نشدن با افراد صرفا از روی ترس سرایت کرونا هم خوب نیست چراکه باعث ایجاد محرومیت اجتماعی یا سرخوردگی روحی شده و اثرات منفی روانی نامطلوبی را به بار می‌آورد؛ لذا یک حضور حداقلی و نرمال با رعایت پروتکل‌ها و فاصله‌گذاری صحیح اجتماعی برای همه افراد می‌تواند مفید باشد.
 در مجموع باید بیماری کرونا را بسیار جدی تلقی کرده و اجازه ندهیم برایمان عادی شود تا جایی که همچنان به‌عنوان یک چالش جهانی خودمان را مسئول حفظ سلامتی فردی و اجتماعی جامعه مان بدانیم اما باید از هرگونه رفتار هیجانی، وسواسی و غیرمنطقی و استرس زا پرهیز کنیم تا این بیماری از تمامی جوامع بشری ریشه‌کن شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید