چالش زیرساخت در توسعه آموزش آنلاین
دکتر علیرضا عابدین ـ کارشناس آموزش
فعالیتهای کلاسی، گروهی و پژوهشی به شکل حضوری اثربخشی بیشتری دارند؛ این حقیقت غیرقابل انکار است. اما حقیقت دیگری هم در این میان وجود دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت: «حضور حداکثری در محیطهای آموزشی، خود زمینهساز خطرهای بسیاری نهفقط برای دانشجویان، استادان و کارمندان دانشگاه، که برای همه جامعه است.» انگار در ذهن آن دسته از مدیران مسئول که اعتقاد به کلاسهای حضوری دارند، فقط تصویر لحظه تشکیل کلاسها نقش بسته است اما قبل از این تصویر، چه موانعی باید رفع شود؟ بعد از آن چطور؟ آیا همه این افراد که با بازگشایی دانشگاه دخیل میشوند، واکسینه شدهاند و زمان کافی از تزریق دوز دوم آنها گذشته است؟ حضور دانشجویان در کلاسهای حضوری یک زنجیره حفظ فاصله دو متری استاد از دانشجویان و دانشجویان از هم، مشکل را در این فعالیت حل نمیکند اما برای اینکه این افراد به دانشگاه برسند چه مسیری را طی میکنند؟ آیا از حملونقل عمومی استفاده نمیکنند؟ آیا برای خرید غذا، لوازمالتحریر و... به واحدهای صنفی مراجعه نمیکنند؟ آیا سوار سرویس نمیشوند؟ بیش از 2هزار و 500دانشگاه در ایران وجود دارد و بیش از 4میلیون دانشجو در آن تحصیل میکنند. اگر هر دانشجو فقط یکبار از منزل به دانشگاه برود و همین مسیر را برگردد، چه تعداد رفتوآمد به سیستم حملونقل عمومی کشور تحمیل میشود؟ پس اگر تصمیم به بازگشایی دانشگاهها و برقراری کلاس حضوری باشد، زیرساخت چنین کاری در کشور مناسب نیست.
از سوی دیگر برخی پیشنهاد میدهند که 20درصد دانشجوها حضوری باشند و 80درصد مجازی. اما آیا برگزاری کلاس حضوری با ظرفیت 20درصدی، به تحمیل این میزان هزینه و ریسک میارزد؟
فرض کنید با همه این مشکلات کلاسهای دانشگاهها به شکل حضوری برگزار شدند. باید بپذیریم که در چنین شرایطی، دانشجویان، استادان و حتی پرسنل دانشگاهها با استرس و نگرانی مدام درگیر خواهند بود. دانشجو مدام نگران است که چه زمانی دانشگاه را ترک کند؟ با چه وسیلهای به خانه برسد؟ چه کند که خود و خانوادهاش به ویروس کووید-19 مبتلا نشوند؟ آن هم در زمستان که محیط برای تکثیر ویروس مساعدتر است. همه اینها در کیفیت یادگیری و برگزاری کلاسها تأثیر خواهد گذاشت و تأثیر آن را همه عوامل درگیر خواهند دید. اگر حضور در دانشگاهها تبدیل به اجبار و قانون شود قطعا با حذف واحد، مرخصی و... بسیاری مواجه خواهیم شد.
تصور این است در این دو سال فرصت داشتیم که در فضای مجازی زیرساختهایی با کیفیت برای توسعه آموزش آنلاین در کشور فراهم کنیم که نشد. زیرساختی که میشد به حدی توسعه یافته باشد تا بتوان همزمان آموزش آنلاین و حضوری را با کیفیت پیش برد و انتخاب حضور در دانشگاه را بهعهده خود دانشجو گذاشت. هرچند به این صورت پیش نرفت.
نخستین درسی که هم آموزشوپرورش، هم آموزش عالی باید از این روزگار میگرفتند، همین بود: طراحی الگویی پیشرفته برای توسعه آموزش مجازی (غیرحضوری). امروز کرونا و فردا ممکن است چالش دیگری ما را درگیر کند. آیا آماده بحران بعدی هستیم؟ تجربه نشان داده که بشر هر روز با چالشهای پیچیدهتری مواجه میشود که برای حل آنها به فناوریهای پیشرفتهتری هم نیاز دارد.
البته در ایران در این مسیر از سرعت کافی برخوردار نیستیم. میتوانستیم آنقدر پیشرفته باشیم تا شرایطی فراهم کنیم که دانشجویان هم در کلاس حضور پیدا کنند و هم از محتواهای آموزشی در فضای مجازی بهره ببرند. فرهنگی که زمینهساز رشد و توسعه دانشگاههاست که این زمینه در روند کار مسئولان دیده نشده است..
هنوز که هنوز است، قریببهاتفاق، اغلب استادان و معلمها از ابزار الکترونیکی شخصی مانند موبایل، تبلت و لپتاپ شخصی خود استفاده میکنند که افزون بر این هزینهها باید نسبت به خریدن بستههای بیکیفیت اینترنتی نیز اقدام کنند. با این سختیها تهیه یک فایل آموزشی در پلتفرم آنلاین، دستکم پنج تا ششبرابر یک کلاس حضوری، زمان میگیرد تا به کیفیت مناسبی در تدریس برسد. بهنظر شما نتیجه چنین شرایطی چیست؟ آیا شما آثاری از فراهمشدن زیرساخت در این وضعیت میبینید؟ آیا منابع خاصی برای توسعه آموزش مجازی یا زیرساخت در این حوزه درنظر گرفته شده است یا صرفا ملغمهای از کلاسهای آنلاین و حضوری در اختیار کادر آموزشی و فراگیران قرار گرفته است؟ پیامد این دو سال درگیری با کرونا حتی یک سامانه قابل اتکا برای نظام آموزشی کشور نبوده است. برای نمونه میدانید چند درصد از معلمهای مدرسه از شبکه «شاد» استفاده میکنند؟ یا در این شبکه کیفیت آموزش چگونه است؟
در دو سالی که گذشت، مدیران مسئول فرصت داشتند با دعوت از نخبگان و متخصصان و... کارگروهی تشکیل دهند تا با امکانات موجود، برای فراهمکردن و توسعه زیرساختها اقدام کنند. پایههایی که نهفقط تا پایان پاندمی بلکه تا همیشه برای آموزشهای مجازی و آنلاین یک ابزار راهگشا باشد. ابزاری که میتواند به ایجاد وحدترویه بین گروههای درسی و دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در کشور منجر شود.
آورده کرونا برای سیستم آموزشی ما، نه محاسبه شده و نه پایش شده است، گویی در حال گذراندن یک دوره انتظار یا بلاتکلیفی بوده است. زیرا دانشگاه پیام نور (آموزش از راه دور) با سابقه چنددهه الگویی برای زیرساخت آموزشی بود.
هرچند که از این فرصت بهخوبی استفاده نشد. با چنین روند و نگاهی به آموزش و توسعه آن، دیر یا زود متوقف خواهیم شد. کیفیت و سرعت اینترنت، نبود سامانه ملی برای آموزش و... سبب ایجاد مشکلاتی خواهد شد که شاید برونرفت از آن بسیار دشوار باشد. همه اینها نشان میدهد که باید برای آموزش و زیرساختهای آن، افزون بر توجه ویژه، هزینه و مدیریت دقیقی رخ دهد.