• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
یکشنبه 28 شهریور 1400
کد مطلب : 140851
+
-

فارغ‌التحصیلی با یک کله‌قند

فارغ‌التحصیلی با یک کله‌قند

بهاره خسروی

قدیم‌ها که هنوز تهران پایتخت کوچک قجرها بود، مردم از داشتن بسیاری از حقوق اجتماعی محروم بودند و خیلی‌ها سواد خواندن و نوشتن نداشتند. در آن روزگار، سوادآموزی از مکتبخانه‌ها شروع می‌شد و مردها همین که گلستان سعدی و خواندن اشعار حافظ را می‌دانستند باسواد و تحصیل‌کرده محسوب می‌شدند. دوران درس و مدرسه برای بسیاری از پسران به اندازه آموختن خواندن و نوشتن بود و نمره قبولی دخترها هم منوط به روخوانی قرآن.  
مونس‌الدوله، ندیمه باسواد انیس‌الدوله، در کتاب «خاطرات مونس‌الدوله: ندیمه حرمسرای ناصرالدین‌شاه» به مواردی جالبی از آداب درس خواندن و مکتب رفتن دختران اشاره می‌کند: «زن‌های ایرانی قدیم چیزی که به معنای تعلیم و تربیت واقعی باشد، نمی‌دیدند. اما در هر شهری، مخصوصاً تهران، مکتبخانه‌ای زنانه بود و معلمه و مدیره این مکتبخانه پیرزنی بود که او را «میرزا باجی‌خانم» می‌گفتند. دخترها هر روز صبح کتاب قرآن و چاشنه‌بندی، یعنی دستمال‌بسته ناهار، خود را برمی‌داشتند و چادر و ‌چاقچور می‌کردند و روبنده می‌زدند و همراه پدر یا برادرشان تا در مکتبخانه زنانه می‌آمدند. در مکتبخانه همیشه بسته بود تا مبادا مردی سرزده وارد شود.»
به تعریف این نویسنده، دخترها وارد مکتبخانه که می‌شدند چادر و چاقچور و روبنده از سر برمی‌داشتند، چادرنماز سر می‌کردند و راهی اتاق مکتبخانه می‌شدند. کتاب درسی دخترها قرآن مجید بود و درس دادن و خواندن کتاب حافظ و سعدی و مانند آن برای دخترها ممنوع بود. گاهی دو کتاب به نام‌های «عاق والدین» یا کتاب «خاله‌سوسکه» را هم به دخترها درس می‌دادند.    مونس‌الدوله در بخش دیگر کتابش نوشته است: «درس اصلی همان روخوانی قرآن بود. همین که دختری قرآن را ختم می‌کرد، یعنی همه قرآن را می‌خواند دیگر در مکتبخانه‌کاری نداشت. یک کله‌قند برای ملاباجی می‌آورد و فارغ‌التحصیل می‌شد. تعلیم و آموزش خط، یعنی نوشتن، برای دخترها کاملاً قدغن بود، چون می‌گفتند دختری که کاغذ نوشتن یاد بگیرد، عاشق‌پیشه می‌شود.»

این خبر را به اشتراک بگذارید