نگاه/ ارتباط مسئولان با مردم باید هدفمند باشد
جواد آرینمنش ـ نمایند ادوار مجلس
میزان اعتماد مردم به دولتها در سالهای اخیر کاهش پیدا کرده یا بهعبارتی سرمایههای اجتماعی ما رو به نزول گذاشته است. در نتیجه، میزان مشارکت و همراهی مردم با دولت و مسئولان نیز بهشدت افت کرده و مردم اعتماد لازم را به رفتارها و گفتارهای مسئولان از دست دادهاند. مصادیق این امر را به اشکال گوناگون در جامعه میبینیم. مهمترین شاهد از این کاهش اعتماد را در کاهش مشارکت مردم در انتخابات ریاستجمهوری اخیر و افزایش آرای باطله و اعتراضات ناشی از نبود آب آشامیدنی و... دیدیم. مجموعه این موارد بیانگر از دست رفتن سرمایههای اجتماعی در مقایسه با گذشته است. حال هم که دولت سیزدهم خود را دولت مردمی نامیده است، طبیعتا ارتباط مستقیم با مردم میتواند یکی از مصادیق«مردمی بودن» دولت باشد؛ چراکه ارتباطات اینچنینی میتواند امید و اعتماد را به مردم بازگرداند و باعث همدلی، اتحاد و انسجام بیشتر جامعه شود که در نتیجه اینها، شاهد نزدیکی مردم به دولت و پر شدن شکاف میان این دو خواهیم بود.
ضمن اینکه شنیدن سخن مردم از آموزههای اسلامی ما هم هست و مسئولان باید گوش شنوا داشته باشند و مشکلات مردم را بشنوند و با مردم گفتوگو کنند. همچنان که یکی از ویژگیهایی که برای پیامبر اسلام(ص) مطرح میشود این است که او «اُذن» یعنی بسیار شنوا بود؛ یعنی گوش شنوا داشت و سخن مردم را هرچه بود، مستقیما دریافت میکرد.
رهبر معظم انقلاب هم در ماههای اخیر به همه سران قوا یعنی از رئیسجمهوری و اعضای هیأت دولت تا رئیس قوه قضاییه و رئیس مجلس بر ارتباط با متن مردم و حضور در میان مردم و ارتباط با اقشار مختلف تأکید فرمودهاند. البته باید توجه داشت که این گفتوگو و مفاهمه مقدمهای است برای اعتمادسازی و حل مشکلات مردم؛ یعنی اگر مردم احساس کنند که سخن آنها شنیده و در جهت حل مشکلات آنها گامهایی برداشته شده طبیعتا در این صورت اعتمادشان هم به دولت حاکمیت بیشتر میشود. بنا براین یکی از مصادیق و شاخصههای دولت مردمی برقراری ارتباط و گفتوگوی مستقیم و صادقانه با مردم است؛ مشروط بر اینکه به همین گفتوگو بسنده نشود. چون اگر مردم آثار این گفتوگو که شنیدن حرف و درد آنهاست را نبینند، تأثیری در کم شدن شکاف میان مردم و دولت نخواهد داشت، اما اگر نتیجه را ببینند، دوباره مشارکت و همراهی خواهند کرد. برای مثال در دوران دفاعمقدس، با وجود همه مشکلات و کمبودها مردم در کنار مسئولان بودند؛ چراکه مسئولان هم شیوه زندگیشان همچون مردم بود و از حداقل امتیازها برخوردار بودند. الان هم اگر اینگونه شود، اعتمادها برمیگردد. اما اگر مردم ببینند پس از بیان حرفها و مشکلاتشان مسئولان در استفاده از منابع، دریافت حقوق و دستمزدها و امتیازات دهها برابر آنها برخوردار میشوند، طبیعتا این گفتوگوها بیثمر خواهد بود. این نکته مهم را هم اضافه کنم که وقتی میگوییم «مردم» منظور فقط تودههای مردم که در یک سفر استانی رئیسجمهوری یا مقام مسئول را دوره میکنند، نیست، بلکه مردم از تودهها، نخبگان زمینههای مختلف، دانشگاهیان، بازاریان، ورزشکاران، معلمان و سایر اقشار مختلف تشکیل شده که هرکدام دغدغهها و مسائل خاص خود را دارند و مایلند که مسئولان دیدگاهها و نقطهنظرات آنها را بشنوند.
در پایان باید تأکید کنم رئیسجمهوری و هیأت دولت غیراز ارتباط با مردم و حضور در متن مردم وظایف اجرایی بسیاری هم دارند. بر این اساس این حضور در میان مردم نباید به رفتاری پوپولیستی تبدیل شود، بلکه این حضور و گفتوگو باید بهصورت هدفمند صوت بگیرد. طبیعی است که مردم هم انتظار ندارند مسئولان همواره در میان آنها حضور داشته باشند، ولی انتظار هم ندارند که در طول 4سال حاکمیت یک دولت، مسئولانشان را نبینند و امکان ارتباط با آنها وجود نداشته باشد. از اینرو یکی از اشکال ارتباط با مردم، حضور مستقیم و ارتباط رودرروست. میتوان از اشکال دیگر هم برای انتقال خواستهها و پیامهای مردم استفاده کرد؛ حال چه از طریق مکاتبه و نامه یا روشهای دیگر تا در کنار ارتباط حضوری ارتباطات غیرحضوری هم برقرار شود.
آنچه هست هدف اصلی شنیدن سخن مردم و فهمیدن اولویت نیازها و مشکلات آنها و در ادامه و مهمتر از شنیدن و فهم مشکلات، بررسی و رفع آنهاست؛ چراکه حرکت نمایشی یا دیدارهای صرفا پوپولیستی قاعدتا نمیتواند مشکلگشای مردم باشد و در اعتمادسازی و کاهش شکاف میان دولت و مردم هم اثری نخواهد داشت.