اضطراب بیماری و مرگ با سلامت روح ما چه میکند؟
خودکشی روان از ترس مرگ
از همان زمان که کرونا، یک ویروس ناشناخته در شهری کوچک در چین بود، تا امروز که چیزی به پایان دومین سال حضورش در زندگی مردم دنیا نمانده، این بیماری به دشمنی برای سلامت روان تبدیل شده. انتشار آمار مرگومیر بر اثر ابتلا به این ویروس، باخبرشدن از درگذشت آشنایان و نزدیکان و سوگواریهای پشت سر هم باعث شده افکار مربوط به مرگ بیشتر از قبل به ذهن بسیاری از ما هجوم بیاورد. اضطراب بیماری و مرگ میتواند پیامدهای مختلفی بر روح و البته بر جسم ما بگذارد. دکتر سیما فردوسی، روانشناس، درباره اضطراب مرگ و آثار منفی آن بر سلامت روان توضیح میدهد.
پرسه مرگ در این حوالی
تقریبا تمام انسانها به مرگ فکر میکنند و ممکن است در زندگی خود با آن درگیر باشند. گاهی این ترس، اضطراب و استرس فراوانی را برای فرد به همراه میآورد. این استرس و اضطراب زمانی تبدیل به یک اختلال روانی میشود که زندگی روزمره فرد و عملکرد او در جنبههای مختلف زندگی را تحتتأثیر قرار دهد. گاهی هم ترس از مرگ به نوعی فوبیا و وسواس تبدیل میشود و فرد نمیتواند افکار مرتبط با مرگ را کنترل کند. افراد این افکار و این ترس را بهصورت خودآگاه تجربه میکنند اما فشار زیاد حاصل از آن منجر به بروز اضطراب میشود. ترس از مرگ میتواند خود را به شکلهای مختلف مانند اضطراب بیماری، اختلالات اضطرابی، افسردگی و... نشان دهد. یکی از علل ترس از مرگ، دیدن مرگ عزیزان یا افراد دیگر از نزدیک است. پیش از این تنها کسانی که در مشاغل بیمارستانی فعالیت میکردند یا کادر درمان، از نزدیک با مشاهده مرگ درگیر بودند و برای باقی افراد، دیدن مرگ کسی بسیار معدود اتفاق میافتاد. اما کرونا اوضاع را تغییر داد و حالا افراد با تواناییهای روانی مختلف، تحتتأثیر این اتفاق سنگین و تلخ قرار میگیرند.
بترسیم اما بهاندازه
حق داریم که نگران شویم و بترسیم. اما بد نیست از خودمان بپرسیم ما با ترس و اضطراب چقدر در برابر بیماری و مرگ مصون میشویم؟ جواب این است که این احساسات مصونیت ویژهای برایمان ایجاد نمیکنند. بههمریختگی روانی ناشی از اضطراب بیماری و مرگ آنقدر زیاد است که ما را دچار آسیبهای روانی دیگری هم میکند. مثلا در بعضی افراد به وسواس منجر میشود یا در بعضی دیگر بهدلیل استفاده افراطی و نادرست از مواد شوینده، آسیبهای ریوی و پوستی مشاهده میشود. از طرف دیگر وقتی کسی بر اثر اضطراب دچار وسواس میشود، روابطش با اطرافیان هم تحتتأثیر قرار میگیرد و به این ترتیب درگیری و دعوا و تنش رخ میدهد. تأثیرات اضطراب یکییکی خودشان را نشان میدهند. تعادلهای رفتاری از بین میروند و کنترل اوضاع از دستمان خارج میشود. درحالیکه این اضطراب هیچ کمکی به ما نمیکند تا احتمالا به بیماری مبتلا نشویم، ردپای آن ممکن است تا مدتها روی روان ما باقی بماند و خودش به دردسری بزرگتر تبدیل شود.
اضطراب نسازیم
حرفزدن درباره موضوعاتی که قابلکنترل و قابلپیشبینی نیستند، سطح اضطراب ما را بالا میبرد. در عوض میتوانیم بر موضوعات قابلکنترل تمرکز کنیم؛ مثل رعایت پروتکلهای بهداشتی یا روشهایی که باید برای پیشگیری از بیماری بهکار بگیریم. در این صورت آرامش بیشتری را از نظر روانی تجربه خواهیم کرد. ماهیت مبهم و پیشبینیناپذیر بیماری بسیاری از افراد را دچار ترس و اضطرابهای وحشتناک کرده است. اطلاعات درباره بیماری بسیار پراکنده است و هر روز موضوع جدیدی مطرح میشود. به همین دلیل افرادی که دچار بیماری شده یا آنها که تجربهاش نکردهاند، با تجربه اضطراب کنترلنشده، به سیستم روانی خود هم آسیب وارد میکنند.
حمله اضطراب به سیستم ایمنی
بر اثر اختلالات اضطرابی که نظام فکری فرد را مختل میکنند و نشخوارهای ذهنی و وسواسهای شدید فکری را به راه میاندازند، سیستم ایمنی فرد در درازمدت ضعیف میشود. با بروز اضطراب، از آنجا که مغز بهطور پیوسته در پی پرداختن به نگرانیهای دائمی و فاجعه تصورکردن دنیای اطراف است، لحظهای فرصت استراحت پیدا نمیکند و در موقعیت «دریافت پیغام خطر» باقی میماند. نکته مهم در مصونیت از کرونا، داشتن سیستم ایمنی سالم است. بهجای مرور ترسها، باید به فکر تقویت سیستم ایمنی بدن باشیم. رسیدگی به تغذیه و تهیه مکملهای تقویتی راهحل مناسبی است. از طرف دیگر، استرس سطح ایمنی بدن را کاهش میدهد بنابراین باید مانع انتقال نگرانیهای بیش از حد به روان خودمان و دیگران شویم.
بهدنبال حل مسئله
واکنش درست موقع اضطراب این است که کار درستی را در راستای حل آن مسئله انتخاب کنیم و انجام دهیم. وقتی در حال تجربه اضطراب هستیم، باید ببینیم که انجام چه کاری برای ما کارآمد است و کمکمان میکند؛ مثلا در این شرایط، کار کارآمد میتواند رعایت بهداشت بهاندازه لازم باشد. یعنی به توصیههایی که کارشناسان میگویند توجه و عمل کنیم. کار کارآمد بعدی این است که به شرط داشتن توانایی تحلیل، به آمارها مراجعه کنیم. احتمالا بسیاری از ما هر روز آمار مبتلایان و درگذشتگان را مرور میکنیم. اگرچه درگذشت هر یک نفر دردناک است اما باید با نگاهی واقعی و تحلیلگر آمار را بررسی کنیم و واکنش ما متناسب با آن باشد. تنها در این صورت است که دانستن آمار به ما کمک میکند. اضطراب دومین اختلال شایع دنیاست و آسیب زیادی به روان فرد وارد میکند. اضطراب میتواند بهراحتی کنترل روان ما را در دست بگیرد و در شرایطی که با وضعیتی مبهم و تازه مواجهیم، سلامت روان ما را دچار آسیبهای جدی کند. در بیشتر مواقع ترس از مرگ با افکار وسواسگونه همراه است و به مرور زمان تبدیل به وسواس فکری عملی میشود. این وسواس خود منجر به تشدید ترسها میشود و چرخهای معیوب را تشکیل میدهد. برای اینکه این چرخه را متوقف کنید لازم است خود را به وضعیت آرامشبخش برسانید. یکی از راههای رسیدن به آرامش استفاده از روشهای ذهنآگاهی است که در آنها میتوانید افکار وسواسگونه خود را با دیدی بازتر مورد بررسی قرار دهید. تنفس عمیق به شما کمک میکند تا تنها بر یک موضوع تمرکز کرده و افکار منفی را از خود دور کنید.
سدی در برابر موج اضطراب
جلوی موج اضطراب را قبل از اینکه غرقتان کند بگیرید. برای اینکه در غم و اضطراب مرگ احاطه نشوید، باید با افرادی که مدام از مشکلات، بیماری و غم حرف میزنند قاطعانه برخورد کنید؛ مخصوصا در جایی که بچهها حضور دارند، باید بهشدت از تکرار این حرفها خودداری کنید. مرزی را برای گفتن و شنیدن از نگرانیها و ترسها مشخص کنید که در حد توان روحی شما باشد چون بیش از آن به شما آسیب میزند. به اطرافیانتان درصورت لزوم یادآوری کنید که با تکرار تلخیها، به افراد آزاردهندهای برای دیگران تبدیل خواهند شد. خبرهای ناراحتکننده و اضطرابآور را دنبال نکنید و دنبال شنیدن آن بخش از اخبار باشید که اطلاعاتی به شما میدهند؛ مثلا بهتر است بهجای تمرکز بر آمار کشتههای کرونا، با بهبودیافتهها و تجربهشان از این بیماری حرف بزنید.