منتقدان سینما یا به عبارت دیگر کارشناسان و عالمان سینما که هم تاریخ سینما میدانند و هم روش نقد و فلسفه هنر و همه مواردی که به این کار مرتبط است، جزئی همیشگی از سینما بودهاند. برخی از این منتقدان نیز به واسطه استمرار و دانش فراوان و دقت نظری که در نقد داشتهاند، ارج و قرب زیادی یافتهاند و حتی به شهرت خوبی هم رسیدهاند. نکته جالبتر اینکه بیشتر سینماگران در پاسخ درخواستهای مصاحبه خبرنگاران، همیشه یکی از دلایلی که برای مصاحبه نکردن میآورند این است که اگر قصدی برای این کار داشته باشند، آن را حتما با منتقدان و کارشناسان مطرح این حوزه و نشریات تخصصی نقد انجام خواهند داد؛ تا همه به آن دسترسی داشته باشند و خودشان هم چیزی بیاموزند. سینمای ایران نیز منتقدان زیادی را به خود دیده. اما در دو سال اخیر، اتفاقاتی باعث شده تا نام برخی از متخصصان و کارشناسان و منتقدان سینما، بیش از پیش سر زبانها بیفتد و همه دربارهشان صحبت کنند. حالا که به مناسبت روز سینما، یادکردی از منتقدان هم داشتهایم، در این بخش یادی از چند عزیزی که در این یکیدو سال اخیر خبرساز شدهاند، میکنیم.
هوشنگ گلمکانی
ماجراهای مجله معروف
معروفترین مجله سینمایی ایران در چهاردهه گذشته و چه بسا معروفترین مجله نقد معاصر در حوزه سینما را، میتوانیم مجله فیلم بدانیم. این مجله از ابتدای دهه60 متولد شده و کارش را شروع کرده است. از همان آغاز مسعود مهرابی، مدیرمسئول و صاحبامتیاز این مجله بود. منتقدان و افراد معتبر زیادی در سینمای ایران، برای این مجله مطلب نوشتهاند یا مصاحبه کردهاند و اساسا چهرههای سینمایی، دوست دارند اگر مصاحبهای هم داشته باشند، با جاهایی مثل مجله فیلم باشد و دیگران به این مصاحبهها مراجعه کنند. اما یکی از افرادی که باعث شد تا مجله فیلم به چنین اعتباری دست بیابد، هوشنگ گلمکانی است؛ منتقد معروف سینمای ایران. او متولد 1333 است و جدا از نقد سینمایی، ترجمه فیلمنامه و کارگردانی را هم در کارنامهاش دارد و فیلم جدید او با نام «آهو» ساخته شده است. اما چیزی که باعث شد این منتقد معتبر سینمای ایران بار دیگر در صدر اخبار قرار بگیرد، ماجراهای مجله فیلم بود. این مجله مهرماه سال گذشته به پویا مهرابی، فرزند مسعود مهرابی منتقل شد. اما چرا؟ مسعود مهرابی، که خود یک منتقد و مورخ معتبر سینمایی بود، چهاردهه مدیرمسئول و صاحبامتیاز این مجله بود و با درگذشت او در شهریور سال گذشته، امتیاز نشریه به فرزندش منتقل شد. تیم اصلی این ماهنامه و هوشنگ گلمکانی، نتوانستند با این فرایند کنار بیایند و در نتیجه از کار کناره گرفتند. چنین بود که گلمکانی در صدر اخبار قرار گرفت. البته ساخت فیلم آهو هم به خبرسازی او کمک کرد. درگذشت مسعود مهرابی را هم باید در این خبرسازی پیرامون مجله فیلم و هوشنگ گملکانی قرار داد.
حمیدرضا صدر
فوتبال و سینما یکجا
در تیرماه جاری بود که عرصه کارشناسی سینما و فوتبال نیز یکی دیگر از نازنینترین آدمهای خودش را از دست داد؛ حمیدرضا صدر. او که درگیر یک بیماری سخت بود، سرانجام درگذشت و مطبوعاتیها و چهرههای سینمایی و فوتبالی را در بهت باقی گذاشت. البته این اواخر، صدر را بیشتر به فوتبال میشناختیم؛ که دلیلش حضور او کنار فردوسیپور و در دیگر برنامههای ورزشی بود. او یک مفسر معمولی نبود؛ دانشی که داشت و نوع صحبت و نوع بستهبندی حرفها و نگاهی که به فوتبال و سینما داشت، از او چهرهای متفاوت ساخته بود. جالب اینکه او نیز دکتری خودش را از دانشگاه لیدز انگلیس گرفته بود و به همین دلیل، آشنایی کامل با زبان انگلیسی داشت؛ جایی که اطلاعات دست اولش میآمد. او در یکی از مصاحبههایش درباره کودکی خود چنین گفته: «کلاس اول بودم که پدرم برایم هم معلم عربی گرفت و هم معلم خط، زبان انگلیسی را هم در دبستان و هم از معلمی که پدر گرفت یاد گرفتم. پدرم فردی فرهنگی بود و ما را میان کتاب، روزنامه و مجله بزرگ کرد». او از نویسندگان ثابت مجله فیلم هم بود و کتابهای زیادی هم نوشته است. او معتقد بود که دوران نقد به پایان رسیده؛ چون بینندگان جدید بهراحتی میتوانند به دیدگاههای جدیدی دست یابند و بارها یک فیلم را از منظرهای مختلف ببینند. آخرین کار او نیز مصاحبه مستندی با بهروز وثوقی بود که خبر آن را اعلام کرده بود؛ اما سرنوشت چنین مقدر بود که قبل از انتشار کامل آن به سفر آخرت بشتابد.
اکبر عالمی
آقای باوقار سینما
مهرماه سال گذشته بود که دنیای سینمای ایران یکی از نازنینترین کارشناسان خودش را از دست داد؛ دکتر اکبر عالمی. کسی که در دهه 60 شمسی با وجود او سینما را شناختیم و با دانش و اطلاعات او به جهان سینما سفر میکردیم. او که در خوزستان متولد شده بود و اصالتا دامغانی بود، علاوه بر حوزه کارشناسی سینما و تحصیلات دانشگاهی، مستندساز خوبی هم بود و کلی مستند ریز و درشت ساخته بود. عالمی، در کل اعتباری دیگر به کارشناسی سینما داده بود؛ اعتباری که هر کسی نمیتوانست آن را داشته باشد. او برای هر کدام از اجراهای خودش، چند کتاب میخواند و ساعتها وقت میگذاشت، با اینکه تحصیلات آکادمیک هم در این حوزه داشت. به همین دلیل خودش در مصاحبهای که قبلا با ما داشت، میگفت بعضیها مثلا فکر میکردند او مدرک تاریخ مسیحیت دارد؛ چون درباره فیلمی مرتبط با تاریخ مسیحیت به قدری خوب صحبت کرده بود که چنین تصوری را از خود ایجاد کرده بود. این چهره، دکتری سینمای خودش را از انگلستان گرفته بود و از ویژگیهای منحصربهفرد او، شخصیت خاصش در رفتار با دیگران و مهمانان خود بود. برنامههای شاخصی که او اجرا کرده است، آن روی سکه، هنر هفتم و سینما ماوراء بوده است. بسیاری معتقدند که برنامه هنر هفتم او، عیاری دیگر به برنامههای سینمایی تلویزیون ایران داده و تا به حال کسی نتوانسته این موفقیت را تکرار کند. او سابقه گویندگی داشت و چند سال پیش به مناسبت یک عمر فعالیت در عرصه سینما، مورد تقدیر هم قرار گرفت.
پرویز دوایی
منتقد کلاسیک
دوایی نیز به واسطه بستری شدن در بیمارستان، در روزهای اخیر حسابی خبرساز شد. شاید نسل جدید کمتر با او آشنا باشند، اما ما داریم درباره بزرگترین یا دستکم معروفترین و کلاسیکترین منتقد سینمای ایران صحبت میکنیم؛ مردی که این روزهایش در پراگ میگذرد. او در سال 1314 در تهران به دنیا آمد. در دانشگاه تهران زبان انگلیسی خواند و با این مهارتی که داشت، به دنیای ادبیات و سینما ورود پیدا کرد. از دوران جوانی هم همکاریاش را با مجلاتی چون فردوسی، سپید و سیاه، روشنفکر، سینما و رودکی آغاز کرد. این منتقد و مترجم و نویسنده را، جزو اثرگذاران در شکلگیری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میدانند؛ در کنار بزرگانی چون کیارستمی، پرویز کلانتری، اکبر صادقی، خسرو سینایی و نورالدین زرینکلک. جالب اینکه او در دهه 50 شمسی، دبیر جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان هم بوده است. در سال 1353 برای گذراندن یک دوره آموزشی سر از چک درآورد و برای همیشه در پراگ ماند. بسیاری از منتقدان معتبر امروزی که سن و سالی هم دارند، نقدنویسی را با او شناختهاند و با متنهای او آموزش دیدهاند. او تألیفاتی چون «باغ»، «بازگشت یکهسوار»، «ایستگاه آبشار» و... دارد و ترجمههایی چون «تنهایی پرهیاهو» و «سینما به روایت هیچکاک». افرادی چون پرویز ارجمند، معتقدند که نقد سینما در ایران، با وجود او شکل درستی پیدا کرده است و دیگران نیز چنین تعبیرهایی دربارهاش دارند. جالب اینکه او حتی با برخی از ایرانیان نامهنگاریهایی هم داشته است که در حوزه سینما و ادبیات و...، به سؤالهای آنها پاسخ داده است.
نیمنگاهی به خبرساز شدن چند کارشناس و منتقد سینمایی در دو سال اخیر
یادها و نقدها
در همینه زمینه :