ماجرای پیچیده « خانخاتون»
فعالان اجتماعی و محیطزیست کرمان نسبت به حفر چاه 180متری در محدوده معدن خانخاتون ابراز نگرانی میکنند
ستاره حجتی- خبرنگار
باغشهر بم را همه میشناسند؛ منظری فرهنگی که در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسیده است، منطقهای سرشار از قناتهای زنده که هنوز با گذشت سالیان، نقش حیاتی خود در اقتصاد و زندگی منطقه را ایفا میکنند و این همان نکتهای است که قناتهای بم را از سایر همتایانشان در کشور مجزا میکند. مدتی است اما تهدیدی جدی بر همه این ویژگیها سایه انداخته؛ تهدیدی که اینبار هم به دست دولت و به نام معیشت رقم میخورد. گویی ثروتهای آبی کشور مانند هورالعظیم، دریاچه ارومیه و مانند آن، همیشه باید دستخوش اجرای طرحهایی شوند که نام توسعه را یدک میکشند؛ توسعه بیآب. اینبار هم تیغ دولبه صنعت و اشتغالزایی به مسئلهای بغرنج در بم کرمان تبدیل شده که قضاوت دربارهاش سرشار از پیچیدگیهاست. توسعه کارخانه روی در مجاورت معدن و استحصال روی این منطقه با صدور مجوز حفر چاه عمیق که 100متر از چاه مادر بیشتر عمق دارد، نگرانی از آینده این منطقه را افزایش داده است.
افسانه خانخاتون
خانخاتون در منطقه ابارق برای مردم این خطه، سرشار از داستانهاست؛ دشت وسیعی که فرصت مغتنمی برای اشرار بود و سختی زندگی در آن تقریبا بیشتر روستاها را خالی از سکنه کرده بود. آخرین خاطره تلخی که اهالی از آن حرف میزنند اقدام تروریستی و ظالمانه عبدالمالک ریگی در این منطقه است؛ درست در نقطهای که قرار است کارخانه جدید ایجاد شود. این انتخاب موجب شده مسئولان استان به سرمایهگذار این طرح و مالک کارخانه معدن فعلی نگاه دیگری داشته باشند: او میتواند این منطقه را نجات دهد.
مشکل کجاست؟
حالا اما گروهی از فعالان محیطزیست و اجتماعی این استان میگویند کمیت توسعهای که «منجی» میخواهد آن را ایجاد کند، لنگ میزند و در آیندهای نهچندان دور قناتهای این منطقه ممنوعه را خشک میکند تا نهفقط همه تلاشها نقش بر آب شوند، بلکه خشکی مضاعف در این استان پرتنش آبی، مهاجرت از روستاهای ابارق و تهرود را هم دوباره با شتاب دوچندان مواجه خواهد کرد. یک کارشناس جغرافیا و از فعالان بومی این منطقه به همشهری میگوید: آب این منطقه شامل روستاهای دهستان ابارق و تهرود از چشمه چوچون تهرود تامین میشد که در گذشته 600لیتر بر ثانیه حجم داشت و در بین 20پارچه روستا تقسیم میشد. در دهه60 با حفر چاه عمیقی در بالادست، آب این چشمه به 20لیتر در ثانیه رسید و اهالی روستاها با 700هکتار درخت مثمر پسته بیآب ماندند. از سال85 همه اهالی پیگیر دریافت حق سهم خود از آب چاه هستند، اما تا این لحظه هیچ نتیجهای نگرفتهاند. سمیه ذهاب ناظوری با اشاره به مهاجرت گسترده اهالی روستاهای منطقه میافزاید: مسئولان با این استدلال که قناتهای پاییندست ثبت جهانی هستند، سهم اهالی را نمیدادند و حالا در فاصله 15کیلومتری قنوات مجوز حفر چاهی برای یک کارخانه به عمق 180متر صادر شده است. وی ادامه میدهد: در پیگیریهای مکرر از اداره کل محیطزیست استان خواستیم طرح ارزیابی اثرات محیطزیستی ساخت کارخانه جدید را برای مطالعه در اختیار کارشناسان و فعالان محیطزیست قرار دهند، اما امتناع کردند. فقط در پاسخ میگویند همهچیز قانونی است. اگر قانونی است، چرا از ارائه مدارک اجتناب دارند؟ این حق همه شهروندان است و براساس قانون هم این نهاد موظف است نتایج مطالعات را در اختیار عموم قرار دهد. از سوی دیگر، گزارشهای زیادی از مسمومیت کارگران با سرب بالا، ابتلا به بیماریهای تنفسی و مانند آن درباره این معدن و کارخانه وجود دارد که اتفاقا هیچکدام بررسی نمیشود.
همهچیز قانونی است
مسئولان کرمان به جز گفتن اینکه همهچیز قانونی است، توضیح بیشتری نمیدهند. مدیرکل حفاظت محیطزیست کرمان درباره این کارخانه به همشهری میگوید: هر واحد صنعتی حتما آلایندگیها و آسیبهایی به محیط پیرامونش وارد میکند، اما ما برای آن استانداردهایی داریم و معیار سنجش، همین استانداردهاست. مرجان شاکری با بیان اینکه معدن روی در محدوده تحت مدیریت این اداره نیست بلکه کارخانه شمش در محدوده است که همه پایشهای آن درست و بهموقع انجام میشود، میافزاید: برای توسعه کارخانه جدید، استعلامهای مربوطه گرفته و ارزیابی محیطزیستی انجام شده و جمعبندی کارشناسی آن را تأیید کرده است. سازمان صنعت، معدن و تجارت کرمان هم پاسخی بیش از آنچه مدیرکل حفاظت از محیطزیست استان میدهد، ندارد. علیرضا ابوالحسنی، مدیر روابطعمومی این سازمان به همشهری میگوید: همه مجوزها براساس قانون اعطا شده و جنجالهایی که درباره این سرمایهگذار میشود، بیاساس است. او حاضر شده سرمایهاش را به منطقهای بیاورد که کمتر کسی حتی جرأت پاگذاشتن به آن را داشت. به جای همراهی نباید سنگ جلوی پایش انداخت.
ما گلایه داریم
با همه اینها اما کارگران مجموعه حتی از شرایط کار در معدن و کارخانه راضی نیستند. دوست دارند حرفشان را بزنند، اما واهمه دارند. میگویند بلافاصله با هر اعتراض یا نشر خبر و عکسی به گروهها و کانالها در شبکههای اجتماعی تهدید یا به پلیس فتا احضار میشوند. اما پس از اطمینان از محفوظماندن هویتشان، با ما صحبت میکنند. یکی از این کارگران میگوید: برای ما در حقوق و بیمه سختی کار رد نمیشود. امکانات کافی نداریم و میان آنهمه گردوغبار روزی یک ماسک برای تمام ساعت کار به ما داده میشود. حتی همیشه ماسک ان95 نیست، بلکه بیشتر اوقات ماسک معمولی داریم. وضعیت در سایر امکانات هم اینطور است و حتی تغذیه نداریم. متأسفانه به نام اشتغال و اینکه منطقه فقیر است فکر میکنند ما باید به هر نوع کارکردنی رضایت دهیم. او ادامه میدهد: در صورت اعتراض یا اگر حرفی در فضای عمومی و شبکههای اجتماعی زده شود، سر و کارمان با نهادهای رسمی است؛ این انصاف نیست.
بیدریغ کارکردم
گفتههای کارگران و نگرانیهای فعالان محیطزیست مباحثی است که مالک فعلی کارخانه و معدن و همچنین سرمایهگذار کارخانه جدید آن را به تمامی رد میکند. سرمایهگذار طرحی که حفر چاهش محل بحث و منازعه است یکی از خوشنامترین کارآفرینان استان است که دستی هم در امور خیریه مانند آزادکردن زندانیان دارد. موفقیت او در کارآفرینی و کسب عنوان کارآفرین برتر کشور برای 2سال پیاپی، مسئولان کرمان را به موفقیت در سرمایهگذاریهایش بسیار امیدوار کرده است؛ بهویژه سرمایهای که روانه یکی از محرومترین مناطق کرمان میشود. او درباره انتقادهایی که به مجموعهاش میشود، میگوید: به یقین میگویم که درباره ایمنی کار حساس هستم و همه امکانات و تجهیزات نه در حد معمول، بلکه به نهایت مطلوب در اختیار کارکنان قرار دارد. بابک اسماعیلی معتقد است افراد ناراضی از کارکنان مجموعه او نیستند، بلکه به دلایلی که منفعت آنها را تهدید میکند شروع به شایعهپراکنی و سنگاندازی کردهاند. او توضیح میدهد: 13سال معدن روی و 4سال کارخانه شمش در این منطقه فعال است. مجموعه ما مجموعهای هزار نفری است که فقط 400شغل در معدن وجود دارد. من فکر میکنم این تحول قابل اعتنایی در اقتصاد این منطقه است. او درباره چاهی که هجمه زیادی روی آن ایجاد شده هم چند نکته مطرح میکند و میگوید: برداشت آب صنعتی از پساب کشاورزی خواهد بود و آب چاه فقط برای مصرف آشامیدنی و بهداشتی کارکنان است. از سوی دیگر این مجوز توسط دستگاههای متولی صادر شده و بنابراین همه بررسیهای کارشناسی را دارد. با نصب کنتور بر چاه هم طبیعتا ما نمیتوانیم قطرهای اضافه برداشت کنیم. این منطقه، منطقهای بسیار محروم است. زمانی که ما سرمایهگذاری را شروع کردیم تقریبا روستاها خالی از سکنه بود، اما به مرور با افزایش شغل در منطقه و گردش اقتصادی، مهاجرت معکوس شکل گرفت.
وزیر کلنگش را زده، پس خوب است
در میان همه مخالفتهای کارشناسی و موافقتهای دولتی اما این طرح حامیان مردمیای هم دارد. دهیار روستای دارزین در چند کیلومتری این محدوده صنعتی از حامیان سخت اجرای کارخانه جدید است. مریم علیرمضانی به همشهری میگوید: ما سواد بررسی و تشخیص درست و غلط موضوع را نداریم، اما همه مجوزها از سوی دستگاههای دولتی داده شده است. آنچه برای ما اهمیت دارد، افزایش اشتغال منطقه است. وضعیت معیشت مردم اینجا بسیار بحرانی است. چرا نباید از سرمایهگذاری در منطقهمان استقبال کنیم؟ او میافزاید: این طرح با حضور 2وزیر یعنی وزیر صنعت و معدن و وزیر اطلاعات کلنگ خورد. آیا مرجعی بالاتر از دولت داریم؟ مجوز حفر چاه هم از سوی دولت داده شده است. بنابراین بررسیهای کارشناسی هم انجام شده و ما همینقدر میدانیم که آب چاه قرار است به مصرف آشامیدنی در کارخانه برسد و این جنجالها بیدلیل است.
صدور مجوز صحت دارد
براساس مجوز حفر چاه که از سوی شرکت آب منطقهای و در این محدوده که به استناد نامه کارخانه شمش روی و بهمنظور تامین آب آشامیدنی و بهداشتی صادر شده و در اختیار همشهری قرار گرفته، میزان آب مجاز قابل برداشت از این چاه، 25مترمکعب در شبانهروز و 9125مترمکعب در سال است؛ عددی که نگرانکننده بهنظر میرسد. گرچه سرمایهگذار طرح میگوید: 150متر چاه حفر شد و چون به آب نرسیدیم 30متر دیگر حفر شد. بنابراین بیشتر نگرانیها نسبت به چیزی است که اصلا وجود خارجی ندارد.
آبدهی چاه بیش از قناتها
موضوع کمآبی دقیقا همان مسئلهای است که همه را نگران کرده. کارشناس محیطزیست و منابع آبی کشور درباره حفر این چاه به همشهری میگوید: بیش از 9هزار مترمکعب آبدهی در سال از آبدهی برخی از قناتهای موجود در منطقه هم بیشتر و این دقیقا همان نقطه نگرانکننده است. محمد درویش با بیان اینکه ساخت این چاه، قناتها را خشک میکند و باغها را از بین میبرد و علاوه بر خسارت جبرانناپذیر طبیعی باغشهر و مجموعه جهانی بم را به خطر میاندازد، میافزاید: سؤالی که مسئولان استان و سرمایهگذار طرح باید به آن پاسخ دهد، این است که چرا این مجموعه در شهرک صنعتی بم ایجاد نمیشود؟ هزینههای سرمایهگذاری در شهرک صنعتی بهمراتب کمتر، زیرساختها مهیاتر و از نظر اقتصادی بهصرفهتر است. چه اصراری وجود دارد که حتما به نام ایجاد اشتغال، یک ثروت ملی را از بین ببریم؟