• دو شنبه 31 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 12 ذی القعده 1445
  • 2024 May 20
دو شنبه 15 شهریور 1400
کد مطلب : 139753
+
-

یادداشت/ کتابدار واقعی چنین است

چند سطر در سوگ محمدتقی شفیق کتاب‌شناسِ خلوت‌گزیده

مرتضی کاردر- روزنامه نگار

نام او تنها بر یک کتاب آمده است: کشف اسرار معنوی در شرح ابیات مثنوی، اما اگر قرار بود بخشی از سال‌ها انس و الفت و غور او در کتاب‌ها و نسخه‌های گوناگون سامان بگیرد و به شکل تصحیح و تحقیق منتشر شود نام او باید بر کتاب‌های بسیاری می‌آمد. یا مثلاً اگر قرار بود جلسه‌های مثنوی‌خوانی بر اساس غنای آنها ارج و قرب و منزلت پیدا کند و مثنوی‌خوانان و مثنوی‌شناسان پیران جامعه باشند، همچنان‌که هنوز از ترکیه تا بالکان کسانی چنین منزلتی دارند، درگذشت او ضایعه‌ای در میان حافظان و شارحان مثنوی معنوی قلمداد می‌شد، چه پیری بود که عمری را با مثنوی سر کرده بود و کمتر متن و شرح و تحلیلی از دایره‌المعارف حکمت مولانا، از گذشته تا امروز، بود که نخوانده باشد. اما درگذشت او حتی در حد یک خبر نیز بازتاب نیافت که البته در ازدحام درگذشتگان سال اخیر سهم بسیاری از بزرگان و نخبگان و خلوت‌گزیدگان حتی یک خبر هم نبوده است.
محمدتقی شفیق کتابدار بود. کتابداری بالفطره از نسل کتابدارانِ کتابخوانِ کتاب‌شناسی که نمونه‌هایشان اکنون بسیار نادر و مصداق واقعی النادر کالمعدوم‌اند. از آنها که دایره‌المعارفی از کتاب‌هایند و عمر خود را در کتابخانه‌ها گذرانده‌اند و کتابخانه نه محل کار و زندگی که بهشت آنهاست و بیشتر از اینکه کتابدار باشند راهنمای کتاب‌اند و به‌نوعی خوانندگان کتاب را روانکاوی می‌کنند و می‌دانند چه کتابی مناسب کدام خواننده است و کتابی را پیشنهاد نمی‌کنند مگر اینکه آن را خوانده باشند.  
او در میانه‌های دهه 40 شمسی به دانشگاه تهران رفت و فلسفه خواند. محضر بزرگانی چون یحیی مهدوی و عباس زریاب‌خویی و بدیع‌الزمان فروزانفر و احمد فردید و بسیاری دیگر از بزرگان دانشگاه تهران را درک کرده بود. کم پیش می‌آمد که بحثی درباره دانشگاه تهران سال‌های قدیم دربگیرد و او ذکری از بزرگی و دریای بیکران دانش فروزانفر و زریاب نکند-حتی زمانی که ذکر نام فروزانفر و زریاب چندان آسان نبود-‌ آن دو را نابغه‌هایی تکرارناشدنی می‌دانست.
با این همه گستره دانش‌های او به فلسفه یا آنچه در درس‌های رسمی و غیررسمی دانشگاه تهران خوانده بود محدود نمی‌شد. مجموعه‌ای از علوم قدیم و جدید در او گرد آمده بود از ادبیات فارسی تا ادبیات عرب و از فلسفه جدید تا فلسفه قدیم و تاریخ اسلام و تاریخ معاصر جهان. خلوت‌گزیده بود و کم سخن می‌گفت و بیشتر می‌خواند اما اگر گاهی لب به سخن می‌گشود از کتاب‌هایی که به آنها ارجاع می‌داد، می‌شد اندکی از گستره و گوناگونی دانسته‌های او را  دریافت.
محمدتقی شفیق از دهه 50 به دانشگاه اصفهان رفت و تا سال‌های میانی دهه 60 کتابدار دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان بود. بی‌تردید آتش‌سوزی کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان در سال 1366 تلخ‌ترین واقعه زندگی او بود. می‌گویند نمی‌توانست واقعه را روایت کند و اشک به چشمان او نیاید. همچنان‌که ماجرای آتش‌سوزی را نقل می‌کرد زارزار می‌گریست. کتابدار واقعی چنین است. جانِ کتاب جانِ اوست و آتش گرفتن کتاب جانش را آتش می‌زند.
شاید تلخی واقعه آتش‌سوزی بود که او را به تهران کشاند و سال‌های بعد را تا دهه 80 در مقام کارشناس فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذراند. نقش و جایگاه و تأثیراو را باید همکارانش در وزارتخانه روایت کنند اما بی‌تردید یکی از نمونه‌های نادر کسانی بود که به وزارتخانه هویت می‌داد و به دیگران یادآور می‌شد که وزارت فرهنگ در وهله اول یک دستگاه فرهنگی است نه سازمان و نظامی اداری.
تنها بود و اهل و عیال نداشت و به جای آنها کتاب داشت و کتاب و کتاب. خلوت‌گزیده بود و حاجت به تماشا نداشت و جز انگشت‌شماری از دوستان، کمتر کسی می‌توانست به خلوت او راه یابد که راه یافتن به خلوت او و هم‌سخنی با او بسیار دشوار بود. اهل حضور در محفل و مجلسی نبود و فقط گاهی در جلسه‌های انجمن آثار و مفاخر فرهنگی (در سال‌های دور که انجمن بیشتر رونق داشت) و جلسه‌های مرکز فرهنگی شهر کتاب و جلسه‌های میراث مکتوب حاضر می‌شد. کتابخانه بزرگ او در تهران و آمل منتخبی از بهترین کتاب‌هایی بود که در نیم‌قرن گذشته منتشر شده است.
در سال‌های سبک‌دوشی از کار در وزارت فرهنگ بیشتر به تصحیح و تحقیق متون پرداخت. «کشف اسرار معنوی در شرح ابیات مثنوی» اثر عبدالحمید بن محمد قتالی تبریزی تنها اثری است که از او منتشر شده. تصحیحی از صحیفه سجادیه داشت که زمانی به موسسه میراث مکتوب سپرده بود و هیچ‌گاه منتشر نشد، همچنان‌که شاید تصحیح‌ها و تحقیق‌های منتشرنشده دیگری از او در میراث مکتوب یا موسسه‌های دیگر باشد. در سال‌های اخیر مشغول تصحیح قیصرنامه ادیب پیشاوری بود.
محمدتقی شفیق پس از عمری زیستن با کتاب، هفته گذشته بر اثر کرونا درگذشت. خبر درگذشت او در هیچ رسانه‌ای منتشر نشد. نه دوستداران کتاب، نه انجمن‌های کتابداران، نه رسانه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و... هیچ‌کدام درباره او ننوشتند.  نام او بر جریده کسانی که زندگی را برخیِ کتاب کرده‌اند، ثبت است.

این خبر را به اشتراک بگذارید