• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
پنج شنبه 11 شهریور 1400
کد مطلب : 139387
+
-

چرا بعضی افراد به اعتقادات خرافی گرایش پیدا می‌کنند؟

وقتی عقل به جنگ خرافات می‌رود

وقتی عقل به جنگ خرافات می‌رود

نیلوفر  ذوالفقاری
باور کردن اینکه در این روزگار، با همه پیشرفت‌های علم و تکنولوژی، هنوز عده‌ای از مردم به خرافات گرایش داشته باشند، آسان نیست. اما واقعیت این است فرقی نمی‌کند از دورافتاده‌ترین قبایل جنوب آفریقا حرف بزنیم یا ساکنان کلانشهری مدرن در قلب اروپا، اعتقادات خرافی به شکل نگران‌کننده‌ای رایج است. هنوز افرادی برای حل مشکلاتشان، سراغ طلسم و جادو می‌روند و پای حرف‌های فالگیر و دعانویس می‌نشینند. خیلی از ما خودمان هم خبر نداریم که همین به تخته زدن برای چشم نخوردن، آب ریختن پشت مسافر، شکستن تخم‌مرغ برای چشم‌زخم، جلوه‌هایی از باور به خرافات هستند که در افراطی‌ها به شکل‌های دیگری مثل باور به جادو و طلسم یا رفتن سراغ انواع فال بروز پیدا می‌کند. محمدرضا دژکام، روانشناس، به ما می‌گوید که چرا در زمانه علم و ارتباطات و پیشرفت مظاهر تکنولوژی، بعضی افراد سراغ خرافات می‌روند و چنین گرایش‌هایی چه تأثیری بر سلامت روان افراد می‌گذارد.

چرا خرافات؟
اینکه چرا در زمانه آگاهی، افرادی وجود دارند که ترجیح می‌دهند خرافات را باور کنند، موضوع تحقیقات و پژوهش‌های مختلفی بوده است. ردپای عوامل روانی مختلفی را می‌توان در این موضوع پیدا کرد. بعضی خرافاتی‌ها از روی تنبلی به این باورها متوسل می‌شوند، مثلا ترجیح می‌دهند به جای اینکه کارها را روی یک برنامه‌ریزی دقیق پیش ببرند یا اتفاقات را به شکل منطقی تحلیل کنند، پای حرف‌های فالگیر بنشینند تا او به آنها یک نقشه راه خیالی بدهد. تنبل‌ها به جای گشتن دنبال جواب سؤالاتشان در دنیای واقعی، جواب‌های غیرواقعی و توهمات فردی سودجو را تحویل می‌گیرند. فرار از اضطراب ناشناخته‌ها هم، دلیل دیگری برای افراد خرافاتی است. آنها برای بعضی اتفاق‌ها دلیلی پیدا نمی‌کنند و این موضوع به آنها استرس و اضطرابی را تحمیل می‌کند که باعث می‌شود هر دلیل غیرمنطقی را با چشم بسته بپذیرند. چه بسا گاهی خودشان هم در تنهایی از خرافی بودن باورهایشان باخبر باشند اما خرافات، آبی می‌شود بر آتش سؤالات بی‌جواب آنها. بعضی خرافاتی‌ها هم شخصیت‌هایی دور از مسئولیت‌پذیری دارند، آنها به جای اینکه خودشان را مسئول کارها و پیامدهایش بدانند، یک باور خرافی پیدا می‌کنند و همه‌چیز را بر گردن آن می‌اندازند. نداشتن اعتماد به نفس هم می‌تواند ویژگی روانی خرافاتی‌ها باشد.

خرافاتی‌های وسواسی
آن طور که پژوهش‌ها نشان می‌دهند، بین گرایش به باورهای خرافی و ابتلا به وسواس‌های فکری و عملی، ارتباط معناداری وجود دارد. اختلال وسواسی اجباری نوعی اختلال روانی است که در آن فرد احساس می‌کند باید کارهای روزمره را به‌طور مکرر انجام دهد. چنین افرادی ممکن است با هجوم افکار خاصی مواجه شوند که به‌طور پیوسته به ذهن آنها خطور می‌کند. درصورت بروز این اختلال، فرد قادر نیست افکار یا فعالیت‌هایش را کنترل کند و گاهی آنقدر این چرخه ناسالم تکرار می‌شود که زندگی روزمره فرد را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و در جریان زندگی شخصی، اجتماعی و کاری او اخلال ایجاد می‌کند. برخی افراد که دارای باورهای خرافی هستند، می‌توانند به اختلال وسواسی اجباری مبتلا شوند. آنها ممکن است به‌صورت مکرر افکار خرافی را به ذهن بیاورند یا رفتارهای خرافی را تکرار کنند. آیین‌های خرافی می‌توانند به‌عنوان روش‌های ناسازگارانه برای کنترل موقعیت‌های نامشخص مورد استفاده قرار بگیرند. لزوما اینطور نیست که یکی از این دو، دیگری را به‌وجود آورد اما تأثیر متقابل خرافه‌گرایی و ابتلا به وسواس‌های فکری و عملی، قابل انکار نیست.

خرافات، استرس و بدگمانی
بین ابتلا به استرس و اضطراب و داشتن باورهای خرافی هم ارتباطی وجود دارد که کمی عجیب است. خرافاتی‌هایی که باور دارند موضوعات خرافی و خارج از اراده آنها، کنترل زندگی شان را در دست گرفته، دچار اضطراب و استرس می‌شوند. اما برعکس این هم ممکن است، یعنی افرادی هم وجود دارند که معتقدند رفتارهای خرافی به آنها کمک می‌کند کنترل کارها را در دست بگیرند و به این ترتیب اضطراب و استرس آنها از بین می‌رود. اما خرافاتی‌ها دچار یک دردسر دیگر هم هستند، بدگمانی. بدگمان‌ها به شکل افراطی، برای اتفاقات طبیعی دلایل و عوامل غیرطبیعی متصور می‌شوند و بسیاری از این دلایل هم با خرافات گره خورده است. افراد مبتلا به این اختلال که به آنها پارانوئید گفته می‌شود معمولا فکر می‌کنند که دیگران در تلاش برای آزار و اذیت یا توطئه علیه آنها هستند. این افراد ممکن است اطرافیان خود را به اتهامات غیرواقعی متهم کنند و اعتماد آنها به سایر انسان‌ها سلب شود. آنها مدام می‌خواهند بدانند دیگران برای ضربه زدن به آنها از چه روش‌هایی استفاده می‌کنند تا راه‌های مقابله با آن را پیدا کنند. راه‌های مقابله هم، متوسل شدن به دعانویس، جادو، طلسم و فال است.

خرافاتی‌های ناباور
هر کدام از ما که خودمان را افرادی آگاه و دور از خرافات تصور می‌کنیم، ممکن است در ناخودآگاهمان باورهایی خرافی داشته باشیم و بی‌خبر باشیم. خیلی از خرافاتی‌ها هم اصلا باور نمی‌کنند که این ویژگی را دارند! دلیل این ناباوری قابل توضیح است. ذهن ما بر چیزهایی که می‌بیند بیشتر تمرکز می‌کند. از طرف دیگر وقتی باورهای خرافی در ناخودآگاه فرد وجود داشته باشند، ذهن او شروع به جمع کردن شواهدی می‌کند که این باور را تأیید کنند و شواهد ناقض باورهای خرافی را نادیده می‌گیرد. ذهن دوست دارد باورها را تقویت کند و همین است که خرافاتی‌ها می‌توانند از هزاران باری برایتان بگویند که عدد 13 برایشان نحسی آورده یا حرف‌های یک فالگیر به‌نظرشان درست از آب درآمده است. آنها اصرار دارند که خرافاتی نیستند بلکه این اتفاقات واقعا برایشان افتاده، اما از بازی ذهنشان بی‌خبر هستند. در نهایت این انکار و ناباوری باعث نمی‌شود که واقعیت عوض شود و یک خرافاتی، چه باور کند چه نه، یک خرافاتی است.

پناه به اندیشه و عقل
عادت به اندیشه عقلانی که ریشه در تربیت افراد دارد، می‌تواند تا حد زیادی ما را از افتادن در دام خرافه‌گرایی نجات دهد. عقل و اندیشه قابل تربیت، تقویت و تکامل است و این خودمان هستیم که می‌توانیم با رفتن سراغ آگاهی و آموختن، شخصیتی اندیشمند و عاقل از خودمان بسازیم. ذهنی که به استدلال و منطق عادت کرده، هیچ‌وقت حاضر نمی‌شود خودش را به باورهای خرافی راضی کند. تمرین تحلیل و استدلال و گشتن دنبال پاسخ‌های منطقی، اعتماد داشتن به علم و دانش، مسئولیت‌پذیری و رشد شخصی و اجتماعی باعث می‌شود روزبه‌روز از تعداد خرافاتی‌ها کاسته شود.

خرافه‌، مستقل از زمان و مکان
در پژوهشی که سال 1389 توسط مرکز تحقیقات استراتژیک انجام شد، مجموعه‌ای از مقالات جامعه‌شناسی منتشر شد. براساس بررسی‌هایی که روی 1017شهروند تهرانی به‌عنوان نمونه صورت گرفته بود، کسانی که درگیری بیشتری با شرایط مدرن اجتماعی دارند تمایل کمتری به عقاید خرافی پیدا می‌کنند. طبق این پژوهش کمتر از یک‌سوم مردم یعنی 5/32درصد، در عمل به اعمال خرافی گرایش دارند. بنابراین از این پژوهش برمی‌آید که زندگی در شهرهای بزرگ و همچنین افزایش سواد و آگاهی گرایش مردم به سمت و سوی خرافات را تا حدی کاهش می‌دهد. با این حال باید بپذیریم این پدیده گسترشی تاریخی و جهانی دارد و هنوز هم در عصر جدید با همه پیشرفت‌هایی که در همه زمینه‌ها به‌ویژه در حوزه ارتباطات، رسانه و اطلاع‌رسانی صورت گرفته، همچنان خرافات و خرافه‌پرستی در میان بعضی از افراد جهان وجود دارد و گاهی افزایش و گسترش دانش و آگاهی مردم و کاهش بی‌سوادی هم نتوانسته است این بساط را کاملا جمع کند.







 

این خبر را به اشتراک بگذارید