• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
دو شنبه 8 شهریور 1400
کد مطلب : 139069
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/OYjAB
+
-

محمد قصاع، مترجم و نویسنده بیش از 250عنوان کتاب کودک و نوجوان:

کتاب‌های علمی و تخیلی، خلاقیت بچه‌ها را بالا می‌برد

کتاب‌های علمی و تخیلی، خلاقیت بچه‌ها را بالا می‌برد

فرشاد شیرزادی-  روزنامه‌نگار

محمد قصاع، مترجمی است که او را در ادبیات کودک و نوجوان بیشتر با برگردان فارسی داستان‌های علمی و تخیلی می‌شناسیم. او تا امروز بیش از 250عنوان کتاب اعم از ترجمه و تألیف به چاپ رسانده است. برخی از کتاب‌های او نیز ترجمه از فارسی به انگلیسی است که او به خوبی از عهده این کار برآمده است. گفت‌وگوی ما با این مترجم درباره شمارگان کتاب‌های ادبی کودک و نوجوان است و با او این موضوع را واکاوی کرده‌ایم که آیا ادبیات کودک و نوجوان و به‌ویژه کتاب‌های علمی و تخیلی از آفت پایین بودن شمارگان کتاب‌ها در امان مانده‌اند؟

شمارگان کتاب‌های ادبیات بزرگسال، این روزها بسیار پایین آمده. آیا ادبیات کودک و نوجوان از این قاعده مستثناست؟
اوایل انقلاب که کتاب‌ها چاپ می‌شد، معمولاً تیراژها 3-2هزار نسخه‌ای بود و طی مدتی کمتر از یک‌سال هم به چاپ دوم می‌رسید. برخی از کتاب‌ها هم که استقبال بیشتری از آنها می‌شد، چاپ سوم و چهارم را به‌خود می‌دید و چندان غیرطبیعی نبود که 6هزار جلد طی 2سال به فروش برسد، اما هم‌اکنون، کتاب‌هایی که بخت با آنها و نویسنده‌شان یار باشد و نویسنده شناخته شده باشد، معمولاً بالاترین تیراژش 500نسخه است و بعضی از ناشران هم برای اینکه سرمایه‌شان نخوابد، کتاب‌هایشان را دیجیتال چاپ می‌کنند و این کتاب‌ها تیراژی حدود 200و 250نسخه به‌خود می‌بینند.
چه سلسله عواملی دست به‌دست هم داده تا تیراژ کتاب تا بدین اندازه پایین بیاید؟
عواملی که در این زمینه دخیل‌ هستند، زیاد است. سلسله عواملی خارج از صنعت نشر وجود دارد؛ مانند بحث نرخ ارز، سیاست‌های تجاری که توسط دولت یا گمرک اعمال می‌شود، واردات کاغذ که توسط تجار انجام می‌گیرد یا فیلم و زینک و قیمتش و وارداتش که جملگی عوامل بیرونی صنعت نشر به‌حساب می‌آیند. سلسله‌ای از عوامل هم درونی است؛ عوامل درونی هم زیاد است. نویسنده‌ای که یک‌سال وقت صرف می‌کند و داستانی می‌نویسد و با تیراژ 400یا 500نسخه‌ای کتابش را به چاپ می‌رساند، عملاً این کتاب، هیچ ارزش اقتصادی برای او ایجاد نمی‌کند و انگیزه را هم از او می‌گیرد. این موضوع برای مترجم هم صادق است. مترجم کتابی را که به‌ویژه برگردانش دشوارتر است و زمان بیشتری می‌طلبد، اگر قرار باشد با شمارگان 500نسخه‌ای چاپ شود، عملاً ارزش اقتصادی برایش ندارد. حتی برای ناشر هم این موضوع مصداق دارد. اگر بخواهیم رک و پوست‌کنده بگوییم، باید عنوان کرد که برای ناشر هم ارزش اقتصادی چندانی در میان نیست. کل زنجیره متأسفانه بیمار است و ایراد دارد. بحث توزیع کتاب هم سر جای خود باقی است و وضع اقتصادی نامطلوب هم مزید بر علت شده است. مخاطبی که باید کتاب را بخرد، با دست‌انداز مواجه است. البته از سویی معتقدم که قیمت کتاب هنوز هم نسبت به بسیاری از کالاها متعادل‌تر است، اما زودتر از دیگر کالاها از سبد خانواده‌ها حذف شده است. به فرض قیمت کتابی که 200یا 300صفحه است با قیمت یک کیلو از برخی میوه‌ها تفاوت چندانی ندارد، اما نمی‌دانم چرا آن میوه در سبد خرید هست، اما کتاب حذف شده! مردم ناچارند لباس و کفش را بخرند، اما خودشان را ناچار نمی‌بینند که هزینه کنند تا کتاب وارد خانه‌شان شود. الان وضع بازار کتاب به‌شدت بحرانی است و عده زیادی اعم از ناشر، مترجم، نویسنده و پدیدآورندگان مختلف را تحت‌تأثیر قرار داده است. به‌نظر نمی‌آید که مشکلات حوزه کتاب به این زودی‌ها حل و فصل شود. واقعیت این است که حتی در خارج از کشور هم، مانند کشورهای اروپایی و آمریکایی و توسعه‌یافته جهان، می‌بینید اگر کتابی تیراژ 50هزار نسخه‌ای دارد، خرید بیشتری از آن به سمت کتابخانه‌های بزرگ ســرازیر می‌شود. منظورم کتابخانه‌هایی است که در هر محله وجود دارد و درحقیقت هر محله برای خود کتابخانه‌ای دارد. آنها بودجه دارند و کتاب‌ها را می‌خرند و کسی که توانایی خرید کتاب‌هایی که هزینه هنگفت داشته باشد را  ندارد، از کتابخانه محله‌اش آنها را تهیه می‌کند. از سوی دیگر تعداد کتابخانه‌هایی که کلانشهر تهران به آنها نیاز دارد، بالای 5هزار باب است؛ یعنی به‌عبارت رساتر هر محله‌ای باید یک کتابخانه داشته باشد، اما هم‌اکنون اصلاً چنین نیست. به فرض هم که کتابخانه‌هایی ایجاد می‌شود یا تخصصی‌اند یا چون بودجه‌شان محدود است، خرید رمان و کتاب‌های ادبی و فلسفی، در اولویت‌های آخرشان قرار می‌گیرد؛ به همین دلیل به ناشران و پدیدآورندگان ادبیات‌داستانی بیشترین فشار وارد می‌شود و کمترین خرید را در این حوزه شاهدیم. در مجموع مسائل مانند کلاف سردرگم در هم پیچیده شده و حل و فصلشان هم زمان می‌طلبد.
بخش قابل‌توجهی از کتاب‌های شما، ترجمه آثار علمی و تخیلی برای نوجوانان است. نوجوان‌ها به‌ویژه در سنین خاصی جذب این کتاب‌ها می‌شوند. آیا بحران خرید و تولید و تیراژ کتاب، گریبان کتاب‌های کودک و نوجوان را هم گرفته است یا خیر؟
صنعت نشر هویت یکپارچه‌ای دارد. به هر حال بسیاری از ناشران که کتاب کودک و نوجوان راهی بازار کتاب می‌کنند، کتاب بزرگسال هم به چاپ می‌رسانند یا برعکس. نکته‌ای که در این میان به چشم می‌خورد، این است که گویی هنوز برخی از خانواده‌ها اعتقاد دارند بچه باید کتاب بخواند و با کتاب مأنوس باشد. اما در عین حال و از سوی دیگر به محض اینکه بچه به سنین و سال‌های دبیرستان می‌رسد، اغلب خانواده‌ها اصرار دارند فرزندشان صرفاً درس بخواند و کتاب خواندن را اتلاف وقت و انرژی می‌دانند؛ درحالی‌که همین رمان‌های کودک و نوجوان است که خلاقیت را در ذهن نوجوان بیدار و خستگی‌اش را در می‌کند و توان فیزیکی و درک مطالب علمی را از سوی او بالاتر می‌برد. متأسفانه باورهای غلطی وجود دارد که هم در خانواده‌ها به چشم می‌خورد و هم در نظام آموزشی‌مان و حتی برخی از ناشران در تولید آثارشان باز هم با همین متر و معیار جلو می‌روند و پیش می‌رانند و بر همین مبنا تأکید دارند. همین موضوع باعث می‌شود که خلاقیت‌ها کمرنگ و کمرنگ‌تر شود.
چرا در سنین خاصی، به‌ویژه ابتدای دوران نوجوانی بچه‌ها بیشتر جذب کتاب‌های علمی و تخیلی می‌شوند؟
باید بگویم که در حوزه کودک آثار علمی و تخیلی بسیار اندکی داریم. در حوزه نوجوان البته کتاب‌ها قدری بیشتر است. خوشبختانه، طی 8تا 10سال اخیر چاپ اینگونه آثار هم رونق بیشتری گرفته است. وقتی این آثار ترجمه می‌شوند و در اختیار مخاطب قرار می‌گیرند و نوجوانان از خواندنش لذت می‌برند، باز هم سراغ همین ژانر می‌روند. به‌گمانم باید از زاویه‌ای دیگر این موضوع را بررسی کرد؛ مثلاً اینکه بدانیم ژانر علمی و تخیلی چه تأثیرات اجتماعی و فرهنگی روی گروه سنی کودک و نوجوانمان می‌گذارد. به‌نظرم مهم‌ترین تأثیرهایی که دارد و ضرورت دارد که هم مسئولان نظام آموزشی‌مان و هم پدر و مادرها آنها را درک کنند، این است که ادبیات علمی و تخیلی، حتی می‌تواند به‌عنوان یک ابزار کمک آموزشی عمل کند؛ یعنی ابزاری باشد که به افزایش خلاقیت بچه‌ها و جهت‌دهی به خلاقیت‌شان، کمک بسزایی کند. کودک و نوجوانی که کتاب علمی و تخیلی می‌خواند، علاقه بیشتری هم به علم پیدا می‌کند و طبعاً دوست دارد که خودش را جای آن دانشمند یا فضانورد قرار دهد. به شخصیت‌های داستان‌ها علاقه‌مند می‌شود و در یک کلام، نوآوری‌هایی را که در این کتاب‌ها می‌بیند، دوست دارد که خودش هم در زندگی انجام دهد و دست‌کم از بخشی از آن تجربیات به‌طور عینی بهره‌مند شود. ذهن چنین مخاطبانی، ذهنیتی پویا و خلاق خواهد بود که بعدها هم در درس خواندن و دانشگاه و زندگی می‌تواند تأثیرهای مثبتی را در وجودشان ایفا کند. به گمانم ادبیات علمی و تخیلی هنوز جای کار زیاد دارد و آموزش و پرورش باید همت کند و لااقل به این ژانر به‌عنوان بخش مهمی از نظام آموزشی خود بنگرد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید