خیلی از آداب و رسوم عزاداریها تغییر کرده است
محرم، چند دهه قبل
این دوسال کرونایی را بگذارید کنار. همهچیز محرم این دوسال تحتتأثیر شیوع این ویروس عجیبوغریب بود و است. اما به غیراز آن، آداب و رسوم عزاداری هم دارد تغییر میکند یا شاید بهتر است بگوییم تغییر کرده است. مثل همهچیزهای دیگر. اگر تا چنددهه قبل اعتبار هیئتهای عزاداری و تکیههای معتبر به پرچم سیاه گلدوزی شدهای بود که نام هیئت و تاریخ تأسیساش را روی آن میدوختند، حالا هیئتها دنبال بنر بزرگتر هستند. در همین تهران قدیم هر کوی و محله دارای تکیهای خاص خود بود که در روزهای عزاداری، مردم همان محل در آنها جمع میشدند و به سوگواری و انجام مراسم مذهبی میپرداختند. حالا تعداد هیئتها در هر محله بیشتر شده ولی حال و هوای عزاداریها، آن حال و هوای قدیم نیست. به خوبتر یا بدترشدنش کاری نداریم اما اگر میخواهید بدانید که تهرانیهای قدیم چه رسم و رسومی برای عزاداری ماه محرم داشتند، این مطلب را بخوانید.
برپایی هیئت
قدیمها در بیشتر تکیهها به اقتضای فصل، چادری بزرگ که در واقع سقف تکیه بهحساب میآمد و میتوانست عزاداران را از آفتاب و باد و باران مصون نگه دارد، افراشته میشد. چادرها، گاه ساده وگاه مزین به نقشهای تزئینی بود. کف تکیههای تهران قدیم نیز با قالی مفروش شده و بر در و دیوار آن، پارچههای سیاه و کتیبههای قلمکاری که روی آن اشعاری در رثای اهلبیت -بیشتر دوازدهبند محتشم کاشانی- نقش بسته بود، آویخته میشد. تکیهها علاوه بر راهی که مخصوص ورود و خروج عزاداران بود، دو راه دیگر هم داشت که قافلههای شترسواران، تعزیهخوانان و... از آنها وارد صحنه شده یا از آن خارج میشدند.
سنگزنی
سنگزنی یکی از مراسم عزاداری در تهران قدیم بود. حتی دستههایی در پایتخت وجود داشت که مردم آن را به دسته سنگزنها میشناختند. در این شیوه عزاداری سنتی، بهجای سینهزدن و زنجیرزدن، عزاداران هر یک دوتکه سنگ در دست میگرفتند و با نوای نوحهخوان و صدای سنج، سنگها را برهم میزدند. میگویند که این شیوه عزاداری که حداقل در تهران قدیم کاملاً منسوخ شده به این نشانه بود که روز عاشورا چنین سنگهایی بر سر و پا و سینه امام و شهدا خورده بوده است. سنگزنی در تهران قدیم به دوشیوه سهضرب و چهارضرب انجام میشد.
برپایی سقاخانه
یکی دیگر از آدابورسوم عزاداری در تهران قدیم که این روزها کمرنگ شده، برپایی سقاخانه بوده است. آن زمان، سقاخانههای تهران قدیم سنگاب داشتند؛ یعنی آب آشامیدنی درون یک ظرف سنگی بزرگ بود. سقاخانهها در مراسم عزاداری محرم همیشه یکی از مکانهای پراهمیت بودند. جز سقاخانههای دائمیکه در مسجدها و تکیههای تهران قدیم و بازار تهران برپا بود گاهی سقاخانههای موقت هم در زمانهای خاص، ویژه هنگام عزاداری محرم، برپا میشدند. بدینگونه که ظرفی از آب را داخل سقاخانهای از چوب یا سنگ قرار میدادند و دونفر با لباسهای چرمین در کنار آن قرار میگرفتند. هنوز هم میتوان سقاخانههای دائمیتهران را در نقاط مختلف تهران قدیم دید که شاید معماری آنها قابلتوجه باشد.
عزاداری و سینهزنی
سینهزنی سنتی ابتدا در محدوده تهران قدیم رواج یافت و سپس به هیئتهای عزاداری ری و شمیران منتقل شد. سینهزنی تهرانیهای قدیم تا قبل از نقل مکان مرحوم حاجمرزوق از کربلا به تهران، اینگونه بود که اصطلاحاً سهضرب و بیوقفه سینه میزدند. مرحوم حاجمرزوق، بنیانگذار سینهزنی سنتی در تهران بوده است که این نوع سینهزنی خیلی زود در نقاط دیگر رواج یافت. اوج تکامل این سبک، در دوره مرحوم شاهحسین و مرحوم ناظم شکل گرفت. این دوپهلوان نامدار بیشترین سهم را در شکلگیری آنچه ما امروز «عزاداری سنتی» مینامیم، داشتهاند.
تعزیهخوانی
هنوز هم خیلیها محرمهای تهران قدیم را با مراسمتعزیهخوانیاش بهیاد دارند که در تکیه دولت برپا میشد. یکی دیگر از آدابورسوم رایج در عزاداریهای تهران قدیم که این روزها بسیار کمرنگتر شده، شبیهخوانی و تعزیهخوانی است. این رسم هنوز هم در اکثر نقاط ایران رواج دارد و میتوان آن را نوعی نمایش مذهبی دانست. تعزیهخوانی سابقهای طولانی در فرهنگ ایرانیان دارد اما تعزیه در مصایب ائمه(ع) و بهویژه مصایب حضرت سیدالشهدا(ع) در تهران قدیم بهگونهای دیگر بوده و روزگاری، شور و حال خاصی داشته است. اطلاعات دقیقی از زمان شروع تعزیهخوانی در تهران در دست نیست اما از قرن دهم هجری، اجرای آن را میتوان در منابع و بهویژه سفرنامه جهانگردان یافت. اوج تعزیه و شبیهخوانی در دوران قاجاریه بوده است و پس از آن رو به افول میگذارد.
سیاهپوشی در محرم
هنوز هم شهروندان تهرانی، در دهه اول محرم سیاهپوش میشوند و بر در و دیوار شهر هم سیاهی میزنند ولی اجرای این رسم در گذشته بسیار اهمیت داشت و بزرگان تأکید زیادی بر آن داشتند. درست از روزهایی که مساجد و تکایای تهران قدیم برای محرم آماده میشدند-یعنی چند روز قبل از رسیدن ماه محرم- کمکم رنگ سیاه بر پوشش مردم تهران قدیم، از زن و مرد و پیر و جوان غالب میشد تا جایی که در روز اول ماه محرم همه یکپارچه سیاهپوش بودند. این سنتی بود تغییرناپذیر، تا جایی که فقیرترین تهرانی که از مال دنیا جز پیراهن و قبای تنش چیزی نداشت، همان را فروخته، سیاه میخرید یا با لباس کهنه سیاه معاوضه میکرد. یا حتی بعضیها لباس رنگیشان را با جوهر رنگ میکردند. یکی از نذرهای مردم تهران قدیم هم نذر پیراهن، دستمال و پارچه سیاه بود که بین فقرا و بیسیاهماندهها تقسیم میشد.