• یکشنبه 9 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 19 شوال 1445
  • 2024 Apr 28
سه شنبه 19 مرداد 1400
کد مطلب : 137790
+
-

آیا با پایان یافتن دولت تدبیر و امید، به پایان اعتدال رسیده‌ایم؟

جریانی که ناکام ماند

5تحلیل‌گر مسائل سیاسی 2جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا در مورد روند حزب اعتدال و توسعه در 8سال دولت تدبیر و امید می‌گویند

جریانی که ناکام ماند


خدیجه نوروزی-فتانه احدی ـ روزنامه‌نگار

اعتدال‌گرایی جریانی اجتماعی-سیاسی با استراتژی مشخص توسعه است که در کنار اصلاح‌طلبی و اصولگرایی قرار‌می‌گیرد. این مفهوم تا پیش از انتخاب حسن روحانی به ریاست‌جمهوری در سال1392، در میان طیف یاران مرحوم هاشمی‌رفسنجانی تحت‌عنوان حزب اعتدال و توسعه تعریف شده‌ بود ولی پس از انتخاب روحانی با شعار«اعتدال»، در جامعه سیاسی ایران رایج شد و در تلاش بود برای خود هویتی مستقل تعریف کند اما در طول 8سال گذشته که قدرت در دست این حزب بود باید دید آیا می‌توان این دولت را شاخصی برای عملکرد جریان اعتدال در آینده قرار داد یا اینکه با پایان دولت تدبیر و امید به پایان اعتدال رسیده‌ایم. 5تحلیل‌گر مسائل سیاسی از هر دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا به این سؤال پاسخ می‌دهند.

حزبی مدعی اما خالی از اندیشه‌ و مبانی نظری
دکتر حمیدرضا جیهانی ـ فعال سیاسی و تحلیل‌گر مسائل سیاسی- اقتصادی


زمانی که بخواهیم برای یک جریان سیاسی ماهیت وجودی تعریف کنیم و در سپهر سیاست، محلی از اعراب برای آن قائل شویم، باید ببینیم زیرساخت یک جریان سیاسی اصیل چیست. قاعدتا مبنای اولیه آن در حوزه تفکری و گفتمانی، مبنای دوم در حوزه آرمانی و شعاری و مبنای سوم آن در حوزه منش و رفتار سیاسی است. در واقع یک جریان سیاسی برای بقای تأثیرگذار و فعالیت مؤثر حتما نیاز به مبانی فکری و نظری قوی دارد؛ مبانی نظری‌ای که بتواند پایه‌های فکر جمعی و رویکردهای عملی آن جریان را تبیین کند؛ به‌نحوی‌که چهره‌ها و شخصیت‌هایش نماد رفتار عملی آن جریان باشند. در همه این‌سال‌ها دال‌های مرکزی تفکر اعتدالی تبیین نشده و هیچ شاخص‌ و پارامتر یا یک تعریف دقیق جامع و مانعی از اندیشه اعتدالی برای این جریان یا فعالان سیاسی منتسب به آن هیچ‌گاه مشخص نشده است. لذا الگوی سیاسی مشخص و مبین جریان اعتدال وجود خارجی نداشته و مدعیان این سویه فکری بیشتر در یک شرایط فقر تئوریک قرار دارند. خلأ اندیشه‌ورزی در جریان اعتدال در 8ساله اخیر به چشم آمده و حتی آقای روحانی به‌عنوان کسی که چهره شاخص این جریان است، هیچ وقت نتوانسته پاسخی به ابهامات اولیه ماهیتی این جریان مبهم بدهد و آن را تبیین کند لذا نتوانسته برای این جریان یک فضای سمپاتی و هواداری فکری و عملیاتی در لایه‌های نخبگانی و اجتماعی ایجاد کند و در همه 8سالی که دوره حکمرانی دولت اعتدال بوده و 4انتخابات مهمی هم که برگزار شده، هیچ‌گاه نتوانسته به‌صورت مستقل به‌عنوان اندیشه حاکم در عرصه سیاست و حکمرانی برای خود لیست مستقلی بدهد و مانند دوره ورود خود به قدرت هنوز به‌مثابه رحم اجاره‌ای جریان اصلاحات بروز بیرونی دارد و نتوانسته خود را از وامداری این جریان خارج کرده و به لحاظ رفتاری مستقل عمل کند. در تمام دنیا معمولا 2جریان سیاسی غالب وجود دارد و در کنار این دو جبهه گفتمانی غالب، معمولاً گروه‌ها و چهره‌های حذف‌شده یا نادیده گرفته‌شده، ادعای استقلال و تفکر جریان سومی می‌کنند و معمولاً در نظام‌های پارلمانی امکان ظهور بیشتری دارند اما در نظام‌های ریاستی هیچ‌وقت نمی‌توانند موفق باشند. پیشینه جریان سوم در کشور ما هم از دوران ورود مدرنیسم و فضای قبل از انقلاب آغاز شده و در دهه‌های بعد از انقلاب نیز نمونه‌هایی به‌خود دیده است. این جریان‌های مدعی تفکر مستقل، از آنجا که خاستگاه فکری و اندیشه‌ورزی ریشه‌دار ندارند، معمولاً نمی‌توانند گفتمان حداقلی غالب در فضای سیاسی ایجاد کنند و به‌تبع آن سمپاتی خاصی هم در فضای نخبگان سیاسی-اجتماعی به‌دست نمی‌آورند. نکته مهم در سرنوشت تاریک جریان اعتدال آن است که با وجود بهره‌گیری از امکانات مالی، رانتی و توزیع پست‌های سیاسی-اقتصادی-اجتماعی دوران 8‌ساله دولت تدبیر و امید، به‌دلیل خلأ گفتمانی، این دوران به فرصتی‌طلبی مقطعی تعبیر شد و حتی نتوانست مانند 2حزب دولت‌ساخته کارگزاران سازندگی و مشارکت، دورنمایی ولو کوتاه‌مدت در آینده سیاسی متصور باشد. بحث پررنگ دیگر در بررسی جریان اعتدال، اعوجاجات فکری و تناقضات عملی و رفتاری است که از شخص آقای روحانی آغاز می‌شود و تا اعضای حزب اعتدال و توسعه به‌عنوان جریان اصلی و حلقه مشاوران ایشان و به گستره کل دولت تدبیر و امید بسط پیدا می‌کند. این خلأ گفتمانی پیش‌گفت قدمتی طولانی، بیش از عمر حزب اعتدال و توسعه دارد و به همین دلایل قامتی رنجور و نحیف از این حزب در اذهان ساخته است؛ حزبی که به دلیل فقر تئوریسین فاقد مبانی فکری اصیل است و نتوانسته تربیت تشکیلاتی و کادرسازی فکری غیرالتقاطی شکل دهد و رفتار چهره‌های آن به جای حکمرانی خردمندانه، بیشتر فرصت‌طلبی اجرایی را به ذهن متبادر می‌کند. اعضای شورای مرکزی و افراد برجسته آن، طیفی از میانه راست تا منتهی‌الیه چپ افراطی را در‌بر‌می‌گیرد. بروز آن هم در لیست‌های انتخاباتی2 دهه اخیر دیده می‌شود که معمولا لیست‌های اختلاطی و مشترک از 2جریان چپ و راست بوده. این جریان در 8سال اخیر هم نتوانسته خود را بازتولید کند و یک حزب و جریان فکری منظم و ریشه‌دار بشود. از منظر منش و عملکردی هم در شعارهای سال92 آقای روحانی چند کلید‌واژه خاص شامل تنش‌زدایی بین‌المللی، تعامل و همکاری با دنیا(غرب) وجود داشت که سرنوشت آنها را در برجام نافرجام دیدیم که اخیراً رهبری در سخنان خود خط بطلان اعتماد به غرب را علنی اعلام کردند. در بحث اصلاحات اجتماعی و سیاسی هم که جریان اعتدال ادعای برنامه داشت که هم‌اکنون شاهد گسست جریان‌های اجتماعی و افزایش شکاف طبقاتی بین مردم هستیم و ظهور مبرهن آن در مشارکت بسیار پایین مردم در انتخابات بود و دیدیم که اعتدال در این حوزه هم موفق نبود. در حوزه‌های معیشتی و اقتصاد داخلی هم با گره زدن آب و نان مردم به معادلات خارجی قضاوت بسیار منفی و ناامیدانه مردم نسبت به تفکر اعتدالی را شاهد هستیم. در سطوح مدیریت کلان هم با مدعای استفاده از مدیران باسابقه و توانمند وارد دولت شدند ولی امروز بعد از سعی و خطای 8ساله بدون تدبیر ژنرال‌های بازنشسته و ناکارآمد، شاخص‌های اقتصادی کشور به خوبی گویای سطح عملکرد و میزان توفیق این نحله سیاسی است که تنها گوشه‌ای از آن در خاموشی‌های خانگی و قطع برق و گاز صنایع در زمستان و تابستان به چشم آمده است.

اعتدالی وجود نداشت که پایان پذیرد
حمیدرضا ترقی ـ معاون بین‌الملل حزب موتلفه اسلامی


اگر بخواهیم به این مسئله بپردازیم که آیا با پایان‌یافتن دولت آقای روحانی، اعتدال به پایان می‌رسد یا خیر؟ باید ببینیم آیا اعتدالی وجود داشته که چنین پرسشی مطرح می‌شود؟ از نظر من در دولت آقای روحانی هیچ تعادلی وجود نداشته است. اتفاق، عملکرد و رویه‎ای بر اساس اعتدال وجود نداشته است. در واقع ما در مفاهیم اسلامی و انقلابی واژه‎ای با عنوان اعتدال نداریم. دولت یازدهم و دوازدهم شعاری را داده بود که عملا نتوانست آن را تعریف کند و حتی ویژگی‌هایی از آن را داشته باشد و تنها در این سال‌ها در کلام به این شعار بسنده کرده‌بود.
 در واقع شعار اعتدال همان عدالت‌خواهی است. عدالت‌خواهی نیز جوهره جمهوری اسلامی ایران است که ما باید به آن برسیم و مباحث مربوط به اینکه در دولت جدید تندروی‌هایی وجود دارد و از اعتدال سخنی به میان نمی‌آید، مبنایی ندارد و بیشتر خودنمایی در رقابت‎های سیاسی برای تخریب رقیب با طرف مقابل صورت می‌گیرد و هیچ واقعیت عینی در جامعه ندارد. اگر شخص و اشخاصی در چهارچوب قانون عمل کنند و پایبند اصول و آرمان‌های انقلاب باشند، اینان تندرو و افراطی نیستند.
 از نظر من آیت‌الله رئیسی با سیاستی که اتخاذ کرده است به‌دنبال عناصرکارآمد، توانمند انقلابی و پایبند به اصول و آرمان‌های انقلاب است و طبیعتا محور اصلی فعالیتش تحقق عدالت در همه عرصه‌ها در کشور است. به‌نظر می‌رسد که عده‌ای با بحث‌های سیاسی، تندروی و افراطی‌گری یا چنین ادبیاتی قصد دارند فاصله قابل‌ملاحظه‌ای ایجاد کنند. آقای رئیسی در دولت جدید، با این رویه که در پیش گرفته‎اند، می‌توانند به همه اهداف خود برسند.ایشان قطعا آمده است که مشکلات را در حد توان حل کند. فردی که از بصیرت کافی و دوراندیشی لازم برخوردار باشد می‌تواند در صحنه سیاسی حضور فعال داشته باشد. اصولا چنین فردی که از بصیرت کافی و قوی برخوردار باشد و بتواند در رابطه با تحولات و پدیده‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... دوراندیشی لازم را کسب کند و مجهولات را از میان پدیده‌های موجود بیرون بکشد و بتواند با کنار هم چیدن درست پدیده‌های مختلف، تحلیل واقعی از حوادث و تحولات را ارائه دهد، خواهد توانست برای حل مشکلات اقدامات درست را انجام دهد. مقام معظم رهبری نیز راه علاج مشکلات کشور را در تشکیل یک دولت حزب‌اللهی و انقلابی با روحیه جهادی می‌دانند. بنابراین اگر چنین دولتی با چنین ویژگی‌هایی که مقام معظم رهبری فرموده‌اند شکل بگیرد قطعا می‌تواند بسیاری از مشکلات کشور را علاج کند؛ چرا که کارآمدی در ذات این نوع دولت است و تسلطش بر چالش‎ها و مشکلات سبب حل این مشکلات خواهد بود.
همچنین مهم‌ترین وظیفه احزاب در قبال دولت نیز، ارائه پیشنهاد و راه‌حل بر اساس شناخت چالش‌ها و مشکلات است و اگر بتوانند برای هر یک از این مشکلات راه‌حل‌هایی را به مسئولان ارائه دهند مؤثر خواهند بود. اقدام اساسی در شرایط کنونی کمک به راهکارهای فوری برای رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور است تا از این طریق مشکلات حل شوند. 
هم‌اکنون چندان توجهی به‌نظرات احزاب نمی‌شود، احزاب هم به ندرت وارد چنین مسائلی می‌شوند، ولی اگر دولت آماده پذیرش نظرات احزاب باشد قطعا احزاب هم استقبال خواهند کرد و البته این دولت حتما به خواسته‌های مردم که اغلب مشکلات اقتصادی و معیشتی است توجه دارد و مردم به‌دنبال این هستند که کسب‌وکارشان رونق داشته باشد و زندگی‌شان تامین و مشکلات معیشتی آنها حل شود و حل این مشکلات در اولویت دولت جدید خواهد بود.

فضای بیم و امید
علی صوفی ـ وزیر اسبق تعاون


حزب اعتدال و توسعه طی 2دهه گذشته در تلاش بوده با قرار‌گرفتن در میانه جناح‌های چپ و راست سیاسی، برای خود هویتی مستقل تعریف‌کند. سیاست خارجی کشورها اگرچه راهبرد یکسانی را در نظام بین‌الملل دنبال می‌کند اما رویکرد دولت‌های مختلف به لحاظ روشی، کارکردی و اولویت اجرا متفاوت‌اند. روی کارآمدن دولت یازدهم و دوازدهم در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. رویکرد اعتدالی بیش از همه در شعار این دولت برجسته بود. این گفتمان اگرچه بر مبنای 3اصل «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» بنیان شده اما سعی در بازسازی چهره جدیدی از ایران در عرصه بین‌الملل از یک «تهدید بالقوه» به یک «مطلوب اثرگذار» داشت. با پایان یافتن دولت اعتدال باید دید فضای کشور به چه سویی پیش خواهد رفت. البته با توجه به فضایی که اکنون در مجلس حاکم است و تندروی‌هایی که در مجلس شاهد آن هستیم، امیدواریم این رفتارها به دولت و کابینه آقای رئیسی سرایت نکند اما با توجه به اینکه از یک جریان هستند، یعنی منتسب به اصولگرایی، اگرچه ممکن است طیفی از اصولگرایان این را قبول نداشته باشند و خط‌مشی اعتدالی را بپسندند، ولی نماد اصولگرایی و نمایندگانشان چه در مجلس و چه در دولت آقای احمدی‌نژاد حضور داشته‌اند که گویای این بوده که از اعتدال رفتاری و اعتدال سیاسی خارج هستند. آقای دکتر روحانی شخصیت برجسته حقوقی بودند و در دور اول دولت خود سعی کردند عملکرد خوبی از خود نشان دهند که هم برای اصلاح‌طلبان و هم برای جامعه عملکردی قابل‌قبولی ثبت و باعث شد در سال96، 4میلیون نفر بیشتر از دوره قبل به او رأی بدهند. دولت آقای روحانی با منشی که خود داشت و در عملکرد نیز نشان داد و به اعتدال معتقد بود، دولت اعتدال را پیش می‌برد اما در دوره دوم به هر دلیلی که برای خود دارند و عملکرد خود را توجیه می‌کنند، سیاست‎هایی داشتند که مورد‌انتقاد قرار گرفت و دیگر نتوانستند آنگونه که باید مانند دوره اول با آن منش اعتدال پیش روند.
 اکنون نیز با توجه به سابقه و پیشینه اصولگرایی، باید گفت که عملکرد فعلی نگران‌کننده است و به‌شدت نشان می‌دهد که کشور دچار افراط و تندروی خطرناکی می‌شود و آقای رئیسی اگر بخواهد از همین طیف استفاده کند و با همین مجلس همراه باشد آینده خوبی متصور نخواهد شد. آقای روحانی در جهت برقراری اعتدال تلاش زیادی کرد و نقش مهمی داشت و بعد از این چه‌کسی این رسالت را بر عهده خواهد گرفت، فعلا جای سؤال دارد. 
البته گاهی مواقع، برای انتخاب یک طیف یا حزب اشخاص خیلی اهمیت ندارند، مهم تیم یا گروهی است که قراراست او را همراهی کنند، گاهی فرد برای نگه‌داشتن همراهان خود در معذوریت‌هایی قرار می‌گیرد که شاید مورد‌عقیده خود نباشد. 
بسیاری از افراد در سطوح بالا خیلی مواقع مجبور می‌شوند از جریان‎هایی حمایت کنند که صرفا در حمایت از اطرافیان است و اگر این مسئله را برای آقای رئیسی نیز فرض بگیریم باید دید اقدامات در آینده چگونه رقم می‌خورد. البته شاید بشود به آقای رئیسی امیدوار بود که بخواهد معتدل باشد و اعتدال پیشه کند، به‌طوری که عملکردش در قوه‌قضاییه هم نشان داد، اما تیمی که همراهش است و افرادی که خود را صاحب این پیروزی می‌دانند و می‌خواهند در کنار آقای رئیسی دولتی تشکیل دهند و حتی رسانه‌هایی که پشت این جریان هستند و درصددند اندیشه و تفکر خود را قالب کنند و تا چه حد می‌توان در مقابل آنها مقاومت کرد، این همان چالش پیش روی آقای رئیسی است. فعلا چیزی مشخص نیست و اوضاع را نمی‌شود پیش‌بینی کرد اما فضا، فضای بسیار ناامید‌کننده‌ای است.

جریان اعتدال فقط در حد یک حرف بود
ناصر ایمانی ـ تحلیل‌گر مسائل سیاسی


اصطلاح جدید سیاسی با نام اعتدال از سال92 با شروع به‌کار دولت آقای روحانی بر سر زبان‌ها افتاد اما باید دید که جریان اعتدال چقدر در این دولت به‌کار گرفته شد و آیا اساسا این اصطلاح در جای درستش استفاده شد یا خیر، تا در ادامه به این سؤال پاسخ دهیم که با اتمام دولت امید این اعتدال به پایان می‌رسد یا ادامه می‌یابد. جریان اعتدال از همان ابتدا فقط در حد حرف بود و جریان سیاسی خاصی به‌دنبال نداشت، صرفا لفظی بود که از سوی آقای روحانی مطرح شد. حزب اعتدال و توسعه و جریان آقای روحانی می‌خواستند یک جناح سیاسی در کنار جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا تاسیس کنند که اساسا این جریان به هیچ عنوان شکل نگرفت؛ چرا که از این موضوع غفلت شده بود که تشکیل هر جریان سیاسی نیاز به مبانی فکری، نظری و استراتژی‌های سیاسی خاص دارد. انتخاب صرفا یک اسم قطعا جریانی به‌وجود نمی‌آورد. جریان اعتدال برخلاف جریان‌های اصلاحات و اصولگرا هیچ‌گونه مبانی نظری و خط‌مشی سیاسی نداشت و از آنجا که جریان آقای روحانی و اطرافیان ایشان به قدرت رسیده بودند می‌خواستند از فرصت قدرت استفاده کنند تا یک جریان سیاسی در کشور راه بیندازند که کاری از پیش نبردند. در عمل دولت آقای روحانی اصلاح‌طلب شد؛ به‌دلیل اینکه اصلاح‌طلبان در هر 2دوره از او حمایت کردند و تمام مدیران و کارگزاران آقای روحانی اصلاح‌طلب بودند. عملا جریان در این 8سال اصلاح‌طلب بود و کابینه آقای روحانی را در هر 2دوره اصلاح‌طلبان تشکیل می‌دادند و دولت مورد‌حمایت این جریان سیاسی هم بود؛ بنابراین باید گفت دولت امید یک دولت اصلاح‌طلب بود و اصلا اعتدالی نبود. از طرفی خط‌مشی که آقای روحانی طی این 8سال در پیش گرفتند به هیچ عنوان با جریان اعتدال یعنی میانه‌روی که از آن سخن می‌گفتند همخوانی نداشت. مواضع روحانی نسبت به جریان منتقد دولت، یعنی جریان اصولگرا از مواضع آقای خاتمی، رئیس جریان اصلاحات به‌مراتب تندتر بود. آقای روحانی در زمان مذاکرات برجام و بعد از آن تندترین مواضع را به جریان منتقد خودش داشت که با جریان به‌اصطلاح اعتدال سنخیتی نداشت. در زمینه به کارگیری مدیران هم ایشان مشی اعتدال را پیشه نکرد؛ چرا که باید یا از هر دو جریان مدیرانی را وارد سیستم حکمرانی می‌کرد یا اصلا هیچ‌یک از افراد جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب را نمی‌گذاشت و افرادی را انتخاب می‌کرد که خط‌مشی‌شان اعتدال است اما چنین اقداماتی انجام نشد؛ بنابراین نه دولت آقای روحانی و نه شخص ایشان مبانی اعتدال را داشتند و نه خط‌مشی اعتدالی و میانه‌روی را پیشه کردند. اساسا اعتدالی در 8سال وجود نداشت که پیاده شود و فقط صرفا یک اسم بود، آن هم برای کسانی که نهاد دولت را در اختیار داشتند و می‌خواستند یک جریان سیاسی به نام اعتدال خلق کنند. دولت آقای روحانی دولت اعتدال نبود بنابراین با پایان‌یافتن دولت آقای روحانی هیچ تغییری در چیزی به نام میانه‌روی اجرا نمی‌شود؛ چون میانه‌روی وجود نداشت؛ نه در مبانی نظری و نه در خط‌مشی دولت.

شاید برای اعتدال جای امیدواری باشد
جلال جلالی‌زاده ـ نماینده اسبق مردم سنندج در مجلس شورای اسلامی


از آنجا که رویه‌ها و رفتار اجتماعی در زندگی سیاسی در سنت انتقادی تحلیل گفتمان حائز‌اهمیت است و نظام‌های معنایی و ساختارهای هنجاری زمینه‌ساز کنش و برایند ویژه‌ای در آن می‌شوند، سیاست خارجی اعتدالی در بحث حاضر نیز از این منظر واکاوی می‌شود. باتوجه به تغییر در نگاه دولت یازدهم و دوازدهم به نقش بازیگران بین‌المللی به‌ویژه کشورهای غربی، بدیهی است که ادامه این کنش گفتاری با رویکرد مثبت به تعامل سازنده، بازسازی چهره ایران و شکست اجماع ضدایرانی و ساختگی غرب علیه این کشور در عرصه جهانی را به‌دنبال داشته باشد. 
با توجه به شعارها و وعده‎هایی که آقای رئیسی داده‌اند که هدف  ایشان استفاده از نیروهای شایسته و توانمند در اموراجرایی است، احتمال می‎رود و امید است که این وعده‌ها محقق شود و او تحت‌تأثیراطرافیان و نیروهای تندرو قرارنگیرد و وظایف کشور را با توجه به رویه‎ای اعتدالی مورد‌بررسی قرار دهد. مجلس این روزها رویه‎ای تندرو به‌خود گرفته است و نگران‌کننده عمل می‌کند. امید است آقای رئیسی مسائل مهم داخلی و خارجی را مدنظر بگیرد و مسائل مهم منطق و دنیای امروز را با سیاست معتدلی پیش ببرد و اگر غیر از این باشد، دولت او با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد و همه کاسه‌کوزه‌ها سر او شکسته خواهد‌شد. بر دولت آقای روحانی ایرادها و انتقادهایی وارد بود و متأسفانه در این اواخر هم سرریز همه مشکلات در همین دولت انجامید. 
حال این سکان به‌دست آقای رئیسی و دولتش افتاده است و او می‌تواند با توجه به مقدمات، ابزارها و زمینه‌هایی که برای انتخابش به‌وجود آمد، با در پیش گرفتن یک رویه معتدل به حل‌و‌فصل مشکلات کشور بپردازد. همچنین باتوجه به اینکه در قوه‌قضاییه سابقه‎ای از خود برجای گذاشته و حال اینکه کشور به سمت یکدست شدن رفته است، آقای رئیسی می‌تواند اعتدال پیش‌گیرد و از موقعیتی که در دست دارد به خوبی استفاده کند، از افراط و افراطی‎گری خارج شود و وجهه دولت خود را به ‌سویی ببرد تا مردم به این دولت اعتماد کنند. به‌ویژه اینکه دولت خود را بر اساس حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم بنا و برای برقراری روابط با کشورهای مختلف تلاش کند و اگر دولت آقای رئیسی بتواند این روش را در هر صورت در کشور پیش‌بگیرد و آن را حفظ کند قطعا جای امیدواری است که اعتدال برقرار باشد و پایان نپذیرد. البته بنا بر اظهارنظرها،گفته‌ها و سخنان آقای رئیسی در مصاحبه‌ها و نشست‎ها امیدواریم چنین رویه‎ای ادامه پیداکند و اگر این اتفاق بیفتد به نفع خود ایشان و نظام تمام خواهد شد. البته باید موارد زیادی بررسی شود تا بتوان آینده این دولت را پیش‎بینی کرد و به این اندیشید که سرنوشت اعتدال چه خواهد شد؛ زیرا اساسا قبل از شروع یک دولت همواره شعارها و حرف‌های زیادی زده می‌شود و رویه‌های متفاوتی دیده می‌شود و با شروع آن گاه مسائل دیگری رو می‌شود اما باز هم به‌نظر من خواستن توانستن است. برای آقای رئیسی به‌عنوان رئیس دولت بهترین فرصت پیش آمده است، حال او با این فرصت پیش آمده چه خواهد کرد و رویکردش چیست باید منتظر آینده بود و با توجه به حمایت‎هایی که از او شده است اگر نخواهد شخصیت معتدلی از خود نشان دهد خود ضرر کرده است. اگر فرضا از نیروهای تندرو و به‌اصطلاح احساساتی استفاده کند، وضعیت همانند مجلس خواهد شد که هر روز برتعداد معترضان و تعداد منتقدان اضافه خواهد شد و قطعا بار این وظایف، مخالفت‌ها و نافرمانی‌ها روی او خواهد افتاد و در انجام وظایفش موفق نخواهد شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید