• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 14 مرداد 1400
کد مطلب : 137369
+
-

دکتر سیمافردوسی از نقش خانواده در شکل‌گیری روان ما می‌گوید

زخم‌های روان اینجا ترمیم می‌شود

زخم‌های روان اینجا ترمیم می‌شود


نیلوفر ذوالفقاری

امروز در تقویم، روز خانواده نام دارد. خانواده نخستین و مهم‌ترین نهادی است که ویژگی‌های آن تأثیر غیرقابل‌انکاری بر جنبه‌های مختلف زندگی هر کدام از ما دارد. یکی از مهم‌ترین تأثیرات این نهاد، شکل‌ دادن به روان اعضای خانواده و تأثیر بر سلامت روحی آنهاست. داشتن خانواده‌ای با اصول رفتاری صحیح می‌تواند پشتوانه شکل‌گیری روان سالم در فرد شود و برعکس آن، یک خانواده با ویژگی‌های ناسالم می‌تواند سلامت روان فرد را در بزرگسالی از او بگیرد. دکتر سیما فردوسی، روانشناس، از نقش خانواده در شکل‌گیری روان ما، تأثیرات مختلفی که روح و روان از این نهاد می‌پذیرد و نکاتی که خانواده‌ها باید برای حفظ سلامت روان اعضا درنظر بگیرند، توضیح می‌دهد.



روابط زیر سقف امن
خانواده یکی از مهم‌ترین نهادهایی است که در رشد شخصیت و سلامت روان انسان‌ها تأثیر می‌گذارد. انسان‌ها در خانواده به دنیا می‌آیند، در آن رشد می‌کنند و دوران کودکی و نوجوانی را که پایه شخصیت آنهاست در خانواده سپری می‌کنند. ساختار خانواده و روابط بین اعضا، به‌خصوص بر کودکان و نوجوانان تأثیر غیرقابل‌انکاری می‌گذارد. روابط والدین با یکدیگر، یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر روان فرزندان است. اگر این رابطه، پر از احساسات منفی، هیجانات مخرب، درگیری و داد و فریاد باشد، نگرانی و اضطرابی را به فرزندان تحمیل می‌کند که بهداشت روان آنها را به خطر می‌اندازد. تهدید به جدایی در دعواهای والدین هم می‌تواند میزان اضطراب را در کودکان بالا ببرد. در مرحله بعدی، اقدام به جدایی می‌تواند تأثیرات بزرگی بر وضعیت روحی فرزندان بگذارد. افسردگی مادر یا پرخاشگری پدر، بر سلامت روان بچه‌ها تأثیر منفی خواهد گذاشت. روابط والدین با فرزندان، اساسی‌ترین تأثیر را بر وضعیت روحی و روانی اعضای خانواده می‌گذارد. ارتباط سخت‌گیرانه، سهل‌گیرانه، نبود اقتدار کافی و روابط عاطفی سرد، شکل‌گیری وضعیت روانی فرد را تحت‌تأثیر قرار‌می‌دهد.روابط بین خواهر و برادر هم در خانواده باید موردتوجه قرار بگیرد. وظیفه مدیریت این موضوع با والدین است تا بچه‌ها با هم رابطه‌ای صلح‌آمیز، دور از حسادت و دوستانه داشته باشند. خاطرات دوره کودکی و نوجوانی، می‌تواند در بزرگسالی سازنده یا مخرب باشد و ماندگاری این خاطرات نشان می‌دهد، خانواده چه نقش مهمی در سلامت روان افراد دارد. اگر والدین، بزرگسالانی بالغ و سالم باشند، سیستم خانواده هماهنگ خواهد بود. همچنین ظرفیت والدین برای فراهم کردن امنیت برای رشد فرزندانشان، به این بستگی دارد که آیا آنها خودشان از احساس امنیت کافی برخوردارند یا خیر؟ طبق دیدگاه روانشناسان، والدین باید از نظر روانی به اندازه کافی ایمن باشند تا بتوانند انرژی خود را به مراقبت از فرزندشان سوق دهند. تعامل عاطفی مناسب با کودک از همان نخستین روز تولد او، نقش مهمی در سلامت روانی فرد دارد. پذیرش موجودیت کودک نخستین قدم در راستای برآورده کردن این امر است.

فرهنگ تربیتی خانواده
خانواده‌ها درکشورهای مختلف با فرهنگ‌های گوناگون، ویژگی‌های ساختاری مختص خود را دارند. خانواده‌های ایرانی هم مختصات خاص خود را دارند و با رفتارهای ویژه خود، بر وضعیت روانی اعضا تأثیر می‌گذارند. آنچه بیشتر در این خانواده‌ها دیده می‌شود، پرخاشگری و کنترل‌گری بیش از حد است. در بعضی خانواده‌ها که تعدادشان هم کم نیست، رفتارهای وسواس‌گونه مشاهده می‌شود. این دسته از خانواده‌ها، در خواسته‌هایی که از فرزندان خود دارند، افراط می‌کنند و نشانه‌های کمال‌گرایی در والدین دیده می‌شود. اینجاست که انتظارات والدین از فرزندان غیرواقعی و خارج از توان بچه‌ها خواهد بود. خانواده‌های ناسالم در شرایط بحرانی، به جای حمایت از یکدیگر و کمک برای حل معضلات، روش سرزنش را انتخاب می‌کنند، درحالی‌که سرزنش افراد در این شرایط جز تخریب روحی و تا اندازه‌ای هدایت رفتار به سمت رفتارهای نامطلوب، هیچ حاصلی نخواهد داشت. در حالت کلی خانواده باید برای حفظ انسجام خود، به اندازه کافی پایدار و دارای چارچوب شخصی باشد، اما در عین حال برای کنار آمدن با موقعیت‌های بحرانی از انعطاف‌پذیری لازم برخوردار باشد.

زخم‌ها ترمیم می‌شوند
مشکلات روانی که ریشه در کودکی و تأثیرات نهاد خانواده بر روان دارند، باید با صرف زمان و تلاش بیشتری حل شوند. زخم‌های روانی که خانواده بر روان فرد باقی گذاشته باید به‌نحوی ترمیم شود، هرچند که شرایط برای فرد آسیب‌دیده هرگز به حالت استاندارد برنمی‌گردد، اما به هرحال نمی‌توان درمان نکردن را انتخاب کرد. کمبودهای روانی که از طرف خانواده به فرد تحمیل شده، با برداشتن گام‌های اصولی می‌تواند تا حدودی در بزرگسالی جبران شود. یکی از راه‌های مفید برای پیشگیری از ایجاد آسیب در سلامت روان اعضای خانواده و ترمیم زخم‌های روانی، کمک گرفتن از متخصص و مشاور در برهه‌های مختلف زندگی است. با جا افتادن این فرهنگ در خانواده‌ها، می‌توان با دقت بیشتری از بهداشت روان اعضا مراقبت کرد. شاید با ارائه خدمات گسترده‌تر در این زمینه یا درنظر گرفتن شرایط بیمه‌ای مناسب برای استفاده از خدمات مربوط به سلامت روان، بتوان خانواده‌ها را برای کمک گرفتن مستمر از متخصص و مشاور ترغیب کرد.

شرط اول؛ آگاهی
خانواده با ازدواج تشکیل و با فرزنددار شدن زوج، بزرگ‌تر می‌شود. زوج‌های جوانی که در ابتدای مسیر تشکیل خانواده هستند، باید به ساختن یک رابطه خوب و اصلاح مشکلات قبل از بچه‌دار شدن توجه کنند. کمک گرفتن از مشاوره در این زمینه واقعا مفید است. زوج‌های جوان باید قبل از فرزندآوری، به خط‌مشی یکسان و هماهنگی برای تربیت فرزند دست پیدا کنند. استفاده از منابعی که اطلاعات مناسب درباره رشد کودکان ارائه می‌دهد، از ضروریاتی است که والدین باید برای آموختن درباره سلامت روان کودک و رشد روحی او درنظر داشته باشند. والدین باید بیاموزند که روان کودک آنها به‌شدت آسیب‌پذیر است و در قدم اول، باید خودشان از نظر روانی سالم باشند تا بتوانند از آسیب دیدن فرزندان پیشگیری کنند. این تصور که بعد از مدتی پس از ازدواج، بدون مطالعه و آینده‌نگری و آموختن درباره نیازهای روانی، می‌توان فرزنددار شد، باید با فرهنگسازی اصلاح شود و تغییر کند. مهارت‌های برقراری ارتباط صحیح و توانایی صحبت کردن، به‌ویژه درخصوص مسائل و مشکلات خانواده، مهم‌ترین ویژگی اعضای یک خانواده سالم است. در یک رابطه خوب، طرفین رابطه می‌توانند به‌طور شفاف در مورد تعارضات گفت‌وگو کنند. در این مواقع آنها به‌طور کامل روی مسئله و مشکل ایجاد‌کننده تعارض، متمرکز می‌شوند و فقط در مورد رفتارهای خاص مرتبط با موضوع مورد‌تعارض گفت‌وگو می‌کنند و به جای شکایت، سرزنش، انتقاد  یا غرزدن، تغییر رفتار شخصی را از طرف مقابل انتظار دارند و این انتظار را به آرامی و با عبارات مناسب مطرح می‌کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید