جامعه تاب بحران جدید را ندارد
غلامرضا ظریفیان- استاد دانشگاه
انباشت مشکلات در جامعه باعث تقویت روحیه اعتراضی در مردم شده است. آنها از شرایط موجود عصبانی هستند و تا میخواهند به آرامش بازگردند، یک بحران جدید به زندگی آنها تحمیل میشود. توالی و شکل بحرانها در یک سال اخیر را رصد کنید و بعد ببینید کدام ملت دنیا قدرت تابآوری یکی از آنها را به تنهایی دارد؟ مسئولان ایرانی به جای اینکه امید را به زندگی مردم برگردانند، باعث شکل گرفتن روحیه اعتراضی در آنها شدهاند.
مسئولان کافی است فقط یک روز در سطح شهر بچرخند و با مردم در مراکز خرید، میادین میوهو ترهبار، مترو، اتوبوس، صف واکسن و استانهای محروم صحبت کنند، آن وقت متوجه اولویتهای اصلی جامعه ایرانی خواهند شد و به جای گرفتن تصمیمهایی که در تعارض با زندگی مردم است، برنامههای بهتری را دنبال خواهند کرد.
لازم است مسئولان پاسخ دهند که مردم با کدام بحران کنار بیایند و از در همیاری و همدلی با آنها همراه شوند و اعتراض نکنند؟ ناتوانی در پیشگیری از ایجاد موجهای جدید کرونا؟ گرانی و تورم افسارگسیخته؟ بالا رفتن قیمت مسکن؟ نبود دارو در پایتخت کشور؟ نبود تجهیزات بیمارستانی در شهرهای مرزی؟ بیآبی در استانی که چندین رودخانه بزرگ دارد؟ بیبرقی در گرمای تابستان؟ و یا این تصمیم آخری که برای انسداد ابزارهای ارتباط جمعی و محدود کردن آزادی بیان گرفتید؟
این طرح آخر بیشتر از همه مردم را خشمگین کرده است، چرا که از کودک 7ساله تا پیرمرد 90ساله زندگی و اوقات فراغتشان با فضای مجازی گره خورده است. سؤال همه مردم این است که اگر طرحتان قابل دفاع است و ایرادی ندارد، چرا ما را نامحرم حساب کرده و در جلسه غیرعلنی آن را بررسی میکنید؟ چرا بدتر از آن، طرح را به یک کمیسیون خاص سپردهاید تا از اکثریتتان سلب مسئولیت شود؟ چرا به مردم توضیح نمیدهید که در این شرایط اقتصادی و اجتماعی طرح محدود کردن فضای مجازی در اولویت کارهایتان قرار دارد؟
رهبری 2ماه قبل از انتخابات به صراحت گفتند که مسئله اصلی کشور، معیشت مردم است. حال نمایندگان مجلس توضیح دهند که طرح صیانت از فضای مجازی چگونه و با چه استدلالی در راستای این فرمایش قرار میگیرد؟ مگر غیراین است که زندگی بسیاری از مردمان ایرانی امروز با کسبوکارهای اینترنتی گره خورده است و از این راه روزی میخورند؟
پیشنهاد من به مسئولان کشور این است که خیلی سریع و فوری برای خود مشاورانی از بین روانشناسان، جامعهشناسان، اقتصاددانان و مردمشناسان انتخاب کنند و از آنها بخواهند بیپرده و بدون تعارف آنها را در انتخاب و طرح مسئله، در نحوه صحبت کردن، در نحوه نشستن و...راهنمایی کنند.
تأکید دارم که کلمه به کلمه از گفتار مسئولان میتواند مردم را عصبانیتر کند. مردم ایران هماکنون بیشتر از گذشته به آرامش، همدلی، همیاری، دلسوزی و دلگرمی نیاز دارند تا بتوانند خود را بیابند، بنابراین صحبتی نشود یا اقدامی صورت نگیرد که خشم آنها برانگیخته شود. مهم است که مسئولان اولویتهای زندگی مردم را درنظر بگیرند و بعد دست به نوشتن طرح و ایده ببرند و دنبال تبدیل آن به قانون باشند. اساسا مشروعیت نظام منوط به آرای اکثریت است و رضایت عامه مردم. این بسیار طبیعی است که وقتی جامعه احساس کند که تصمیمگیران توجهی به رضایت آنها ندارند، به اعتراض مداوم رو بیاورند. این موضوع با امنیت کشور هم پیوند مستقیمی دارد. دستگاههای امنیتی باید به سیاستمداران در بخشهای مختلف هشدار دهند که تصمیمی متعارض با خواسته و نیاز مردم نگیرند، چرا که جامعه بحران زده تاب بحران جدید را ندارد و هرگونه التهاب جدید خطرناک است.