فیلمهای جدیدی که اکران شدهاند برای تماشاگر جذاب نیستند
امیدهای وافر، سلیقههای نازل
یاور یگانه- روزنامهنگار
بهرغم اینکه در هفتههای اخیر خیز پنجم کرونا بر تعداد قربانیانش افزوده، «دینامیت» ساخته مسعود اطیابی موفق شد که در گیشه آتشبازی راه بیندازد و در این اوضاع و احوال که دل و دماغی برای سینما رفتن باقی نمانده، بیش از 5میلیارد تومان فروش داشته باشد. به این مبلغ باید بودجه حمایتیای را که درنظر گرفته شده افزود. پیشتر مقرر شده بود به فیلمهایی با قابلیت جذب مخاطب پس از آنکه فروششان از مبلغ 2میلیارد تومان عبور کرد، یک میلیارد تومان پرداخت شود و پس از فروش5میلیارد تومان، یک و نیم میلیارد تومان دیگر (در مجموع 2و نیم میلیارد تومان) پرداخت شود. حالا با عبور «دینامیت» از مرز 5میلیارد تومان، بودجه حمایتی 2و نیم میلیاردی به آن تعلق میگیرد. فروش قابلقبول «دینامیت» در زمان اوج کرونا نشاندهنده 2نکته است؛ اول اینکه مردم از طولانی شدن مدت زمان کرونا و اعمال محدودیتها به تنگ آمدهاند و دیگر برای رعایت پروتکلهای بهداشتی انگیزه و مراقبت لازم را ندارند. در یکسال و اندی گذشته که کرونا مشغول جولان دادن در کشور بود، سینمادارها معمولا از نبود تماشاگر گله میکردند، اما حالا بهرغم شدت گرفتن کرونا، مردم دیگر واهمهای ندارند از اینکه به سینما بروند و سلامتیشان را با دیدن فیلم در سالن سینما تاخت بزنند. دومین نکته به نیاز اکران به فیلمهایی برمیگردد که توانایی جذب مخاطب را داشته باشند. بعد از «دینامیت»، تعدادی از فیلمها متقاضی اکران شدند که از میان آنها 3فیلم «مدیترانه» (هادی حاجتمند)، «سیاهباز» (حمید همتی) و «قصه عشق پدرم» (محمدرضا ورزی) چند روزی است که اکران شدهاند، اما بعید است که هیچیک از این فیلمها بتوانند موفقیت «دینامیت» را در گیشه تکرار کنند.
مهدی نیکآئین، مدیر سینما «سپیده» تهران، درباره اکران فیلمهایی که بتواند مخاطب را به سینما بکشاند به مهر گفت: «تجربه اکران «دینامیت» ثابت کرد، اگر فیلم جذابی روی پرده سینماها باشد، مردم با رعایت پروتکلها، حاضر به حضور در سالنها هستند، اما متأسفانه هماکنون تنها فیلمی که چنین ظرفیتی ایجاد کرده «دینامیت» است. منتظر هستیم ببینیم در ادامه چه تصمیماتی برای چرخه اکران گرفته میشود و چه فیلمهای تازهای پای کار میآیند. شاید لازم باشد برخی فیلمهای دیگر هم فداکاری کنند تا گیشه سینماها تکانی بخورد. کمااینکه وزارت ارشاد هم باید حمایت بیشتری از فیلمهای اکرانشده در این شرایط داشته باشد.» اکران هیچیک از 3فیلم «مدیترانه»، «سیاهباز» و «قصه عشق پدرم» نهتنها فداکاری نیست، بلکه مصداق بارز روغن ریخته را نذر امامزاده کردن است. نگاهی به گروه بازیگران این 3 فیلم نشان میدهد که هیچیک از آنها نمیتواند جذابیتی برای اکران ایجاد کند که سینما تکانی بخورد و گیشهاش رونقی بگیرد. حضور پوریا پورسرخ، مهراوه شریفینیا و بهرنگ علوی در «مدیترانه» ترکیبی نیست که بتواند گروه وسیعی از تماشاگران را قانع سازد که سلامتشان را برای دیدن بازی این بازیگران به خطر بیندازند. پوریا پورسرخ و مهراوه شریفینیا در بهترین حالت، بازیگر سریالهای معمولی تلویزیون هستند و تا به حال باعث موفقیت هیچ فیلمی در گیشه نشدهاند.
«قصه عشق پدرم» با حضور مصطفی زمانی، مرحوم چنگیز جلیلوند، بهنوش طباطبایی و محمدرضا و مهراوه شریفینیا، فیلمی است محصول سال1390 که بعید بهنظر میرسد بتواند به اکران رونق دهد؛ خصوصا در این روزها که جامعه ایران نسبت به پدیدههای مختلف با سختگیری قضاوت میکند، فیلمی از محمدرضا ورزی - که کارنامه ناموفقی در ساخت سریالهایی از تاریخ معاصر ایران دارد - از این نقدها در امان نخواهد بود. «سیاهباز» هم با بازی سام قریبیان، شاهد احمدلو، افسانه بایگان و آتیلا پسیانی دستش خالیتر از آن است که امیدی به فروش داشته باشد. برای رونق اکران، اول واکسن و بعد فیلمهایی جذاب برای گیشه نیاز است. البته فراموش نکنیم که موفقیت فیلمی مثل «دینامیت» که فیلمنامهاش بر موقعیتهایی تکراری استوار است، افشاگر این واقعیت است که سطح سلیقه نازل تماشاگران سینمای ایران، تهیهکنندگان را به موفقیت هر فیلم ضعیفی در گیشه امیدوار میکند.