چرا روند مذاکرات وین کند شد؟
امیرعلی ابوالفتح ـ کارشناس بینالملل
در ماه تیر اقدامات قابل توجهی میان ایران و نمایندگان گروه چهار به علاوه یک در وین انجام نشد. ششدوره مذاکرات تا قبل از تیرماه برگزار شد و آخرین دور مذاکرات نیز نتیجه ملموسی به بار نیاورده است. دلایل مختلفی در مورد به نتیجه نرسیدن مذاکرات وجود دارد که یکی از دلایل میتواند مربوط به برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری و تغییر دولت مربوط باشد. طبیعی است زمانی که به پایان فعالیت یک دولت میرسیم و قرار است که یک دولت جدید قدرت را در دست بگیرد، بعضی از موضوعات حساس دچار وقفه بشوند چرا که دولت جدید ممکن است که نظرات متفاوتی داشته باشد و منطقی است که این نظرات جدید باید در مذاکرات اعمال شود.
در ماههای گذشته نیز پیشبینی میشد که اگر مذاکرات ایران و گروه چهار بهعلاوه یک - که در حقیقت مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و آمریکا برای بازگشت آمریکا به برجام است- تا قبل از انتخابات ایران به نتیجه نرسد، دچار وقفه شود اما نباید فراموش کنیم که علت اصلی وقفه در مذاکرات تنها مربوط به انتخابات نبود و شاید بتوان بزرگترین دلیل را مربوط به اختلاف عمیق ایران و ایالات متحده آمریکا بر سر برجام دانست. این اختلافها که در 6دور مذاکرات وین حل و فصل نشدند، به قوت خود باقی هستند.
آنطور که مقامات ایرانی اعلام میکنند و در گزارش اخیر وزارت امورخارجه به مجلس شورای اسلامی آمده است، باید بگوییم که بخش عمده موضوع مربوط به تحریم یا نحوه بازگشت ایران به تعهدات برجامی مشخص شده است. در واقع آمریکاییها پذیرفتهاند که تمام تحریمهای موضوعی که بهدلیل خروج آمریکا از برجام دوباره اعمال شده بود و همچنین بخش عمده تحریمهایی که در دولت ترامپ و پس از خروج آمریکا از برجام اجرا شد را به حالت تعلیق در بیاورند. ناگفته نماند در گزارشهایی که جزئیات موضوعات را مطرح کردند، اعلام شد که تحریمهای دفتر رهبری نیز به حالت تعلیق در میآید و نام سپاه پاسداران هم از فهرست گروههای تروریستی آمریکا خارج میشود. این موارد نشاندهنده تحول عمدهای است که تا به امروز بر سر آن توافق انجام شده است.
در ادامه راه همچنین موضوعاتی همچون شیوه کاهش فعالیتهای هستهای ایران از نظر کمی و کیفی بررسی شد تا اگر آمریکا تمام تحریمهایش را لغو کند، ایران نیز تمام تعهدات برجامی را از سر بگیرد و بهعبارت دیگر تعداد سانتریفیوژها کم خواهند شد و نسلهای جدیدتر سانتریفیوژ کنار گذاشته میشود و ایران دوباره به نسلهای اول سانتریفیوژ باز میگردد، ذخایر آب سنگین ایران کاهش پیدا میکند، خلوص اورانیوم نیز از حدود 60درصد به 3.67درصد خواهد رسید. این موارد قول و قرارهایی هستند که به شکل غیرمستقیم میان ایران و آمریکا گذاشته شده است.
در این میان نباید فراموش کرد که چند موضوع مهم هنوز حل و فصل نشدهاند؛ اول اینکه ایران اصرار دارد که آمریکاییها تعهد و تضمین بدهند که دولتهای بعدی نیز از برجام خارج نخواهند شد. این نگاه ناشی از بیاعتمادی شدید میان ایران و آمریکاست که حتی پیش از خروج آمریکا در برجام نیز وجود داشت و اقدام ترامپ هم موجب شد تا بیاعتمادی ایران به آمریکا شدت بیشتری بهخود بگیرد. ایران با توجه به این پیشینه نگران است که دولت آمریکا دوباره رفتارهای نقضکننده تعهدات را از خود نشان دهد.
در این میان آمریکاییها نیز اعلام کردهاند که هیچ تضمینی ارائه نمیدهند و مشخص نیست که ایران چنین شرایطی را بپذیرد یا خیر؟ بنابراین نگرانی از آینده مذاکرات یکی از نقاط اختلافی ایران و آمریکاست که میتوان بهعنوان یکی از دلایل اصلی تأخیر در به نتیجه رسیدن مذاکرات معرفی کرد.
نکته دیگر در رابطه با فردای توافق احتمالی است. در واقع اگر در ماههای آینده با مدیریت دولت جدید توافق بهدست بیاید، پس از آن دو کشور چه رویکردی نسبت به هم خواهند داشت؟ پاسخ به این سؤال بسیار مهم است؛ چرا که جمهوری اسلامی ایران اصرار دارد که مذاکرات تنها حول موضوع هستهای بوده است و هماکنون آمریکاییها باید به برجام بازگردند، برجام بدون افزودن یا کاستن کلمهای به عمر خود ادامه دهد و تمام تعهدات براساس همان متن برجام پیگیری شود.
در مقابل نگاه ایران، شاهد هستیم که آمریکاییها، بارها و بارها تأکید کردهاند که بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم، گام اول در مسیر طولانی مورد نظر آمریکاست. در واقع آمریکا معتقد است که مذاکره در مورد متن برجام - برجام پلاس - باید دوباره انجام شود، محدودیتهای زمانی ایران تغییر کند و برخی از محدودیتها، طولانیمدت و حتی ابدی شوند. همچنین آمریکا معتقد است که در حوزههای مورد اختلاف مانند موشکی باید مذاکراتی همچون برجام انجام شود. ایران در برابر این خواسته آمریکا با صراحت کامل اعلام کرده است که تن به هیچ مذاکره در رابطه با موضوع دیگر و تغییر در متن برجام نخواهد داد.
بنابراین شاید کند شدن روند مذاکرات را باید در این واقعیت جستوجو کرد که طرفین مذاکره به این نقطه رسیدهاند که بعد از حل و فصل موضوعات مربوط به برجام، اجرای تعهدات و در روزهای پس از توافق، دو کشور باید چه اقداماتی انجام دهند و چه نقشه راهی وجود دارد؟شاید دو کشور بر سر این موضوعات در حال تبادل نظر و رایزنی هستند. بهنظر میرسد که چون دوطرف بر مواضع خود بهشدت پافشاری میکنند، باید گفت که اگر آینده پس از توافق شفاف نشود، شاید توافقی هم بهدست نیاید.
از این جهت بنده گمان میکنم که حتی با تغییر دولت در ایران نیز نباید انتظار داشت که گره مذاکرات بهسرعت گشوده شود. ما در خاطر داریم که در زمان تغییر دولت در آمریکا نیز این امیدواری وجود داشت که به محض تغییر دولت آمریکا مشکل حل میشود، این اتفاق رخ نداد اما در زمان انتخابات ریاستجمهوری ایران نیز برخی تحلیل کردند که با روی کار آمدن دولت سیزدهم، مشکل حل خواهد شد اما من چنین تحلیلی را نزدیک به واقعیت نمیدانم. از آنجایی که اختلافهای ایران و آمریکا بسیار زیاد است، با جابهجایی دولت ایران نیز این مشکل حل نخواهد شد مگر اینکه دو طرف دست به تصمیمهای راهبردی بزنند، در این صورت شاید گرهای که ممکن است هر روز کورتر شود، راهی برای باز شدن بهدست بیاورد.