
نگاهی به 6کتاب از داستاننویسان کُرد با ترجمه مریوان حلبچهای
راویان درد و رنج انسانی

مرجان آقبلاغی- خبرنگار
مریوان حلبچهای، مترجم، نویسنده و روزنامهنگار کرد عراقی است که داستانها و رمانهای بسیاری را از زبان فارسی به کردی و از کردی به فارسی ترجمه کرده است. این مترجم 42ساله متولد حلبچه در کردستان عراق است. او در ایام کودکی و در پی بمباران شیمیایی حلبچه، دچار عارضه شیمیایی شد و همراه خانواده خود به ایران آمد. مریوان حلبچهای که سالها در ایران زندگی کرده و به زبان فارسی تسلط دارد درواقع پلی است بین ادبیات معاصر ایران و کردستان. با تلاشهای او طی 2دهه گذشته نویسندگان کرد به فارسیزبانان معرفی شدهاند. در ادامه نگاهی انداختهایم به 6عنوان از کتابهایی که او ترجمهکرده و میان مخاطبان ایرانی با اقبال مواجه شده است.
حصار و سگهای پدرم
رمان کمحجم 107صفحهای «حصار و سگهای پدرم» نوشته شیرزاد حسن، یکی از مهمترین داستاننویسان کرد است که به عقیده بسیاری از منتقدان نقطه عطفی در ادبیات کردی است. شیرزاد حسن سال۱۹۵۰ در شهر اربیل – یکی از شهرهای بزرگ کردستان عراق – متولد شد. نقش پدر در این رمان بسیار پررنگ است و نویسنده در آن شخصیت پدرش را که پلیسی سنگدل و تندخو بوده منعکس کرده است. رمان درباره خانوادهای پرجمعیت است که توسط پدر خانواده اداره میشود و او همه افراد خانواده را در خانه حبس کرده و به دور خانه نیز یک حصار کشیده است؛ حصاری که در قسمتی از کتاب چنین توصیف میشود: «زندان دختران و پسرانش، طویله اسب و استرهایش، قفس بلبلهایش، لانه و آشیانه سگ و گربه، خرگوش و کبوترهایش، نخستین و آخرین منزلگاه زنانش.» کسی حق خارج شدن از این حصار را ندارد و همه باید در داخل خانه به وظایف خود عمل کنند. افراد خانواده باید بهطور کامل در خدمت پدر و حیوانات خانه باشند و مو به مو دستورات پدر را اجرا کنند. در مقابل این وضعیت وحشتناک، اعضای خانواده باید سپاسگزار پدر نیز باشند. پدر بر سر آنها منت میگذارد و کارهای خود را چنین توصیف میکند: اگر من نبودم این حصار از خیلی پیشتر بر سرِ شما ویران شده بود. هنوز مانده تا دنیا را بشناسید...
شیرزاد حسن کتاب را به پدرش تقدیم کرده است: «تقدیم به روح پدرم، به حصار کوچکش؛ به بچههایم که امیدوارم هنگامی که بزرگ شدند در حصار هیچکس زندگی نکنند؛ حتی اگر حصار خودم باشد.» این کتاب را نشر چشمه منتشر کرده که به چاپ هفتم رسیده است.
حاشیهنشینهای اروپا
«حاشیهنشینهای اروپا» را فرهاد پیربال، نویسنده، شاعر و نقاش کرد نوشته است. او سال1961 در شهر اربیل متولد شد. دانشآموخته زبان و ادبیات کردی در دانشگاه صلاحالدین اربیل و رشته ادبیات کردی در دانشگاه سوربن فرانسه است. فرهاد پیربال بیش از 80کتاب منتشر کرده که تعدادی از آنها به بیش از 15زبان زنده دنیا ترجمه شده است. در ایران هم چند کتاب از این نویسنده منتشر شده که حاشیهنشینهای اروپا را نشر ثالث با امتیاز انحصاری آن را منتشر کرده است. این مجموعه ۱۲داستان کوتاه دارد که حاشیهنشینهای اروپا بلندترین آن است. کوتاهترین داستان کتاب یک داستان بسیار بلند تراژیک نام دارد که فقط چند خط است. تمام داستانهای کتاب درونمایهای هویتی دارند و در کنار آنها مسائل دیگری هم در جریان است. پیربال مفهوم تنهایی و حاشیهنشینی را در این کتاب بهخوبی به تصویر کشیده است. داستان حاشیهنشینهای اروپا درباره یک پناهنده کرد است که در دانمارک زندگی میکند و از وطن خود دور افتاده است و احساس خلأ عاطفی و هویتی دارد. درد و رنج در تمام داستانهای این کتاب وجود دارد و در همه آنها شخصیتها هرقدر تلاش میکنند نمیتوانند زندگی واقعی و دلخواه خود را تجربه کنند و مدام درگیر مسائل حاشیهای هستند. در این داستانهای انتقادی، رگههایی هم از طنز و جنون دیده میشود.
خانهگربهها
«خانه گربهها» نوشته هیوا قادر رمانی مدرن است با موضوع یکماه کار اجباری پناهندهای کُرد. این رمان که نشر ثالث ترجمه فارسی آن را منتشر کرده ۲٤ بخش دارد که هر بخش به یک نژاد از گربهها اختصاص دارد. شخصیتهای رمان اغلب زنان هستند و روابط انسانها و گربهها تار و پود داستان را تشکیل میدهد. درونمایه اصلی رمان تنهایی انسانهاست؛ تنهایی که خلأ آن با حضور حیوانی مانند گربه پر شده و تبدیل به شریک زندگی انسانها و عاملی در مسیر حوادث زندگیشان میشود. در بخشی از این کتاب میخوانیم: مردمان باستان معتقد بودند گربهها 9روح دارند، چون خودشان با یک روح نمیتوانستند در برابر بیماریها و فجایع طبیعی مقاومت کنند؛ همین که به آنها مبتلا میشدند، زود میمردند، ولی گربهها در مقابل بیشتر آن فجایع مقاومت کردهاند و تا امروز زنده ماندهاند...
هیوا قادر، شاعر و نویسنده کرد، متولد سال1964 در سلیمانیه عراق است. او تاکنون 4رمان، 3مجموعه شعر و تعدادی ترجمه ادبی از سوئدی به کردی منتشر کرده است. او بعد از سال1991 بهدلیل مشکلات سیاسی کردستان که منبعث از درگیرهای 2حزب اپوزیسیون کردی بود به نشانه اعتراض چون دیگر روشنفکران آن دیار از کردستان خارج و بیش از 20 سال از عمرش را در سوئد به سر برد؛ سال2003 به زادگاه خود بازگشت و اکنون سردبیر ماهنامه ادبیات معاصر است.
3کتاب از بختیار علی
«خنده غمگینترت میکند»، «دریاس و جسدها» و«آخرین انار دنیا» عناوین 3کتابی هستند از بختیار علی که در میان آنها آخرین انار دنیا با اقبال بیشتری مواجه شده و به چاپ سیزدهم هم رسیده است. هرسه این کتابها را هم نشر ثالث منتشر کرده است. مجموعه شعر «خنده غمگینترت میکند» که تجربهای متفاوت در ساحت شعر کردی به شمار میرود، 2دهه پیش سروده و در سال2003 منتشر و با استقبال فراوان منتقدان و خوانندگان مواجه شد. شعرهای این مجموعه بسیار بلند هستند و در یکی از اشعار کتاب میخوانیم: «پیادهروهای طلایی تو، روزی زیباترین منزل ما بود. دیوار کاخهای تو، جای سپید یادگاریهایمان بود. هر لحظه میخواستیم یار بگیریم، با تبسم عشق میآمدیم سر راههای سرد تو. هرگاه میخواستیم بجنگیم، چاقو در دست به زیر چراغهای غمگین تو میآمدیم، با دستکش از میان دکانهای تو پروانههای خدایی صید میکردیم...»
مردهها و جسدها تنها چیزهای حقیقی و منجمدی است که در تاریخ معاصر ما باقی مانده و در طول تاریخ چنین بوده است. جسد با عنوان نماد و نشانه فاجعه از بحث خارج و تنها بهعنوان نماد و نشانه شکوه و جاودانگی و قدرت و فداکاری حفظ میشود. رمان «دریاس و جسدها» فراخوانی است برای حفظ آگاهی نسبت به تاریخ، بهعنوان فاجعه و نه بهعنوان داستان ساختگی افتخار و شکوه و قهرمانی. این رمان همچنین دعوتی است به اندیشیدن عمیقتر درباره مرگ و جاودانگی بهعنوان 2مفهوم که بیش از 100سال سیاست، آن را در شرق تولید میکند و به بازی میگیرد. رمان «آخرین انار دنیا» سال۱۹۹۶ در کشور سوئد چاپ شد. بختیار علی که پرکارترین و پرتیراژترین نویسنده کرد لقب گرفته درمورد آخرین انار دنیا گفته است: «اگر بمیرم و به من اجازه دهند که تنها یک کتاب با خودم به آن دنیا ببرم، از میان تمام کتابهایی که نوشتهام، آخرین انار دنیا را با خود میبرم.»
بختیارعلی سال1960 در سلیمانیه کردستان به دنیا آمد. او با شروع جنگ ایران و عراق در سال۱۹۸۰ به ایران آمد و در کرج ساکن شد. این مهاجرت باب آشنایی با زبان و ادبیات فارسی را به رویش گشود، مدتی بعد دوباره به کردستان بازگشت. نیمه دوم دهه 80میلادی مجدد به ایران مهاجرت کرد. پس از قیام مردمی کردستان و سرنگونی دولت بعث در منطقه اقلیم کردستان در سال۱۹۹۱ به همراه تنی چند از دوستان نویسندهاش نخستین شماره از مجله آزادی را در زیرزمین خانهاش چاپ و منتشر کرد که حرکتی تازه و نوین در نشریات کُرد آن سالها به شمار میرفت. با آغاز جنگ داخلی بین احزاب کرد، بختیار علی و همنسلانش که پس از سقوط دولت صدام در اقلیم کردستان امید زیادی به آینده داشتند، سرخورده از آنچه رخ داده بود، تن به مهاجرت دادند. او در سال۱۹۹۴ به سوریه مهاجرت کرد و پس از 9ماه اقامت در آنجا، سال۱۹۹۵ به آلمان و شهر فرانکفورت رفت و در سال۱۹۹۹ مقیم کلن شد که تا امروز نیز ادامه دارد.