• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 27 تیر 1400
کد مطلب : 136179
+
-

مربع‌های قصه‌گوی خیابان ولیعصر

مربع‌های قصه‌گوی خیابان ولیعصر

مهدیا گل‌محمدی

بدون اینکه سیاه شوی کوچه زغالی‌های پشت امامزاده‌صالح را با یک دوغ آبعلی سر می‌کشی و پرواز کبوتر‌های حرم را سفره چشم‌هایت می‌کنی. بوی آش سید‌مهدی و کودک معلولی که جلوی درهای مغازه نشسته هر دو گوشه میدان مچاله شده‌اند و تاریکی و جمعیت میدان را دور می‌زنند. با کنجکاوی تاریخچه تابلوی «خیابان گوگل» را در گوگل سرچ می‌کنی که همزمان با لمس آخرین حرف در موتور جست‌وجوی اینترنت یک جدول سیمانی لب‌پر شده برایت جفت‌پا می‌گیرد. نزدیک است سکندری بخوری وسط لیف‌های آبی بساط پیرمرد دستفروشی که به تعداد چین و چروک‌های صورتش تیغ و شانه و روغن چرخ‌خیاطی دارد. مدام از خود می‌پرسی چرا گوگل؟ خیابان فناخسرو تا دربند صاف ایستاده، اما درست زیر پایش در ضلع شرقی میدان تجریش انگار کسی یک قاره ناشناخته و کوچک را به قتل رسانده باشد؛ دور تا دور یک کنده‌کاری آسفالت نشده را نوار زرد کشیده‌اند. مردی می‌گوید: «می‌خوان اینجا رو پیاده‌راه کنن، خیابون شهرداری هم یه‌طرفه می‌شه.» اتوبوسی حرف‌های مرد را دور می‌زند، کبوتر‌ معلق‌بازی از آمدن پشیمان شده بازمی‌گردد به حرم، مردی سبیل از بناگوش دررفته از پنجره ماشین زردی سرش را بیرون آورده با صدای بلند ستارخان را صدا می‌زند. درخت‌ها در دوطرف خیابان ولیعصر با احترام در تشییع پیکر برگ خشکی که در جوی افتاده شرکت کرده و او را تا آنجا که چشم کار می‌کند، بدرقه می‌کنند. کنار باغ‌فردوس زنی زخم دیواری کهنه و قدیمی را با پارچه‌های رنگی پانسمان کرده و کنار نشانی پیج اینستاگرامش نوشته: «بی‌تفاوت نباشیم». پیش از ایستگاه پسیان چند کبوتر حرم روی سیمی که دوطرف خیابان را به هم وصل کرده بی‌حرکت نشسته‌اند. یاد تابلوی «خیابان گوگل»‌ که می‌افتی، دوباره دست به جیب می‌شوی و در گوگل سرچ می‌کنی. یک سنگفرش تق و لق زیر پایت را خالی می‌کند و دست از خواندن برمی‌داری. به ستونی سیمانی می‌رسی که مربع‌های سیاهی روی صورتش نشسته‌اند. بالایش نوشته: «قصه‌های خیابان ولیعصر». با کیو‌آرکد‌خوان گوشی مربع‌های سیاه را اسکن می‌کنی. داستانی از میدان تجریش و علت نامگذاری خیابان گوگل روی گوشی موبایلت نقش می‌بندد. داستان مجبورت می‌کند روی نیمکت آجری‌رنگ بنشینی و مربع‌های قصه‌گو برایت تعریف کنند که در تهران قدیم گوگَل(googal)، یعنی جای گله‌داران گاو.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید