• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 23 تیر 1400
کد مطلب : 135880
+
-

می‌خواهیم کدام‌یک در دست شهروندان باشد

کتاب بهتر است یا قمه؟

در حاشیه رد مصوبه‌ شورای شهر در نامگذاری 4 خیابان به نام بزرگان ادبیات کودک

یادداشت
کتاب بهتر است یا قمه؟

مناف یحیی‌پور؛ روزنامه‌نگار

نوجوانان و جوانان امروز و فردای شهر و کشورمان را کتابخوان، بافرهنگ و هنردوست می‌خواهیم یا قمه‌کش، خلافکار و هل من مبارزطلب در کوی و برزن؟ نمی‌توان انکار کرد که نگاه، رفتار و چگونگی تعامل ما با دیگران و به‌ویژه با کودکان و نوجوانان، در شکل‌گیری شخصیت و نگاه شهروندان، مخصوصاً نسل‌ جدید به زندگی تأثیرگذار است و تصمیم‌گیری‌های ما از خانه، خانواده و مدرسه گرفته تا شهر و کشور در چگونگی رفتار شهروندان امروز و فردای جامعه نقش دارد.
اینکه مشهور است پیامبر خدا (ص) در روزی که خود رطب خورده بود، حاضر نشد حتی با دلیلی قابل‌قبول کودکی را از رطب‌خوردن منع کند و نخواست موضوع را توجیه کند که این منع به‌خاطر سلامتی خود کودک است یا اینکه کودک از رطب‌خوردن او که خبر نداشت یا... نشانه‌ای است از اهمیت چگونگی سخن‌گفتن و رفتار با شهروندان. این روایت مشهور می‌گوید که باید با شیوه‌ درست با مردم سخن گفت و رفتار کرد تا در جامعه نیز شاهد رفتاری متناسب با آن باشیم.
این روزها یک‌ ویدئوی قمه‌کشی نوجوانی در دعوای گروهی از نوجوانان متولد دهه80 شمسی، در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها دست‌به‌دست می‌شود. به‌نظر می‌رسد این ویدئو زنگ خطر را بلندتر از هر زمان دیگری، برای ما به‌صدا درآورده است و لازم است هم خانواده‌ها و رسانه‌ها و هم مسئولان و کارشناسان پیام این قمه‌کشی نوجوانانه را در کنار آمار نگران‌کننده دعواها و خشونت‌های کلامی و فیزیکی و زورگیرهای مکرر در سطح جامعه دریافت و تحلیل کنند.
در اینجا می‌توان به پرسش آغاز یادداشت بازگشت که می‌خواهیم نوجوان و جوان و کلاً شهروند جامعه بیشتر در کدام دسته جای بگیرد؟ و به‌دنبال آن این پرسش را طرح کنیم که چه کار کرده‌ایم و چه کِشته‌ایم که امروز محصول آن این همه خشونت و دعوا و... شده است؟
گمان می‌کنم یکی از کِشته‌ها، بی‌انصافی و کم‌انصافی است که به‌رغم همه ادعاهای مسلمانی‌ و تمدن و...، در میان ما متاع کمیابی شده است. بی‌آنکه بخواهم درباره‌ تک‌تک تصمیم‌گیری‌ها و مصوبات شورای شهر تهران و شهرداری تهران داوری کنم، که نه من چنین اشراف و صلاحیتی دارم و نه اینجا مجال آن است، می‌خواهم از یک دسته از مصوبات و اقدامات شورا و شهرداری یاد کنم؛ نامگذاری معابر و مکان‌های شهر به نام بزرگان و تلاش برای دیدن کودکان و نوجوانان و آشتی شهر در حد امکان با اخلاق و زیبایی و کودکی.
شگفت آنکه همین دسته از تصمیم‌ها و اقدامات، آماج بیشترین حمله‌ها قرار گرفته و از رد ناموجه مصوبه تا برخورد تمسخرآمیز و دادن لقب‌های ناپسند، در این زمینه همه را در حق شورا و شهرداری روا داشته‌اند و گویی این قوم مسلمان به اینجا که می‌رسند هیچ نیازی نمی‌بینند دعوت قرآن کریم را بشنوند که می‌فرماید: «دشمنی با اشخاص و اقوام، شما را به انحراف از حق نکشاند». این شورا را متهم به بازی اسم و فامیل می‌کنند و مدعی می‌شوند که شورا جز نامگذاری کاری نکرده و هرجا هم که بتوانند اختیارات شورا را در این زمینه محدود می‌کنند. حال آنکه این یکی از کارهای خوب شورای پنجم شهرتهران است و اگر نقدی بر دیگر تصمیم‌های شورا هم داشته باشیم نباید این دسته تصمیم‌گیری‌های خوب را نادیده بگیریم.
اما شگفت‌انگیزتر خبری است که اخیراً منتشر شد و آن سوی دیگر وضعیت جامعه را روشن می‌کند. اینکه هیات تطبیق مصوبات شورا در فرمانداری تهران چهار ردیف از نامگذاری‌های شورای شهر را رد کرده است. این چهار خیابان در همسایگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قرار دارند و شورای شهر تصویب کرده بود که از این پس به نام چهار تن از بزرگان کتاب و فرهنگ و ادبیات کودک و نوجوان کشور یعنی «مهدی آذریزدی»، ‌«جبار باغچه‌بان»، ‌»صمد بهرنگی»‌ و «هوشنگ مرادی‌کرمانی» نامگذاری شوند.
اینکه هیأت محترم تطبیق تقریباً‌ همزمان با روز ملی ادبیات کودک و نوجوان چنین تصمیمی بگیرد و بی‌توجه به پیامدهای اینگونه برخورد با فرهنگ و بزرگان ادبیات کودک و نوجوان با شورای شهر تهران نامه‌نگاری کند و بخواهد این چهار نام را حذف کند، بر شگفتی رویداد می‌افزاید. روز ملی ادبیات کودک همزمان با روز درگذشت یکی از همین چهار تن در تقویم رسمی کشور ثبت شده است. دیگری سال‌هاست عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است و انتشار کتاب‌هایش فراتر از مرزهای کشور بارها موجب افتخار بوده است و هرچند، از درگذشت دو تن دیگر نیز دهه‌ها گذشته است اما نام نیکشان، یاد و آثارشان همواره در جامعه زنده بوده و است.
دوستان! نام این بزرگان به شهر و خیابان‌های شهر زینت می‌بخشد و به شهروندان پیام قدرشناسی و احترام به بزرگان و مفاخر را می‌دهد وگرنه برای خود آنان چه دستاوردی خواهد داشت؟ دوستان بزرگوار! می‌خواهیم نام و آثار فرهنگی و کتاب‌ و ادبیات را از دست شهر و شهروندان بگیریم که چه چیزی جای آن را بگیرد؟ کتاب و ادبیات کودک به زندگی و جان مخاطب آرامش می‌بخشد، واقعیت و تخیل را برایش درهم می‌آمیزد، با زیبایی و دوستی مأنوسش می‌کند، به او گفت‌وگوکردن و شنیدن صدای دیگری را می‌آموزد و او را به تفکر و تأمل فرامی‌خواند. اگر می‌خواهیم جامعه‌مان اخلاق را فراموش نکند و قانون را زیر پا نگذارد و قمه نکشد، راهش از کتاب و ادبیات می‌گذرد نه از بی‌حرمتی به ادبیات و بزرگان ادب. جای آن است که از چنین برخوردهایی بترسیم زیرا کسی و جامعه‌ای که قدر بزرگانش را نداند، روی بزرگی و سعادت را نخواهد دید.

این خبر را به اشتراک بگذارید