• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
چهار شنبه 23 تیر 1400
کد مطلب : 135797
+
-

از «کان» تا «کن»

منتقدان و روزنامه‌نگاران ایران چه تصویری از جشنواره کن ارائه داده‌اند؟

شهاب مهدوی- روزنامه‌نگار

خبرها و گزارش‌هایی که در روزنامه‌ها و نشریاتی که بیشتر به عکس و تفصیلات ستاره‌ها علاقه نشان می‌دادند، منتشر شد، آشکار می کند در نخستین مواجهه ژورنالیسم ایرانی خیلی به فستیوالی که در فرانسه برگزار می‌شده بها نمی‌داده است. البته خیلی زود و با حضور فرنگ رفته‌هایی مثل دکتر هوشنگ کاووسی و فرخ غفاری ماجرا کمی تغییر کرد. البته گزارش جشنواره کن برای خواننده ستاره سینما که بیشتر دنبال خواندن بیوگرافی گری کوپر و برت لنکستر و جمع کردن پوسترمه رویان هالیوودی بود، جذابیت چندانی نداشت. از دهه 40جشنواره کن که به سنت آن سال‌ها کان نامیده می‌شود بیشتر مورد توجه سینمایی‌نویس‌ها و روزنامه‌نگاران قرار می‌گیرد. از همان جمع محدود فرنگ رفته‌ها، عده‌ای بخت حضور در رخداد و نوشتن رپرتاژ اختصاصی را می‌یابند‌‌. از دهه 50با انتشار نشریه روشنفکری «سینما» که ارگان جشنواره جهانی فیلم تهران است، پوشش رخدادهای کن بیش از گذشته مورد توجه قرار می‌گیرد. این سنت در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب توسط مجله فیلم ادامه پیدا کرد‌. اسم جشنواره هم دیگر نه کان که کن نامیده شد. بعد نشریات دیگر آمدند و در راس‌شان دنیای تصویر که انتشار گزارش‌ها و تصاویر اختصاصی کن برای سردبیرش اهمیت زیادی داشت. با پررنگ شدن حضور سینمای ایران در کن و گسترش حضور سینمایی‌ها و ژورنالیست‌های ایرانی در شهر ساحلی کوچکی که هر سال ۱۰ روزی پایتخت سینماست، فستیوال کن هم بیشتر مورد توجه رسانه‌های داخلی قرار گرفت. آنچه پیش‌رو دارید خاطره بازی با صفحات روزنامه‌ها و نشریاتی است که از گذشته‌های دور تا همین چند سال پیش، جشنواره کن را برای خواننده ایرانی پوشش داده‌اند.

ابعاد کن ۷۵؛  منتقدان جوان به‌  دنبال غذای رایگان

  نشریه سینما شماره خرداد و تیر ۱۳۵۴. مطلبی تحلیلی از هژیر داریوش درباره جشنواره کن. مقاله داریوش مزین به عکس‌های بهرام ری‌پور است. این بخش‌هایی از مقاله داریوش است:
بسیاری از جشنواره‌ها از کمبود واکنش انتقادی و روشنفکرانه رنج می‌برند (مثلا به این خاطر که منتقدان و مفسران برجسته این هنر در آنجا حضور ندارند) در کان، کمبود واکنش روشنفکرانه و فقدان تجزیه و تحلیل انتقادی دلیل دیگری دارد: در اینجا منتقدان برجسته که شهرت و اعتبار بین‌المللی یا ملی دارند، آنچنان درگیر مهمانی‌ها و سایر رویدادهای اجتماعی از این نوع هستند که در عمل فرصت چندانی برای فیلم دیدن ندارند، و منتقدان تازه کار، که نه صاحب اعتبار بلکه در جست‌وجوی اعتبارند، بیشتر از آنکه در تکاپوی کشف صدف‌ها باشند (و می‌دانیم که هرچه خزه بیشتر باشد، یافتن صدف مشکل‌تر است)، در جست‌وجوی آنند که بدانند در کجا خوردنی عرضه می‌شود.

جشنواره کن از نگاه کاووسی

   تابستان ۱۳۵۶ روزنامه اطلاعات با دکتر هوشنگ کاووسی درباره سی‌امین جشنواره کن مصاحبه کرده است. گفت‌وگو‌کننده فریدون جیرانی است.
   امسال جریان تحریم فستیوال توسط اسرائیلی‌ها به‌خاطر نمایش فیلمی با تمایلات ضد‌یهود تا چه اندازه روی فستیوال تأثیر گذاشته بود؟
 تأثیر اصلا محسوس نبود. به‌نظر من اسرائیلی‌ها دارای آنچنان قدرتی نیستند و نبودند که بتوانند فستیوال را تحریم کنند. حتی در این زمینه شوروی نیز که امسال فیلمش به طرز بدی رد شده بود چنین کاری نکرد.
   از ایران تا به حال فیلمی در قسمت مسابقه کان شرکت کرده است؟
 تاکنون فیلم بلندی در قسمت مسابقه این جشنواره نداشته‌ایم. تنها چندین سال پیش فیلم کوتاهی از ایران به اسم «طلوع جدی» ساخته فاروقی در قسمت مسابقه این جشنواره شرکت کرد که جایزه‌ای هم گرفته است. فیلم‌های ما بیشتر در هفته کارگردانان و بازار فیلم نمایش داده شده است. امسال هیچ فیلمی در قسمت فستیوال نداشتیم اما تعداد آدم‌های ایرانی که به فستیوال برای خرید آمده بودند، زیاد بود.
   در برنامه جشنواره امسال به فیلمی از جهان سوم برمی‌خوریم که تحسینی را به‌دنبال خود داشته باشد؟
 تنها فیلمی که از جهان سوم نمایش داده شد متعلق به هندوستان به نام «پایان شب» ساخته شیام بنگال بود که با عدم‌موفقیت هم روبه‌رو شد... فیلمسازان جهان سوم اصولاً برای موضوع اهمیت بیشتری قائل هستند تا ساختمان فیلم و به همین دلیل است که فیلم‌هایشان از نظر سینمایی ارزش چندانی ندارد.

عضویت غفاری در هیأت داوران کن

  روزنامه اطلاعات در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۴۷ خبر عضویت فرخ غفاری در هیأت داوران جشنواره کن را منتشر کرده است. غفاری، داور یکی از بخش‌های جنبی کن (فیلم‌های رپرتاژ و تلویزیونی) جشنواره انتخاب شده و اطلاعات خبرش را در بالای صفحه هنر روز منتشر کرده است.

روایت بهرام ری‌پور از کن۷۶

   شماره بیست و چهارم نشریه سینما (تیر و مرداد ۱۳۵۶) با گزارش بهرام ری‌پور از جشنواره کن ۱۹۷۶ آغاز می‌شود. ری‌پور گزارش‌اش را با واکنش روزنامه‌نگاران حاضر در فستیوال شروع کرده است:
   در کان همه یا خریدارند یا فروشنده. منتهی نوع کالا فرق می‌کند. از میان 30هزار نفری که امسال برای شرکت در جشنواره به کان آمده بودند- مثل سال‌های گذشته- فقط روزنامه‌نویس‌ها بودند که با سماجت و علاقه فیلم‌های بخش‌های مختلف را دنبال می‌کردند. بقیه (باز طبق معمول) قدم زدن در «گرو آزت‌» یا نشستن در کافه  یا تراس‌های هتل‌های بزرگ و گپ زدن، غذا خوردن در رستوران‌های عالی یا دراز کشیدن در ساحل لاجوردی را به رفتن به سالن‌های تاریک و دیدن فیلم‌های غالباً متوسط ترجیح می‌دادند‌. به هر حال در این جشن سینمایی بزرگ همه راضی‌اند و به‌خصوص هیچ‌کس به میزبان اعتراضی ندارد که چرا خوراک بهتر از این فراهم نمی‌کنی؟ همه می‌دانند میزبان سعی خودش را کرده است و راضی کردن سلیقه‌های مختلف هم کاری است تقریباً غیرممکن. نغمه‌های دلنشین اعتراض (باز طبق معمول) فقط گاه‌گاه از سوی روزنامه‌نویس‌ها شنیده می‌شود. روزنامه‌نویس‌ها امسال بیشتر اعتراض داشتند که چرا بیش از ظرفیت قسمت مطبوعات، کارت صادر شده است. لازم به توضیح است که در سالن کاخ جشنواره، حدود ۳۰۰ صندلی به مطبوعات اختصاص داده شده و طبق آماری که جشنواره منتشر کرد، امسال حدود ۱۵۰۰ کارت مطبوعاتی صادر شده بود. طبیعی است که در چنین وضعی از هر ۵ مطبوعاتی فقط یک نفر می‌توانست در یک سانس حضور پیدا کند- می‌بینیم که آسمان همه جا یک رنگ است- حتی در کان که ساحلش لاجوردی است.

خداحافظی کاووسی از خوانندگان فردوسی

  هفته‌نامه فردوسی در ۳۰‌فروردین ۱۳۳۶ در انتهای مقاله‌ای از دکتر هوشنگ کاووسی درباره عصر جدید چاپلین متن کوتاهی منتشر کرده است که در آن کاووسی از وقفه چند هفته‌ای صفحه ثابت سینمایی‌اش به‌دلیل حضور در کن می‌گوید. دکتر وعده توشه‌های پرباری از فستیوال کن را می‌دهد و بابت غیبت چند هفته‌ای‌اش از خوانندگان فردوسی خداحافظی می‌کند.

آغاز انتشار نشریه سینما با گزارش اختصاصی از کن

   مرداد ۱۳۵۲ نخستین شماره سینما به‌عنوان نشریه ماهانه جشنواره جهانی فیلم تهران منتشر شد‌‌. در این شماره گزارش فریدون معزی مقدم که به‌عنوان معاون دبیرکل جشنواره به کن رفته منتشر شده است. اشاره به مشکل پیدا کردن جا و تماشای بیش از ۸۰ فیلم در طول 2 هفته از نکات جالب این گزارش است:
  از دو‌ماه قبل در هتل‌های کان دیگر جا پیدا نمی‌شود. در این خصوص رایزنی فرهنگی ایران در فرانسه پیش‌بینی کرده است و ما جا و مکانی داریم. عده‌ای مجبورند در نیس اقامت کنند و هر روز صبح خود را به کان برسانند.
     از تمام برنامه‌های دعوت و شرکت در آنها سرباز زدم و به این ترتیب برایم میسر شد که در طول این دو هفته بیش از ۸۰ فیلم ببینم و تماشای قسمت اعظم آنها را تا پایان فیلم ادامه بدهم. وقت ناهار خوردن نبود. ساندویچ به‌دست در خیابان آنتیپ از این سینما به آن سینما در حال دویدن و یادداشت برداشتن. بعضی روزها تاکسی گیر نمی‌آید و در این خیابان‌های به‌اصطلاح سینمایی اتوبوس هم پیدا نمی‌شود.

سینما تحت‌تأثیر سیاست

  نشریه سینما شماره خرداد و تیر۱۳۵۳. گزارش فریدون معزی مقدم، اولویت سیاست بر سینما در کن ۱۹۷۴ را روایت می‌کند. ورودی گزارش ربطی به کن ندارد و فضای سیاسی فرانسه را که تحت‌تأثیر انتخابات ریاست‌جمهوری است، توصیف می‌کند:
تب، تب فستیوال نیست. برای فرانسه و فرانسوی‌ها لااقل مشغله مهم‌تری مطرح است و جنجال جنجال سوسیالیسم یا دوگولیسم است، میتران یا دستن، ده‌‌یازده روزی به روز سرنوشت باقی مانده است، روی پوسترهای شابان دلماس که در دور اول اوت شده است، اهل دردسر با رنگ فشاری ذوق به خرج داده‌اند و تمام پوسترهای شابان دلماس را گریان کرده‌اند. تبلیغات رسمی دو حریف باقی مانده، همه جا را پر کرده است، شانزه لیزه یک در میان با پلاکارد و پوستر بین میتران و دستن تقسیم شده است‌‌. روزنامه‌ها و مجلات از سگ و گربه دو طرف هم روگردان نیستند. تلویزیون دو طرف را نشانده روبه‌روی هم، میتران از قلب می‌گوید و قلبی که برای فرانسه باید بتپد و دستن از عقل می‌گوید و عقل که به پشتوانه حضور ذهن و ماشین حساب و خازن حافظه دقیقی که در پس پیشانی دارد فرانسوی‌ها را با سیل اعداد و ارقام تکان می‌دهد، می‌توان حدس زد نتیجه انتخابات چه خواهد شد. جنجال می ۱۹۶۸ جامعه فرانسوی مرفه‌الحال، قشر متوسط جامعه را نسبت به کمونیست‌های شانزه‌لیزه بدبین کرده است، پس دستن برنده خواهد شد.

ژیل ژاکوب می‌آید

    نشریه سینما شماره تیر و مرداد۱۳۵۶. در گزارشی کوتاه از کن ۱۹۷۷ تصویری انتقادی از فستیوال ارائه می‌شود:
اینک با قاطعیت می‌توان گفت که کان کنگره عظیمی برای خریداران و فروشندگان است‌. خالقین واقعی آثار سینمایی یا غایبند، یا حاضرند اما کسی اعتنایی به آنها ندارد. پس از یک روز اقامت در هتل کارلتون، رابرت آلتمن کارگردان بزرگ آمریکایی دست هنرپیشگانش را گرفت و گفت: «بیایید از این زباله‌دانی برویم». موریس بسی، مدیر جشنواره کان، از فرصت هر مصاحبه‌ای استفاده می‌کرد تا بگوید «هنر سینما مرده است و آینده‌ای ندارد.» وی گویا حدود شصت‌و‌شش هفت سال دارد. اما صحبت از این است که سال آینده جایشان را به ژیل ژاکوب چهل‌وچند ساله خواهد داد که بیشتر از او به آینده سینما ایمان دارد.

این کن دیگر چه جور جایی است؟

   محصول نخستین حضور هوشنگ گلمکانی در کن یکی از مفصل‌ترین و خواندنی‌ترین گزارش‌های اوست. در دهه60 گزارش‌های جشنواره‌های خارجی یکی از جذاب‌ترین بخش‌های مجله فیلم بود. گزارش گلمکانی با جزئیات فراوان و نثری روان روایتی است اول شخص از یک منتقد ایرانی حاضر در جشنواره کن چهلم‌. گزارش گلمکانی که در شماره ۵۴ ماهنامه فیلم ویژه تابستان ۱۳۶۵ چاپ شده با این ورودی مفصل آغاز می‌شود:
سال‌هاست که مانند بسیاری، خواننده گزارش‌هایی هستم که منتقدان و نویسندگان و گزارشگران ایرانی پس از حضور در جشنواره کن، از این رویداد مهم سالانه سینمایی نوشته‌اند. از همه این گزارش‌ها، آنچه در خاطر مانده، فقط نام تعدادی فیلم و فیلمساز است؛ و اینکه به نظر نویسنده‌اش کدام فیلم‌ها ارزشمند یا کدام فیلم‌ها بی‌ارزش و متوسط بوده است. پس از این همه سال و خواندن این همه گزارش، بالاخره نفهمیدم که این کن دیگر چه‌جور جایی‌ست؟ جشنواره‌اش چگونه جشنواره‌ایست؟ به چه شکل و در زیر کدام آسمان خدا چنین اتفاقی می‌افتد که دست‌اندرکاران دنیای سینما آن را مهم‌ترین جشنواره فیلم جهان می‌دانند؟... اشاره‌هایی اگر هست، اغلب به تاریخچه آن است و بقیه هم آنقدر اندک و گذراست که پاسخ این سؤال‌ها را نمی‌دهد. به حافظه اعتماد نمی‌کنم و تعداد زیادی از گزارش‌های چاپ شده‌ای را که دم دست است، از سی‌‌چند سال پیش به این طرف، دوباره مرور می‌کنم می‌بینم که کم‌وبیش اشتباه نکرده‌ام. به طور عمده امضاهای دکتر هوشنگ کاووسی، فریدون معزی‌مقدم و هژیر داریوش و به طور پراکنده نام سیروس احمدیه، جمشید ارجمند، بهروز کلانتری، بهرام ری‌پور، محمد ابراهیمیان، پریسا پارسی، و... را در مجله‌های ستاره سینما، هنر و سینما، سینما (8-52)، تماشا و روزنامه‌های اطلاعات، کیهان، آیندگان و رستاخیز در پای گزارش‌های جشنواره کن می‌بینم. تعدادی گزارش ترجمه شده هم هست که ریچارد راود، دیوید رابینسن، نجوا سیحون، ژان لویی‌بوری، کاترین لاپورت، ورنیر پالیز و میشل دولن نویسندگانش هستند.
از همین روست که وقتی برای نخستین بار، راهی آنجا می‌شوم تصور گنگی از کن و جشنواره‌اش دارم. به آنجا که می‌رسم، می‌بینم همه چیز تازه و ناگفته است و شرح این همه برای خواننده‌ای مثل خودم که همواره پرسیده «این کن دیگر چه جور جایی است؟» دست‌کم یک بار به طور جامع، ضروری‌تر از پی‌جویی در چند و چون فیلم‌هاست. به همین جهت، بیشتر روی این موضوع متمرکز می‌شوم. از سر اتفاق، نخستین سفر جشنواره‌ایم به مقصد جشنواره‌ای بوده که پرتجمل‌ترین از نوع خودش است. در شرایطی که حتی ده تا از شهرهای مملکت خودمان را هم ندیده‌ام و پیش از این پایم به هیچ مملکت دیگری هم نرسیده است، این گزارش بازتاب «نخستین برخورد» هم هست و سعی نکرده‌ام این حالت را از آن بگیرم. به هر حال باید این احساس و فضا در نوشته وجود داشته باشد که چه آدمیزادی، با چگونه نگاه و وضعیتی با این رویداد برخورد داشته است. همه اطلاعات درباره جشنواره کن و رویدادهای کن 87، همین‌ها که در این گزارش آمده، نیست. پوشش کامل خبری، ناممکن است زیرا باید در آن واحد در همه جا بود. البته می‌شود وقت گذاشت و با تحقیق مفصل، اطلاعات بیشتری به دست آورد، اما این یک کار تحقیقی نیست. می‌شود در صورت امکان، در چندین دوره جشنواره کن شرکت کرد و بعد گزارش کامل‌تری نوشت، اما آن وقت چنان گزارشی بازتاب‌دهنده نخستین برخوردها نخواهد بود، پاره‌ای از رویدادها و مسائل و مشاهدات، بدیهی تصور خواهد شد و در گزارش، راه نخواهد یافت.

انتشار خبر نخل طلای طعم گیلاس در صفحه اول

   «طعم گیلاس» در آستانه انتخابات هفتمین دوره ریاست‌جمهوری نخل طلا را برد‌؛ در اواخر اردیبهشت و در آستانه دوم خرداد‌. در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۷۶ روزنامه همشهری خبر موفقیت کیارستمی را در نیم‌تای پایین صفحه اول منتشر کرد. جالب اینکه در تیتر خبر، نه اسمی از کیارستمی آمده، نه طعم گیلاس و نه حتی نخل طلا.

شادمانی برای موفقیت طعم گیلاس
کیارستمی: هیچ پیام تبریکی از مسئولان ایرانی دریافت نکرده‌ام

   مجله گزارش فیلم در تیر‌ماه ۱۳۷۶ با صفحاتی ویژه موفقیت فیلم «طعم گیلاس» در جشنواره کن را پوشش داد. گزیده‌ای از گفت‌وگوهای کیارستمی با رسانه‌های خارجی یکی از این مطالب است‌:
   فکر می‌کنم گرفتن این جایزه توسط من به هیچ وجه فقط به من مربوط نمی‌شود. بلکه این جایزه متعلق به تمام ملت ایران است.
   تاکنون از سوی مسئولان سینمای ایران هیچ تبریکی دریافت نکرده‌ام. اما فکر می‌کنم این مسئله پیش از اینکه به‌خود مسئولان مربوط شود، به فرهنگ و سنت‌های جامعه ما مربوط می‌شود که مطابق این دید سنتی همیشه تنبیه سریع‌تر از تشویق نمود پیدا می‌کند.
   تا آخرین لحظات مشخص نبود که برنده شوم‌. بعضی عقیده داشتند که به‌خاطر مسائل سیاسی پیش آمده بین ایران و اروپا این جایزه حتما به من داده می‌شود ولی یک نکته را باید بپذیریم و آن اینکه در جشنواره کن نه رفیق بازی وجود دارد و نه ملاحظات سیاسی. اگر این مسائل وجود داشت، مسلما باید به سینمای آمریکا جایزه داده می‌شد.
   این مسئله (بردن نخل طلا) آنطور که باید و شاید در ایران، مطبوعات ایران و حتی در بین مردم مطرح نشد و شاید دلیل اصلی آن انتخابات باشد‌‌.

طعم گیلاس چگونه راهی کن شد

گزارش فیلم گفت‌وگویی با محمدرضا صفیری از اعضای هیأت اعزامی بنیاد سینمایی فارابی انجام داده که روایتی است جالب از چگونگی حضور طعم گیلاس در کن‌.
   فرستادن فیلم طعم گیلاس با کش و قوس‌هایی همراه بود. معاونت سینمایی دستور داده بود که به‌خاطر عدم‌حضور فیلم در جشنواره فجر از فرستادن آن جلوگیری شود، اما در آخرین لحظات که قرار بود هیأت اعزام شود، این دستور لغو شد و در نتیجه فیلم در دقیقه 90 به کن رفت.
   در لغو دستور معاونت سینمایی دو عامل مؤثر بود، یکی نامه ژیل ژاکوب، مدیر جشنواره که از معاونت سینمایی درخواست کرده بود تا اجازه داده شود فیلم در جشنواره حضور یابد و از سوی دیگر وزارت امور خارجه تشخیص داده بود که عدم‌حضور فیلم در کن بازتاب خوبی در خارج از کشور نخواهد داشت و با پادرمیانی شخص وزیر خارجه، فیلم به کن فرستاده شد.‌
   در روزهای اول جشنواره شایعات درباره طعم گیلاس خیلی داغ بود و خیلی‌ها حرف ما را که می‌گفتیم فیلم را به همراهمان به کن آورده‌ایم باور نمی‌کردند‌. حتی گزارشگر ورایتی از قول منبعی در ایران نوشت که فیلم توقیف شده است و کیارستمی آن را شخصا به کن خواهد آورد.‌اما با اعلام زمان نمایش فیلم در غرفه ایران به این شایعات پایان داده شد.
   طعم گیلاس روز جمعه ۱۶ مه در سالن لومیر به نمایش درآمد و تا روز یکشنبه که نام برندگان جوایز اعلام شد هیچ‌کدام از اعضای هیأت اعزامی ایران فکر نمی‌کردند که نخل طلا به این فیلم تعلق بگیرد. تنها اینجا و آنجا شنیده می‌شد که ممکن است جایزه کوچکی در حد تقدیر به آن داده شود. اما زمانی که در مراسم پایانی اسامی برندگان جایزه‌ها از بی‌اهمیت‌ترین تا مهم‌ترین به‌ترتیب خوانده شد، نام عباس کیارستمی آخرین اسمی بود که به‌عنوان برنده اعلام شد.
   شب آخر که نام برندگان اعلام شد، پرچم ایران زیر درخشش نورافکن‌ها بر فراز کاخ جشنواره به اهتزاز درآمد و چنان صحنه باشکوهی پدید آمده بود که دوست داشتیم به همه بگوییم ما ایرانی هستیم!

 کمیک استریپ  کن ۴۰ به روایت  مسعود مهرابی

   گزارش مفصل گلمکانی از کن با طرح‌های مسعود مهرابی جذاب‌تر شده بود؛ کمیک استریپ‌هایی که حکم ارزش افزوده را برای روایت گلمکانی از کن داشتند؛ طرح‌هایی که هر کدام به بخشی از گزارش گلمکانی مرتبط می‌شوند.

 برای آخرین بار

   گزارش‌های محمد حقیقت از کن پای ثابت مجله فیلم در طول سه‌دهه بود. اقامت حقیقت در فرانسه باعث شده بود او همیشه هم اخبار دست اولی از کن داشته باشد و هم گزارش‌های پر و پیمانی از این جشنواره بنویسد. سال ۱۳۹۵ حقیقت آخرین گزارش کن‌اش را برای مجله فیلم نوشت. گزارشی از کن شصت و نهم که به‌خاطر درخشش «فروشنده» که برنده جوایز بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد جشنواره شد در خاطر ما ثبت شده است. این فراز پایانی گزارش حقیقت است:
وقتی پس از مراسم اختتامیه داشتیم از سالن بیرون می‌آمدیم، دوست منتقد ماهنامه پوزتیف ازم پرسید برای چندمین بار است که به کن می‌آیم. گفتم ۳۵ باری می‌شود، اما حالا «برای آخرین بار» است که به کن می‌آیم. به امید دیدار در پاریس.

کن، مثل قطار شهر بازی

   شماره 100 مجله بیست و چهار، تیر ۱۳۹۷. گزارشی مفصل از مجید اسلامی درباره هفتاد و یکمین دوره جشنواره فیلم کن. اسلامی را بیشتر با گزارش‌ها و مقاله‌های یکسره انتقادی‌اش درباره جشنواره فیلم فجر به‌خاطر می‌آوریم‌. اینجا هم که جای فیلم فجر، به تماشای فیلم‌های کن نشسته لحن انتقادی همچنان پابرجاست. این انتهای گزارش اسلامی از کن هفتاد و نهم است:
خسته‌ام. فیلم‌های درخشانی دیده‌ام ولی تماشای این همه فیلم پیش پا افتاده در کن فرسوده‌ام کرده. این همه هیاهو، مقررات دست و پاگیر، کارت‌های رنگ و وارنگ، صف‌های پرشمار، این همه شتاب برای پوشش دادن رویدادی که استاندارد مشخصی ندارد. انگار حضور یا غیاب فیلم‌ها در جشنواره چیدمان خاص برای دیده شدن و دیده نشدن، و مکانیسم چیدن داورها برای جایزه گرفتن و جایزه نگرفتن فیلم‌ها، همه از بیرون با رابطه‌ها تعیین می‌شود. و انگار جشنواره جشنی است که کیفیت برگزاری‌اش ربطی به کیفیت فیلم‌هایش ندارد‌‌. برای هر فیلمی، همیشه کسی هست که هورا بکشد، و همه فراموش می‌کنیم که چه فیلم‌هایی حذف شده‌اند، چه فیلم‌هایی به اندازه کافی دیده نشدند، چه فیلم‌هایی از جایزه بی‌نصیب ماندند، و چه فیلمی اصلا به جشنواره راه پیدا نکرد. اختتامیه با لبخند‌ها و هورا‌ها به پایان می‌رسد. نخل طلا را به کوره ادا می‌دهند، پاولیکوفسکی و رور واکر و پناهی و لبکی و حتی اسپایک لی سهم‌های خودشان را می‌برند. برای گدار جایزه‌ای ویژه اختراع می‌کنند و جیلان و فرهادی و لی چانگ دونگ سهمی نمی‌برند. مغبون اصلی بخش نوعی نگاه هم گان بی‌است (در جدول نهایی منتقدان خیلی‌ها فیلمش را ندیده‌اند) در این پرسپکتیو موفقیت و شکست معنای خاصی ندارد. خاطرات کن با هیاهو و شتاب آمیخته است، با کنجکاوی و انتظار، سرخوردگی و التهاب، بعد ناگهان هیاهو تمام می‌شود و زندگی به ریتم آرام و طبیعی‌اش بازمی‌گردد. کن مثل قطار پرسرعت شهر بازی است، هیجان‌انگیز است و پر نشاط، پر از جیغ و فریاد و هیاهو. ولی وقتی پیاده می‌شوی می‌توانی از استواری زمین زیر پایت لذت ببری، و از سکوت.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :