معجزه قلبها در فوتبال
درباره تیم ملی دانمارک که یورو را با سایه مرگ آغاز کرد، اما حالا در نیمه نهایی است و میتواند به تکرار رویای 29 سال پیش امیدوار باشد
این از آن موضوعهای انشایی است که اولش مینوشتیم «واضح و مبرهن است که...». این واضح و مبرهن استترین موضوع انشای تاریخ است؛ چیزی که دانمارک را به نیمهنهایی یورو2020 رساند، نه چند نیمهستاره این تیم شامل دلینی، اشمایکل، دولبرگ، هویبیرگ و کیائر بلکه اتحادی بود که آنها همراه با مردم کشورشان پس از حادثه تلخ در مسابقه اول به آن دست یافتند. اریکسن، در بازی با فنلاند ناگهان تعادلش را از دست داد و به زمین افتاد و جهان را در شوک فرو برد. دانمارک آن بازی را که پس از ساعتی تأخیر ادامه یافت، باخت و نخستین پیروزی تاریخ فنلاند در ادوار یورو را به این تیم هدیه داد. در بازی بعدی هم یک شکست دیگر انتظار وایکینگهای شوکزده را میکشید. وایکینگها فرمانده و پادشاه خود یعنی «رگنار لاثبروک» را از دست داده بودند. شکست مقابل بلژیک در حالی رقم خورد که دانمارک سریعترین گل جام تا آن زمان را وارد دروازه بلژیک کرده بود. وایکینگها وقتی فهمیدند فرمانده زنده است و حالش خوب است، برای ادامه راه همقسم شدند تا مسیر خود را به سمت «والهالا»، بهشت موعودشان باز یابند. 2 پیروزی 4گله پیاپی مقابل ارتش روس و سربازان پادشاهی ولز و در ادامه پیروزی بر نیزهداران چک، آنها را به والهالا و نیمهنهایی رساند. از لحاظ فنی مقابل چک نباید به آن راحتی میبردند اما فرمول بردهایشان فراتر از مسائل فنی و فوتبالی بود. این نخستین و آخرین باری نیست که اتفاقی تلخ باعث میشود بازیکنان و هواداران یک تیم برای رسیدن به یک هدف از نیروهای ماورایی برخوردار شوند. درگذشت تلخ و ناگهانی هادی نوروزی را یادمان هست؛ تیمی که پیش از این اتفاق در حد تیمهای معمولی بود اما پس از آن اتفاق تلخ انگیزههای چندین برابری پیدا کرد و اوج گرفت. آن پرسپولیس زیباترین تیم چند سال اخیر فوتبال ایران و حتی بهتر از تیمی است که 4قهرمانی پیاپی در لیگ آورد. آنها با انگیزه و انرژی و هدفی که بهدست آورده بودند، سنگینترین شکست استقلال در داربیهای پس از انقلاب را با نتیجه 4 بر 2 به رقیب تحمیل کردند. مورد دیگری هم که میتوان به آن اشاره کرد، مصدومیت شدید کریستیانو رونالدو در فینال یورو2016 است. بازیکنان پرتغال عادت نداشتند رهبر تیمشان را مجروح و مصدوم ببینند. بیرونرفتن او از بازی باعث شد تیمی که شانس کمتری برای برندهشدن داشت، به پیروزی و جام برسد. حکایت دانمارک هم از همین دست افسانههاست. فتوحات وایکینگها، ماجراجویی چک، معجزه سوئیسیها مقابل فرانسه و معجزه ناقصشان مقابل اسپانیا، همه و همه به گردانندگان پروژه سوپرجام ثابت میکند که تافته جدا بافتهکردن تیمهای بزرگ همه این معجزهها و کرامات و هیجانها را میگیرد. فکرش را بکنید در این دوره هم تنها 8تیم مدعی در مسابقات حضور داشتند؛ تصورش هم سخت است که این چیزها را ندیده باشیم.
تا پیش از این دانمارک 14تقابل با چکسلواکی داشت و در هیچکدام از بازیها صاحب برد نشده بود. در 12رویارویی با چک خالی هم برد برای دانمارکیها ثبت نشده بود و تنها 7تساوی حاصل تقابل آنها بهحساب میآمد، اما اینبار داستان فرق داشت؛ چون نه خود اریکسن بلکه روح این بازیکن در کالبد تیم وجود داشت.
بعد از یورو92 که دانمارکیها قهرمان شدند، دیگر رنگ نیمهنهایی را ندیدند. 29سال از آن زمان میگذرد. سال2004 در همین مرحله یکچهارم پایانی به چک باخته و از رسیدن به نیمهنهایی باز مانده بودند و حالا پس از 17سال انتقام آن حذف را گرفتهاند.
با 2گلی که وارد دروازه چک شد، دانمارک با رکورد تعداد گلهای زده خودش در تورنمنتهای بزرگ برابری کرد. وایکینگها در جامجهانی1986 هم 10گل زده بودند با این تفاوت که بازیهای آنها در یورو2020 هنوز تمام نشده و شانس بهبود این رکورد را هم دارند. نکته دیگری که درباره گلزنان این تیم به چشم میخورد، وجود 7گلزن متفاوت در این تیم است که نسبت به همه تیمهای این دوره لیست گلزنان دانمارک شلوغتر است.
پاتریک شیک با گلزنی به دانمارک با تعداد 5گل کریستیانو رونالدو در این دوره برابر شد اما چون کریستیانو یک پاسگل هم داده، فعلا جایزه آقای گلی به ستاره پرتغالی میرسد نه مهاجم چک. هر دو از جام حذف شدهاند و کریم بنزمای 4گله هم در نیمهنهایی حضور ندارد. شاید هری کین یا رحیم استرلینگ 3گله بتوانند جایزه را از کریس رونالدو بقاپند.