• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 10 تیر 1400
کد مطلب : 134599
+
-

آیا ایرانیان نخستین کسانی بودند که پزشکی را جدی گرفتند؟

مهاجرت پزشکان بزرگ به جندی‌شاپور

مهاجرت پزشکان بزرگ به جندی‌شاپور

انسان از همان روزهایی که روی کره زمین موجودیت پیدا کرد و دید که باید با خودش و تنهایی‌های خودش و این کره خاکی کنار بیاید، درگیر با پزشکی هم بوده است. البته نه به این معنی که دکتری بداند و طبابت بشناسد و جراحی کند و بیمارستان داشته باشد و شبیه آن. بالاخره چون جسم داشته گاهی عملکرد جسمانی او دچار مشکل می‌شده و غالباً نیز در نبرد با طبیعت و حیوانات وحشی و در تلاش برای زنده ماندن، مجروح می‌شده. به همین دلیل ناخواسته و ناخودآگاه کارهایی می‌کرد، تا کمی دردش را آرام‌تر کند. اما بعدها دید که ‌ای بابا، این‌طوری نمی‌شود و باید فکری دیگر بکند.

تریتا، قبل از بقراط
مثل هر جای دیگری، ایرانیان نیز از همان ابتدای امر پزشکی را خیلی جدی گرفتند. طوری که می‌گویند ایرانیان جزو نخستین اقوامی بودند که توانستند دانش و نظام پزشکی درست و حسابی داشته باشند. در بیشتر اسناد تاریخی هم اشاره شده که ایرانی‌ها، کلاً، هم به پزشکی خیلی اهمیت می‌دادند و هم دانش و رویه‌های پزشکی در ایران باستان شکوه خاصی داشته. ماجرای پزشکی در ایران هم به مهاجرت آریایی‌ها به فلات ایران بازمی‌گردد. در اوستا و دیگر نسخه‌های تاریخی و کتاب‌ها و نوشته‌های به‌جا مانده از آن دوران نیز به این امر اشاره شده است. زرتشتیان نخستین پزشک را تریتا می‌دانند. جالب اینکه این رویه پزشکی، حتی قبل از اینکه پزشکی بقراطی و یونانی پایش به ایران باز شود وجود داشت. دقت داشته باشید که در دنیا، غالباً نخستین نظام و دانش و دیدگاه پزشکی درست و حسابی را به همین بقراط نسبت می‌دهند.

باطل‌کننده جادو
اما درباره تریتا کمی بیشتر بدانیم. در وندیداد باب بیستم درباره او چنین آمده است که «زرتشت از اهورامزدا سؤال کرد کیست در میان دانایان و پرهیزکاران و توانگران و پیشوایان که تندرستی‌دهنده و باطل‌کننده جادو و زورآور که بیماری و مرگ و زخم نیزه‌پران و گرمای تب را از تن مردم قطع کرد؟ اهورامزدا در پاسخ فرمود: ‌ای سپتیمان زرتشت، تریته در میان مردم و پرهیزگاران و پیشوایان نخستین فردی است که تندرستی‌دهنده و از میان برنده جادو و زورآور بیماری را و مرگ و زخم نیزه پران و گرمای تب را از تن مردمان دور نماید.» در بخشی دیگر هم آمده است که «تریته پزشک برای درمان جست‌وجو کرد و از فلزات درمان برای مقابله با درد و مرگ بی‌هنگام و سوختن و تب و سردرد و تب لرزه و مرض آژانه و بیماری اژهوه و بیماری پلید و مارگزیدن و بیماری دورکه و بیماری ساری و نظر بد و گندیدگی و کثافت که اهریمن در تن مردم آورد، به‌وجود آورد.»

اول ما یا اول آنها؟
با شروع رابطه ایران و یونان و جنگ بین این دو بود که پای طب بقراطی و یونانی هم به ایران باز شد. حتی گروهی اعتقاد دارند که اول، این ایرانیان بودند که طب و دیگر دانش‌ها را به یونان بردند و بعدها که بخشی از این دانش‌ها کامل شد، راه به ایران باز کرد. برخی معتقدند که روش‌های بهبود و درمان بسیار قبل‌تر از ورود طب بقراطی، توسط زرتشت و آیین او به مردم آموزش داده می‌شد؛ البته این درمان‌ها به سبک دینی و روحانی آموزش داده می‌شد. در این نگاه، هر چه خیر و خوبی بود تعلق به اهورامزدا داشت و رنج و درد و مرض نیز از آن اهریمن و وسوسه‌هایش بود و بیماری، نشانی از تقابل این دو در بدن فرد.

چیزی شبیه هیپنوتیسم
شاید به‌عبارت بهتر، بتوان چنین گفت که سرآغاز جدایی طب درمانی و طب جادویی و خرافاتی از همین زمان زرتشت بود که شکل گرفت؛ چرا که در دیدگاه آنها مراجعه به پزشک وجود داشت. هرچند که نظر کلاسیک آن است که نخستین بار بقراط بود که خرافات را از درمان جدا کرد. جالب اینکه آمده است که زرتشت، حتی توانست لهراسب را که بیماری سختی گرفته بود، با روش بهبود تلقینی درمان کند؛ چیزی که امروزه شاید مشابه هیپنوتیسم باشد. جالب اینکه در نوشته‌ها آمده است که ایرانی‌ها حتی مکتب علمی و پزشکی هم برای خودشان داشته‌اند. مثلاً در مکتب اکباتان، حکمت و نجوم و پزشکی و جغرافیا آموزش داده می‌شد و شاگردانی در آن سرگرم تحصیل بوده‌اند. در آن دوره تنها در مصر و اسکندریه چنین مکتب‌های علمی و پزشکی‌ای وجود داشت.

از هند تا آتن
با اینکه به‌طور رسمی بقراط پدر علم پزشکی است، اما نشانه‌هایی وجود دارد که نخستین بار باور «اخلاط چهارگانه» که اساس طب بقراطی است، ابتدا در هندوستان پدید آمده است. سپس به ایران آمده و در این‌جا گسترش یافته و از این طریق به همه‌جای دنیا منتقل شده است. در پزشکی هندی، هر بخشی از بدن انسان شبیه به جایی از جهان دانسته شده بود و در نتیجه کارکردها را بدین شکل می‌توانستند حدس بزنند یا مداوا کنند. پس شاید منطقی‌تر این باشد که هندیان را قدیمی‌ترین پزشکان بدانیم، ایرانیان را تکمیل‌کننده آن و در نهایت بقراط و یونیان، به آن شکل و شمایلی دیگر بخشیده‌اند.

مورد قابل افتخار جندی‌شاپور
خلاصه این رویه همینطور پیش می‌آید تا به دوره ساسانیان و زمانه اوج و شکوه جندی‌شاپور می‌رسیم. جندی‌شاپور را نخستین شهر دانشگاهی در جهان دانسته‌اند؛ جایی که از مهم‌ترین کانون‌های علم و پزشکی و فلسفه در روزگار باستان هم بود. جالب اینکه حتی به واسطه حضور دیگر دانشجویان غیرایرانی در آن، نخستین دانشگاه بین‌المللی هم لقب گرفته است. جالب اینکه در زمانه شاپور دوم که کمر به گسترش این شهر بسته بود، جندی‌شاپور محل مهاجرت مغزهای زمان خودش هم بود و دانشمندانی را که از مرکز علمی بزرگ شهر «رها» در روم به واسطه تعطیلی آن سرگردان شده بودند، با آغوش باز پذیرا شد. همین امر در انتقال دانش طب یونانی به ایران نقش مهمی داشت. خسرو انوشیروان نیز همین رویه را ادامه داده و جندی‌شاپور را گسترش داد و برای اوج گرفتن بیمارستان آن از پزشکان یونانی و رومی دعوت کرد که برای کار و پژوهش به آن‌جا بیایند. حتی برزویه، پزشک معروف ایرانی را هم برای آموزش و تحقیقات بیشتر به هند فرستاد. او حتی نخبگان دانشگاه آتن را که در زمان یکی از امپراتوران روم تعطیل شده بود، به جندی‌شاپور آورد. در همین دوره هم تشکیلات منسجمی برای پزشکی و پزشکان ایجاد شد.

ایده اصلی بیمارستان‌های اسلامی
گفته می‌شود که در زمانه انوشیروان، نوعی نهضت علمی و فرهنگی هم در ایران ایجاد شد که نتیجه‌اش مهاجرت بسیاری از نخبگان زمانه به ایران برای کار و پژوهش بوده است. در همین دوره هم بود که اسناد پزشکی زیادی به فارسی میانه برگردانده شد. تقاطع دانش پزشکی ایرانی و هندی و یونانی و سریانی، عملاً اعتبار دیگری به جندی‌شاپور بخشیده بود که عملاً بزرگ‌ترین مرکز پزشکی جهان باستان شده بود. البته بعدها که اسلام به ایران راه پیدا کرد، مدرسه و بیمارستان جندی‌شاپور دست نخورده باقی ماند و مورد تعرض قرار نگرفت. تنها تفاوتی که کرد، این بود که دیگر بودجه رسمی نداشت و باید به‌صورت مستقل اداره می‌شد. همین جندی‌شاپور هم بود که موجب انتقال و اوج گرفتن طب اسلامی شد. حتی با الگوبرداری از آن خلفای عباسی اقدام به ساخت بیمارستان‌های اسلامی کردند. در این بیمارستان‌ها به تقلید از جندی‌شاپور، آموزش پزشکی حضوری نیز انجام می‌شد؛ مثل امروز که دانشجویان پزشکی تحت نظر استادشان بر بالین بیماران حاضر می‌شوند و می‌آموزند.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید