با عجیبترین نویسندههای در سایه جهان آشنا شویم
6 شخصیت در جستوجوی یک نویسنده
سمیرا مصطفینژاد ـ روزنامهنگار
«بنکسی» هنرمندی جهانی است. او را بهعنوان یکی از مشهورترین هنرمندان معاصر جهان میشناسند که آثارش با قیمتهای میلیونی در حراجیهای مشهور جهان به فروش میرسند. آثار او به خوبی از آثار دیگر هنرمندان همدورهاش متمایز است. اما فراتر از هنر و نبوغ، آنچه بنکسی را به شهرت جهانی رساند، ناشناس بودن اوست. نام حقیقی این هنرمند را کسی نمیداند و چهره او را کسی ندیده است، اما آثارش در تمام جهان شناخته شدهاند. هنرمندان و نویسندگان به دلایل مختلفی ممکن است هویت حقیقی خود را پنهان کنند، ممکن است مانند جی.دی.سلینجر گوشهگیر و جامعهگریز باشند یا مانند النا فرانته، بیدلیل مشخصی یا شاید بهمنظور حفظ حریم خصوصی ناشناس کار کنند که البته این ناشناس بودن به شهرت آنها کمک فراوانی کرده است. به قول شخصیت لنی در سریال «پاپ جوان»؛ «ناشناس ماندن افراد را غیرقابل دسترسی نشان میدهد» و هرچه افراد، بهویژه هنرمندان یا چهرههای تأثیرگذار غیرقابل دسترستر باشند، شهرت آنها افزایش پیدا میکند. هرچه در تاریخ ادبیات به سمت گذشته حرکت میکنید، نویسندگان بیشتری را در سایه نامها و هویتهای مستعار پیدا خواهید کرد. نبود آزادی بیان، ترس از قضاوت جامعه، ترس از حکومت و زندان اصلیترین دلایلی است که نویسندگان در قرنهای گذشته را وادار به استفاده از نامهای مستعار میکرد.
مدرنترین نویسنده در سایه
النا فرانته، رماننویس ایتالیایی است که آثارش به زبانهای زیادی ترجمه شده، اما حتی نام او حقیقی نیست. النا فرانته نامی مستعار است که نشریه تایم در سال 2016صاحب آن را بهعنوان یکی از 100فرد تأثیرگذار جهان معرفی کرد. آنچه تا به امروز درباره فرانته کشف شده این است که او احتمالا زن و اهل ناپل است، اما دیگر در ناپل زندگی نمیکند. یکبار ازدواج کرده، احتمالا مادر است و مدرک دانشگاهی دارد. این اطلاعات از میان مصاحبههای غیرحضوری که فرانته با نشریات مختلف انجام داده و از دل رمانهایی که ظاهرا براساس زندگی خود نوشته است استخراج شدهاند. مشهورترین آثار فرانته مجموعه «رمانهای ناپلی»، «دوست نابغه من»، «کسانی که رفتند، کسانی که ماندند» و «داستان کودک از دست رفته» هستند. بیشتر آثار او درباره روابط دوستی میان زنان در جامعه ایتالیا است. فرانته تنها نویسندهای نیست که درکنار شهرتش، ناشناس هم هست. در ادامه به نویسندگان دیگری میپردازیم که در طول حیات حرفهای خود، برای ناشناس ماندن، محافظت از خود در برابر قضاوت جامعه، نقدنشدن یا دلایل دیگر از اسامی جعلی یا مستعار استفاده کردهاند.
جاناتان سوئیفت و سفرهای گالیور
به لطف تاکتیکهای مرموز و پیچیدهای که سوئیفت برای محافظت از هویتش بهکار میبرد، حتی ناشرش هم هویت حقیقی نویسنده «سفرهای گالیور» را نمیدانست.سوئیفت دستنوشتههای خود را توسط واسطهای در تاریکی شب بهدست ناشر میرساند. همراه دستنوشتهها نامهای هم وجود داشت که ظاهرا توسط پسرعموی گالیور نوشته شده بود. حدس و گمانها بر این اساس است که سوئیفت مجموعه سفرهای گالیور که هزلیاتی آشکار علیه «ویگ» (یکی از احزاب سیاسی پارلمان بریتانیا از قرون 17تا 19 و مناش حزب لیبرال کنونی) بود را در سال1725 به پایان برد و برای محافظت از خود در برابر دستگیری و محاکمه، آن را کپی کرد تا هویت او از روی دستخطش قابل شناسایی نباشد و آن را مخفیانه به ناشری به نام بنجامین موت رساند. موت هم پس از ایجاد تغییراتی برای تلطیف جو نقد طنازانه سیاسی اثر، آن را ناشناس منتشر کرد. سفرهای گالیور در سال1735 باری دیگر بهدست ناشری به نام جورج فاکنر بازنشر شد، با این تفاوت که اینبار نسخه اصلی اثر به همراه نامهای که سوئیفت با نام کاپیتان گالیور خطاب به پسرعمویش سیمپسون نوشته شده بود چاپ شد. سوئیفت در این نامه اقدام موت برای سانسور اثرش را مورد انتقاد قرار داده است.
تمامی نامهای بنجامین فرانکلین
بنیانگذار ایالات متحده آمریکا که دست بر قضا نویسنده، نقاش، فیلسوف، سیاستمدار، مخترع، دانشمند، طنزنویس، فعال مدنی و سخنور هم بود، برای اینکه اثرگذاری نوشتههای خود را افزایش دهد و از تیغ تند نقد جامعه در امان بماند، متناسب با موضوع نوشتههایش در روزنامهها هویتهای مختلفی داشت. سایلنس دوگود نامی است که او برای نوشتن ستونهای نقد نسبت به نفاق و تزویر در دوران خود استفاده میکرد، پلی بیکر هویتی است که برای بحث درباره حقوق زنان به آن پناه میبرد و آنتونی افترویت نام محبوب او برای نوشتن درباره مصایب ازدواج بود. اما ریچارد ساندرز، محبوبترین نام فرانکلین بود که بهمدت 25سال از آن برای انتشار «سالنمای ریچارد بدبخت» که یکی از محبوبترین آثار فرانکلین هم به شمار میرود، استفاده کرد.
سر والتر اسکات و ابهام در ناشناختگی
«ناشناخته بزرگ» نامی است که والتر اسکات به آن مشهور است. او رمان موفق خود ویورلی را بهصورت ناشناس چاپ کرد و تا زمانی که فقر به او فشار وارد نکرده بود، به ناشناس منتشرکردن آثارش ادامه میداد. برای مثال روی جلد رمانهایش نوشته میشد: اثر نویسنده ویورلی.
خواهران برونته و دوران زنستیزی
شارلوت، امیلی و آن برونته آثار ادبی سبک ویکتوریایی خود را با نامهای مستعار کورر، الیس و اکتون بل منتشر میکردند. دلیل اصلی این تصمیم نگاه منفی و متعصبانهای بود که در آن دوران در مورد نویسندگان زن یا بهتر بگوییم، زنانی که تصمیم به نوشتن میگرفتند وجود داشت. خواهران برونته و چند نویسنده زن دیگر برای فرار از این نگاه و اطمینان از مورد توجه قرار گرفتن آثارشان تصمیم به استفاده از نامهای مردانه گرفتند. جورج الیوت، با نام واقعی ماری آن ایوانس خالق رمانهای میدل مارچ، آسیاب کنار فلوس و رومولا و همچنین ژرژ ساند با نام حقیقی آمانتین ارر لوسی دوپن رماننویس رمانتیک و یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن نوزدهم فرانسه دو نویسنده زن دیگری هستند که بهدلیلی مشابه، در سایه نامهایی مردانه پنهان شدند.
بحران هویت پسوآ و رومن گاری
توماس کراس، منتقد ادبی، آلوارو دکامپوز، مهندس دریایی، ماریا خوزه یک گوژپشت بیمار. اینها تنها یک شخصیت از دهها شخصیتی است که فرناندو پسوآ، شاعر پرتغالی خلق کرده است. هریک از این شخصیتها که پسوآ در سایه آنها آثار ادبی خود را منتشر میکرد، سبک نوشتاری منحصر به فرد، زندگینامه و روح و روان متفاوتی نسبت به دیگری داشتند.
درست مانند همه شخصیتهای نویسنده مشهور رومن گاری که آثارش را با نامهای امیل آژار، شاتان بوگات، رنه دویل، فوسکو سینیبالدی و رومن کاچو منتشر میکرد. همین اقدام او باعث شد گاری تنها نویسنده فرانسوی باشد که توانسته دوبار جایزه ادبی گنکور را از آن خود سازد، یکبار با نام امیل آژار و یکبار با نام رومن گاری.