• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
شنبه 29 خرداد 1400
کد مطلب : 133536
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/31xo4
+
-

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند *

مان
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند *


شیدا اعتماد

اگر از من بپرسید مهم‌ترین جزء خانه کجاست می‌گویم پنجره‌هایش. پنجره‌ها چشم‌های خانه هستند. باز می‌شوند به شهر، به روز، به نور. پنجره‌ها زندگی را ممکن می‌کنند. گیاه و کوه و درخت را ممکن می‌کنند.
هرگز نتوانستم کسانی را درک کنم که پشت پنجره‌هایی با پرده‌های کشیده زندگی می‌کنند. صبح، باید پرده‌های سنگین کنار بروند. با اینکه این شهر چیز زیادی برای دیدن ندارد اما همین نور، که در این وقت سال بی‌دریغ توی خانه می‌ریزد، یاد آدم می‌آورد که زندگی در جریان است.
 زندگی با گیاهان مرا هم شبیه آنها کرده است. در هر خانه‌ای دنبال روشنایی و گرما هستم. روشنایی و گرمایی که زندگی با گیاهان را ممکن می‌کند.
حتی قبل از اینکه جادوی گیاهان وارد زندگی‌ام شود، تلاش مداوم‌شان برایم زیبا بود. گیاهان نمی‌ایستند. هرجا که باشند می‌چرخند به سمت نور و همیشه آماده هستند که از یک جزء کوچک دوباره خودشان را بیافرینند.
گلدان کوچکی که روزی از دوستی عزیز گرفتم در خانه همه اطرافیانم تکثیر شده و حتی خارج از ایران هم رفته. گیاه‌های مشترک، مرا به آدم‌ها نزدیک می‌کنند.
فکر می‌کنم لابد دوستم هم حالا دارد به گلدانش آب می‌دهد. به برگ‌های براقش دست می‌کشد و شاید به قلمه کوچکی که روزی از من گرفته، فکر می‌کند.
به خاطر گیاهان است که پنجره برایم مهم‌تر است. خانه باید ظرفیت نگه داشتن گیاهان را داشته باشد. هر خانه‌ای ندارد، خانه‌ای مهربان نیست، مشتاق نیست و نمی‌گذارد سبزی، جان جانش را احاطه کند.
اما بیشتر خانه‌ها، عاشق بوی اطلسی‌های گرماخورده توی بالکن هستند. دوست دارند برگ‌های رونده‌ها دیوار خانه را بگیرند و بروند بالا. قلمه زدن گیا‌هان و تماشای ریشه دادنشان را دوست دارند.
زندگی با گیاهان، یعنی زندگی با نور، با آب و با عشق. عاشق گیاهان شدن آسان است. جایی نمی‌روند و توقع چندانی هم از آدم ندارند. در مقابل آن اندک توجهی هم که می‌گیرند خانه را به جایی زیباتر برای زندگی تبدیل می‌کنند و تقریبا هرگز ناامید نمی‌شوند.
* سهراب سپهری

این خبر را به اشتراک بگذارید