• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
شنبه 22 خرداد 1400
کد مطلب : 132828
+
-

از رنجی که می‌بریم

چرا اسباب‌کشی سوهان روح شهروندان است؟


سعید مروتی ـ روزنامه‌نگار

  امکان توافق با صاحبخانه برای تمدید وجود ندارد چون درآمدتان با تورم بی‌حساب و کتاب مسکن همخوان نیست. شاید هم خودتان پیشقدم جابه‌جایی شده‌اید چون طاقت‌تان برای ماندن در آپارتمانی که برایتان کوچک است یا هر روز یک بحران در آن به‌وجود می‌آید تمام‌شده است. شاید هم دلیل جابه‌جایی خرید آپارتمانی تازه است. گزینه‌های دیگری را هم می‌شود فهرست کرد اما انتهای این داستان یکسان است. بعد از گذراندن مرحله صعب و دشوار و اعصاب خردکن حضور در بنگاه مسکن، نوبت به اسباب‌کشی می‌رسد تا به یاد بیاورید سر و کله‌زدن با مشاوران املاک آن‌قدر‌ها هم دشوار نبوده است. معمولا کار اسباب‌کشی دست‌کم یک هفته قبل از موعد جا‌به‌جایی کلید می‌خورد. در نخستین مرحله نیاز به کارتن دارید تا بخشی از وسایل‌تان را جمع‌آوری کنید. باتوجه به گرانی سرسام‌آور همه‌‌چیز، برای تهیه کارتن باید رقمی بسیار فراتر از اسباب‌کشی قبلی کنار بگذارید. البته می‌توانید این کار را به مؤسسات حمل‌ونقلی که صفر تا صد ماجرا را انجام می‌دهند واگذار کنید؛ اگر استعلام از بهایی که برای این کار باید بپردازید پشیمانتان نکند. اگر متعلق به طبقه متوسط یا فرودست باشید در این مرحله جیب‌تان خالی‌تر از این است که بتوانید اسباب‌کشی لاکچری را تجربه کنید؛ پس چاره‌ای نیست جز اینکه خودتان دست به‌کار شوید. در روزهای منتهی به اسباب‌کشی هرچه زمان می‌گذرد وضعیت خانه‌ای که قصد ترکش را دارید آشفته‌تر می‌شود. این روزهایی است که بالارفتن قیمت‌ها را با عمق وجودتان درک می‌کنید. جدا از تهیه کارتن که قیمتش چندبرابر شده، برای چیزهای به‌ظاهر بی‌اهمیتی مثل نوار چسب یا روزنامه باطله هم ناچارید بیشتر از معمول دست به جیب شوید. اسباب‌کشی یعنی جزئیات؛ جزئیاتی که معمولا در نگاه اول به چشم نمی‌آیند یا آسان به‌نظر می‌رسند ولی تجمیع موارد ظاهرا کوچک و کم‌اهمیت، ممکن است روح و روان‌تان را به هم بریزد؛  به‌خصوص اینکه در ایام اسباب‌کشی معمولا آستانه تحملتان پایین‌تر از همیشه است.
  بعد از گذراندن چند روز دشوار، به موعد جابه‌جایی نزدیک می‌شوید. حالا باید با یکی از این شرکت‌های حمل‌ونقل تماس گرفت. پشت تلفن سعی می‌کنید همه شرایط و وضعیت موجود را از مبدا تا مقصد توصیف کنید تا کارمندی که آن سوی خط است، هزینه تقریبی اسباب‌کشی را برایتان محاسبه کند. وضعیت وسایل سنگین، آسانسور داشتن یا نداشتن مبدا و مقصد، تعداد طبقات و خلاصه هر چیزی که توضیحش لازم است را شرح می‌دهید و احتمالا در انتهای مکالمه، از رقمی که بابت هزینه جابه‌جایی باید پرداخت کنید، متحیر می‌شوید؛ به‌خصوص اگر از آخرین اسباب‌کشی‌تان چند سالی گذشته باشد. با چند شرکت دیگر تماس می‌گیرید و متوجه می‌شوید که آسمان در همه جا تقریبا به یک رنگ است. در نهایت با یکی از مؤسسات توافق می‌کنید و اگر به توافق شفاهی اکتفا کنید (که معمولا هم همین اتفاق رخ می‌دهد) مهم‌ترین اشتباه‌تان را مرتکب شده‌اید.
  لحظه موعود فرامی‌رسد و کامیون می‌آید. معمولا هم ابتدا یکی از کارکنان شرکت حمل‌ونقل، با نگاه‌کردن به وسایل‌تان ارزیابی اولیه را به عمل می‌آورد و گاهی اوقات جمله‌ای پرابهام بر زبان می‌آورد که معنایش این است: «این همه وسایل را نمی‌شود با یک کامیون برد». این یعنی یا باید کامیون دیگری هم از شرکت درخواست کنید یا سراغ وانت بارها بروید. پیش آمده که شما دقیقا همین وسایل را قبلا با یک کامیون به همین خانه‌ای که حالا در حال ترک آن هستید حمل کرده‌اید؛ در این صورت با اطمینان و تحکم حاصل از تجربه اسباب‌کشی قبلی از این مرحله به سلامت عبور می‌کنید. البته به شرطی که کامیون واقعا گنجایش‌اش کمتر از سری قبل نباشد.
  به مدیر ساختمان قول داده‌اید که دیوارها موقع اسباب‌کشی زخمی نشوند. با این ‌همه موقع بردن یخچال اتفاقی که نباید بیفتد رخ می‌دهد. چند دقیقه بعد هنگام حمل اجاق گاز این اتفاق تکرار می‌شود. گریزی از پرداخت خسارت نیست. اسباب‌کشی به هر مصیبتی که هست تمام می‌شود. حالا نوبت به‌حساب و کتاب رسیده است. می‌خواهید مبلغی که دیروز شرکت حمل‌ونقل به شما اعلام کرده را به اضافه شیرینی کارگران و به‌خصوص کارگری که یخچال را بر دوش گرفته و پله‌ها را طی کرده، پرداخت کنید. راننده کامیون اما با فاکتوری که برایتان می‌نویسد شگفت‌زده‌تان می‌کند. شما باید بیش از دو برابر مبلغی که پیش‌بینی کرده بودید پرداخت کنید. مبلغ توافق‌شده با شرکت به کنار و آیتم‌های معمول هزینه کامیون و کارگر و محاسبه طبقات به کنار، مواردی چون بیمه و پیاده‌روی هم به فاکتور اضافه شده است. حق بیمه برای وسایل شماست که سالم به مقصد رسیده است. انگار که اصل بر منهدم‌شدن اثاث بوده و چون به سلامت به مقصد رسیده باید مبلغی بابت بیمه پرداخت کنید. پیاده‌روی هم که در گذشته شامل مبدا و مقصد‌های واقع در کوچه‌های تنگ و باریک که کامیون امکان ورود به آنها را نداشت می‌شد حالا دامنه‌اش به چند قدم حیاط خانه گسترش یافته است. طبیعی است که به چنین فاکتوری معترض شوید و با شرکت حمل‌ونقل تماس بگیرید. با نخستین اعتراض بخشی از مبلغ فاکتور به شما تخفیف داده می‌شود! گویی قرار است به مرگ بگیرند تا به تب راضی شوید. با کمی چانه‌زنی در نهایت کارگران صحنه را با دریافت مبلغی که بازهم بسیار بیشتر از توافق اولیه است صحنه را ترک می‌کنند یا اینکه کار بیخ پیدا می‌کند و کار به درگیری لفظی و دعوا می‌کشد.
   طبیعی است که هزینه اسباب‌کشی مثل همه چیز‌های دیگر افزایش یافته باشد ولی نکته اینجاست که برخی از شرکت‌های حمل‌ونقل که نامی هم برای خودشان دست و پا کرده‌اند با روشی نه چندان «محترمانه» سر شهروندان کلاه می‌گذارند. در انتهای این بازی فرسوده‌کننده روح و روان، معمولا این شمایید که بازنده‌اید و راه گریز از این وضعیت، شاید محکم‌کاری در همان ابتدای کار باشد. اینکه پیش فاکتور را ابتدای ماجرا دریافت کنید و خیلی دلخوش به توافق شفاهی اولیه نباشید. همه می‌دانیم که گذاشتن یخچالی سنگین بر دوش و حمل اجاق گاز و... چه کار صعب و سختی است و هیچ شهروند منصفی نمی‌تواند منکر تلاش کارگران شریف و زحمتکشی که معلوم نیست تا کی می‌توانند شغل به این دشواری را ادامه دهند، باشد. ناخن‌خشکی برای قشری که نان زحمتکشی‌اش را می‌خورد نه اخلاقی است و نه منصفانه. در مقابل اما، تلاش ظاهرا سازمان‌یافته و طراحی‌شده شرکت‌های باربری هم غیراخلاقی و بی‌بهره از انصاف است. گوش‌بری به بهانه تورم گرچه سکه رایج این روزگار است ولی عمومیت امر غیراخلاقی به‌معنای مشروعیتش نیست. خانه به‌دوشی خودش رنج است. از رنجی که می‌بریم اگر گریزی نیست از رنج مضاعف شاید بتوان گریخت؛ با کمی پیش‌بینی اوضاع و کمی بخت و اقبال برای یافتن کمی انصاف در این جنگل آسفالت.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید