پزشکان امامخمینی ره از خلق و خو و ویژگیهای اخلاقی بنیانگذار انقلاب میگویند
روایت روزهای آخر
پرنیان سلطانی
امام خمینی (ره) در سالهای پایانی عمر خود همواره تحت نظر پزشکان بود. در طول روز مرتب دارو مصرف میکرد و حتی گاهی لازم میشد شبها هم چندین مرتبه از خواب بیدار شده و دارو مصرف کند. مدتهای طولانی سرم در دست داشت تا پزشکان بتوانند داروهای لازم را از این طریق به او تزریق کنند. بعضی اوقات هم 24ساعت شبانهروز به فرستندههای کنترل ریتم قلب متصل شده و بهاصطلاح پزشکی، مانیتورینگ میشد. اما هیچوقت لب به گله و شکایت باز نکرد و هیچکس ندید در آن روزهای سخت، اخمی به چهره و هراسی به دلش بیاید. این را تمام پزشکانش تأیید میکنند؛ چه آنهایی که سالهای سال پزشک مخصوص امام(ره) بودند، چه کسانی که فرصت محدودی برای پرستاری از بنیانگذار انقلاب داشتند. در این گزارش سراغی از پزشکان امامخمینی(ره) گرفتیم تا با کمک آنها بیشتر درباره سبک زندگی امام خوبیها بدانیم؛ کسی که پزشکانش معتقدند اگر چه خودشان طبیب جسمش بودند، اما بدون شک او طبیب دلهایشان بوده.
احترام بهنظر پزشکان
یکی از اصلیترین پزشکان معالج امامخمینی(ره) که در واقع رئیس تیم پزشکی ایشان بود، دکتر سیدحسن عارفی است؛ او که فوقتخصص قلب و عروق دارد، بیش از 11سال همراه و همگام امامخمینی(ره) بود و به همین دلیل خاطرات زیادی از رهبر انقلاب دارد. این پزشک نامآشنا که نخستین رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و دومین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب بود، با اشاره به اینکه امامخمینی(ره) اهمیت فراوانی برای دستورات پزشکی قائل بود، میگوید: «حضرت امام همیشه بهنظر پزشکانش احترام میگذاشت و با اینکه گاهی پذیرش برخی دستورات پزشکی برایشان سخت بود، اما با این حال همه دستورات را رعایت کرده و هر آنچه برایشان تجویز شده بود را رعایت میکردند. درست یادم هست که روزی ایشان مراحل نقاهت بعد از یک انفارکتوس را میگذراندند و میخواستند از حیاط بیمارستان قدمزنان به حیاط خانه بروند. چون مسیرشان کمی شیب داشت و در راه باید چند پله را هم بالا و پایین میرفتند، صلاح بود که از صندلی چرخدار استفاده کنند. امام (ره) اما از نشستن روی ویلچر خوششان نمیآمد و برای همین هر چه اطرافیانشان اصرار کردند از صندلی چرخدار استفاده کنند، زیر بار نمیرفتند. به ناچار من مداخله کردم و نزد امام رفتم. ایشان گفتند چهکسی گفته که من نمیتوانم قدم بزنم؟ من حالم خوب است. خدمتشان عرض کردم که من بهعنوان پزشک میگویم صلاح نیست این قسمت را از راه را خودتان بروید. با اینکه کاملا مشخص بود امام از این تجویز خوششان نیامد، اما با این حال روی صندلی چرخدار نشست و اجازه داد ایشان را تا خانه همراهی کنیم».
نظافت و صبر
سرتیم پزشکی حضرت امام (ره) که در دورهای وزیر فرهنگ و آموزش عالی کشور هم بود، از نظافت، صبر و قدرشناسی امام(ره) بهعنوان اصلیترین ویژگیهای معمار انقلاب نام میبرد و میگوید: «حضرت امام (ره) اهمیت بسیاری برای نظافت و تمیزی قائل بود. ما که پزشک معالج ایشان بودیم، هر وقت خدمتشان میرسیدیم تا معاینهشان کنیم، حتی زمانی که حال مساعدی نداشتند، با این حال همیشه ایشان را پاکیزه و معطر میدیدیم. علاوه بر این، صبر و بردباری حضرت امام(ره) هم فوقالعاده بود. با اینکه گاهی درد زیادی تحمل میکردند، یا بهخاطر دستورات پزشکی محدودیتهای ویژه و طولانی مدتی داشتند، اما هیچوقت ندیدم و نشنیدم که شکایتی کنند و لب به اعتراض بگشایند. همیشه هم بسیار قدردان بودند. هر وقت خدمتشان میرسیدیم میگفتند خیلی به شما زحمت دادم یا باعث زحمت و دردسر شما هستم و با این جملات ما را شرمنده خودشان میکردند».
آرامش در رفتار
دکتر سید حسن عارفی از شجاعت و آرامشی که در رفتار امام(ره) موج میزد هم صحبت میکند و میگوید:«در زمان جنگ گاهی هواپیماهای دشمن در محدوده جماران مانور میدادند و مناطق اطراف را بمباران میکردند. صدای انفجار با صدای توپهای ضدهوایی در دل شب ترکیب میشد و همه را هراسان میکرد. اما امام (ره) بهدلیل آرامش قلبیشان، به هیچ عنوان نمیترسیدند. ما چون قلب ایشان را مرتب تحت نظر داشتیم، این موضوع را متوجه میشدیم. اینطور مواقع به صفحه مانیتورینگ ضربان قلب امام (ره) نگاه میکردیم و در کمال ناباوری میدیدیم هیچ تغییری در تعداد و ریتم ضربان قلب امام (ره) بهوجود نمیآید».
پناهگاه؟ هرگز!
دکتر مسعود پورمقدس که 9سال این افتخار را داشته که پنجشنبه و جمعه هر هفته در خدمت امام (ره) باشد، خاطرهای از روزهای بمباران تهران نقل میکند که در عین حال نشان میدهد امام(ره) تا چه اندازه مبادی آداب بودهاند؛«در جریان بمباران هوایی تهران، یک روز همراه یکی از افراد بیت، خدمت امام (ره) رسیدیم تا از ایشان خواهش کنیم در این روزهای بمباران به پناهگاه بروند. ایشان که مشغول مهیا شدن برای خواندن نماز ظهر بودند، از دیدن ما تعجب کردند و پرسیدند چه کار دارید؟ فردی که از بیت همراهیاش میکردم گفت: «براساس اطلاعاتی که بهدست ما رسیده، صدام قصد زدن جماران را دارد. ما هر چه به شما اصرار میکنیم به پناهگاهی بروید، نمیپذیرید، این بار با پزشکتان آمدهام که بگویم همه نگران سلامتیتان هستند. شما که به محل امنی بروید، خیال این افراد هم راحت میشود». اما امام گفتند اول اینکه محاسبات شما اشتباه است، بعد هم اینکه من از اینجا به هیچ عنوان تکان نمیخورم! آنقدر به ایشان اصرار کردیم تا اینکه سرانجام گفتند خیلی خوب، حالا که اینطور میگویید، بروید نقشه جایی که من باید به آنجا بروم را بیاورید. ما خیلی خوشحال شدیم که امام (ره) متقاعد شدهاند. از اتاق که بیرون آمدیم و خواستیم نقشه محل اقامت حضرت امام (ره) را بکشیم، حاج احمدآقا تماس گرفتند و گفتند خودتان را دردسر ندهید. امام (ره) گفتند من میخواستم روی اینها را زمین نیندازم و مودبانه بگویم بروند تا من به نمازم برسم! به همین دلیل گفتم بروید نقشه را بیاورید. وگرنه زحمت نکشند، چون من از اینجا تکان نمیخورم!»
عمل به دستورات پزشکی
دکتر مسعود پورمقدس، متخصص قلب و عروق هم مانند دکتر عارفی از دقت نظر امام(ره) در عمل به دستورات پزشکی میگوید؛ اینکه امام (ره) مو به مو دستورات پزشکی را اجرا میکردند و به آن اهمیت میدادند. او میگوید: «حضرت امام (ره) جسمشان را امانت الهی میدانستند و به همین دلیل دستورات پزشکی برایشان لازمالاجرا بود تا خیانتی به این امانت الهی نشود».
توکل بیچون و چرا به خدا
دکتر محمدرضا زالی، یکی دیگر از اعضای تیم پزشکی امام (ره) بود. او که فوق تخصص بیماریهای گوارشی دارد، از ملاقاتش با امام(ره) در 29 اردیبهشتماه سال 1368 میگوید و اتفاقی که باعث شد تیم پزشکی بیش از پیش متوجه وارستگی امام (ره)، بیتوجهیشان به دنیا و توکل محض و خالصشان به خدا شوند: «برای انجام مشاوره پزشکی به بیت حضرت امام (ره) رفتم و آنجا با مشورت اعضای تیم پزشکی، به این نتیجه رسیدیم که امام (ره) در نخستین فرصت به عمل جراحی نیاز دارند. موضوع را با خود حضرت امام(ره) در میان گذاشتیم و نحوه برخورد ایشان با این موضوع حال همه ما را دگرگون کرد. حضرت امام(ره) بدون اینکه حتی توضیحی درباره کسالتشان بخواهند، بدون اینکه بپرسند مثلا عمل قرار است چند ساعت طول بکشد، چه خطراتی دارد و بهطور کلی اطلاعاتی بخواهند که خواسته به حق هر بیماری است، با عمل موافقت کردند. ما آن روز کوچکترین نگرانی، تشویش و اضطرابی در امام (ره) ندیدیم و آنچه از آن روز در خاطرمان است، اقتدار و آرامشی است که از توکل بیچون و چرای ایشان به خداوند سرچشمه میگرفت».