ضرورت همدلی و همراهی دولت و مدیریت شهری
زهرا نژادبهرام ـ عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران
دولت دوازدهم تلاش کرد با دعوت از شهردار تهران بهعنوان نماینده شهرداران سراسر کشور به جلسات هیأتدولت (که قانونا عضو هیأتدولت نیست) نشان دهد که بهدنبال تسهیل روابط دولت و شهرداریها بهخصوص شهرداری تهران است اما دیری نپایید که به بهانه تعارض منافع (اضافه بنای ملک نهاد ریاستجمهوری در جماران)، این رابطه بهسادگی از هم گسست.
واقعیت مسئله این است که شیرینی قدرت و حفظ آن، در وجود دولت مرکزی نهادینه شده و مادامی که منافع کشور به وسیلهای برای تثبیت اقتدار و تحکم دولت مرکزی به مدیریت محلی تبدیل شده و ارادهای برای اصلاح نظام مدیریت محلی در سطح دولت مرکزی وجود ندارد، با وضعیت دشواری روبهرو خواهیم بود. اما درخصوص اینکه آیا حضور شهردار تهران میتواند بهعنوان یک کاتالیزور در شرایط نابسامان فعلی نقشآفرینی کند، باید اذعان داشت که این امری غیرقابلانکار است.
در سالهای گذشته شهردار تهران بهصورت جسته و گریخته در هیأت دولت حضور یافته است. البته در برخی از مقاطع به علل سیاسی، برقراری ارتباطات سخت و محدود صورت گرفته و حضور نداشتن شهردار تهران در هیات دولت منجر به بروز تنشهایی میان دولت و شهرداری پایتخت شده است.
شاید یکی از مهمترین مسائلی که برای دورههای بعدی نیازمند آن هستیم تا مورد توجه قرار گیرد، همکاریهایی است که از حالت توصیه و مشاوره خارج و در یک چارچوب نظاممند نهادینه شده و از پشتوانه حقوقی برخوردار شود. به این معنا که شهردار و رئیس شورایعالی استانها بهعنوان عضو رسمی و دارای حق رأی به ترکیب هیأت دولت اضافه شوند. حضور شهردار در هیأت دولت فرصت طرح مسائل و چالشهای پایتخت را در بالاترین سطح مدیریت اجرایی کشور فراهم میکند و از سوی دیگر با توجه به تأثیر تهران و شهرهای اقماری آن بر یکدیگر، میتواند به بستری برای طرح موضوعات فراشهری و منطقهای تبدیل شود. برای مثال، موضوعی بهعنوان کرونا بهوجود آمده است. کرونا یک مقوله همهگیر در جهان و در کشور است. وقتی ستاد ملی مقابله با کرونا در هیأت دولت به ریاست رئیسجمهور برگزار میشود، چگونه است که شهردار تهران که شهری با 9میلیون جمعیت ساکن در شب و 12میلیون نفر ساکن در روز را اداره میکند و دارای تجهیزات و امکانات بسیار زیاد و در عین حال نیازهای شهری بسیار است، در آن ستاد حضور نداشته باشد و نتواند درباره ظرفیتها و نیازهای شهر توضیح دهد. اگر شهردار تهران بهعنوان فرد پیشنهاددهنده میتوانست از این ایده دفاع کند، چه بسا دهها و شاید صدها تن از شهروندان تهرانی را از دست نمیدادیم.
مورد دیگر در ارتباط با پشتیبانی از زیرساختهای حملونقل عمومی است. طبق قانون، توسعه حملونقل عمومی بهخصوص حملونقل ریلی و تامین اتوبوس برعهده دولت است. اگر شهردار تهران در هیأت دولت حضور داشته باشد، میتواند با استفاده از ظرفیتهای تعامل، گفتوگو و طرح مسئله در هیأت دولت نسبت به تامین بخشی از نیازهای نوسازی ناوگان حملونقل عمومی در شهر تهران کمک بگیرد و یا در ارتباط با آلودگی هوا که جزو ابرمسائل شهر تهران است، باوجود اینکه سازمان محیطزیست مسئولیت اجرای قانون هوای پاک را برعهده دارد اما عملا در مورد چنین معضلی نمیتواند تصمیمگیری کند. چطور میشود مدیر یک شهر بزرگ با این وسعت، بااین امکانات و با این جمعیت نتواند در مورد قانون هوای پاک سؤال کند یا در مورد تصمیمگیریها، کوچکترین مشارکتی داشته باشد.
حتی در مورد موضوع ساماندهی حریم شهرها و اتخاذ رویکرد مجموعه شهری نیز این موضوع کاملا روشن است. از یک سو وزارت کشور و موضوع تعارضات جدی در تقسیمات کشوری و از سوی دیگر ناهماهنگی بین دستگاههای مختلف و تعییننکردن چارچوب مدیریتها در قالب طرحهای جامع شهرها، منجر به وضعیتی حاد و نابسامانی بحرانی در حریم و شکلگیری حاشیهنشینی شده است. درحالیکه در محدوده و حریم شهر، شهرداریها نقش اصلی و فرمانداریها در نقاط خارج از حریم شهر مسئولیت را بهعهده دارند، اما شاهد هستیم که بهواسطه مشارکت ندادن مدیریت شهری در سیاستگذاریها دچار نارضایتی جمعی میشویم، بهگونهای که اکنون نه وزارت کشور و در مقیاس کلانتر قوه مجریه از شرایط رضایت دارند و نه شهرداریها از آنچه در حریم رخ میدهد، خشنودند. پس حضور شهردار تهران و رئیس شورایعالی استانها در هیأت دولت یک ضرورت است. اما حضور نماینده شهرداران کشور و شوراهای اسلامی در هیأت دولت برای قوه مجریه نیز یک فرصت است. دولت میتواند با استفاده از ظرفیتهایی که در مدیریت شهری بهعنوان نزدیکترین سطح خدمترسانی به شهروندان وجود دارد، در مواقع بروز بحران مدیریت و راهبری بهتری از خود نشان دهد. البته متأسفانه در این زمینه حتی با عقبگرد هم مواجه شدهایم زیرا در چارچوب اصلاحیه قانون مدیریت بحران کشور، ریاست ستادمدیریت بحران پایتخت از شهردار تهران گرفته و بهعهده استاندار گذاشته شد. درحالیکه بالاترین تجهیزات در اختیار شهرداری تهران و بالاترین شبکه مویرگی ارتباطی مدیریت شهری با شهروندان در اختیار شهرداری است.
بنابراین چگونه میشود در مواقع بروز بحران دستگاهی که بالاترین میزان ارتباطی را با شهروندان دارد و در جایجای شهر تهران دفتر و نمایندگی، سراهای محله و فرهنگسراها دارد نتواند مدیریت بحران را برعهده بگیرد و وزارت کشور که فقط یک دستگاه است مسئولیت را بر عهده بگیرد و آن را هم به استانداری تهران بسپارد. دولت برای رفع دغدغهها و خدماترسانی مطلوب نیازمند همراهی و همکاری است. شهرداری تهران و مدیریت شهری میتوانند با استفاده از پتانسیلها و ظرفیتهایی که دارند، برای برطرفکردن نیازها و مشکلات اقدامات مؤثری انجام دهند. برای مثال در مسکن ملی مقرر شد همه دستگاهها زمینهای خود را در اختیار وزارت راه و شهرسازی قرار دهند و شهرداری تهران با توجه به منابعی که درنظر گرفته میشود، برای ساخت، اقدامات لازم را انجام دهد. شهرداری تهران نخستین دستگاهی بود که زمینهای تحت مالکیت خود را در اختیار وزارت راه و شهرسازی قرار داد اما دستگاههای دیگر از این اقدام خودداری کردند و موضوع مسکن ملی با چالشهای جدی روبهرو شده که بارها از سوی مدیریت شهری به این روند اعتراض شده است.
در مجموع همدلی و همراهی دولت و مدیریت شهری به یک امر الزامی مبدل شده است و اگر در دولت بعد به این نتیجه نرسند، خسارات بسیار جبرانناپذیری شهر تهران را تهدید خواهد کرد. ما نیازمند بازنگری نسبت به دستورالعملهای خود هستیم. باید رقابت را به همکاری و تمرکز قدرت را به غیرمتمرکزکردن قدرت بدلسازیم و مدل اداره شهر در کشورهای توسعهیافته را الگو قرار دهیم، زیرا با مشکلات بسیار حیاتی روبهرو هستیم.