• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
یکشنبه 2 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 13202
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/krp5
+
-

سکانس‌های ماندگار

عظمت شکست

سقوط امپراتوری روم آنتونی مان 1964

عظمت شکست

سعید مروتی|خبرنگار:

امروزه فیلمی چون «سقوط امپراتوری روم» زیبایی غم‌انگیز یک هنر گمشده را دارد؛ چرا که این خزان حماسه‌های باشکوه آمریکایی بود. (مارتین اسکورسیزی)
سایه شکست تجاری «سقوط امپراطوری روم» آن قدر سنگین بود که پس از گذشت بیش از نیم قرن هنوز هم از این اثر حماسی - تاریخی به عنوان بزرگ‌ترین ناکامی آنتونی مان نام برده می‌شود. گرایش هالیوود به تولید فیلم‌های تاریخی مجلل از نیمه دوم دهه50 میلادی و به خصوص 1956 با اقبال عمومی گسترده‌ای که از «ده فرمان» (سیسیل ب. دمیل) «بن هور» (ویلیام وایلر 1959) صورت گرفت، پررنگ شد و چند شکست تجاری پی در پی پرونده سینمای حماسی را تا مدت‌ها بست. «شاه شاهان» (نیکلاس ری 1961) کمتر از انتظار فروخت. «کلئو پاترا» (جوزف ال. منکیه ویچ 1963) در حالی که عنوان پرخرج‌ترین فیلم تاریخ سینما را یدک می‌کشید، در گیشه شکست خورد و فوکس قرن بیستم را در آستانه ورشکستگی قرار داد.  یک سال بعد سقوط امپراطوری روم هم با ناکامی در گیشه مواجه شد تا تیر خلاص به سینمای حماسی - تاریخی  هالیوود شلیک شود. اما اگر مناسبات اقتصادی و گیشه را کنار بگذاریم در همین فیلم‌های شکست خورده، می‌شود نشانه‌هایی آشکار را از تبحر و توانایی در خلق لحظات سینمایی مشاهده کرد. چه در شاه شاهان که با تمام بلاهایی که استودیو سر فیلم آورد، همچنان می‌توان نشانه‌های خلاقیت و سبک بصری نیکلاس ری را دید و چه در کلئوپاترا که دستاوردهای منکیه ویچ در آن قابل توجه به نظر می‌رسد. سرآمد این آثار اما، سقوط امپراطوری روم است. فیلمی که سال‌ها زیر سایه دیگر فیلم حماسی آنتونی مان، «ال‌سید» (1961) باقی مانده و خاطره تلخ شکست تجاری‌اش، مانع از دیدن ارزش های سینمایی‌اش شده. تسلط آنتونی مان در کارگردانی سکانس‌های عظیم و پرجمعیت، خیره‌کننده است.

سکانس برگزیده: رفاقت، رقابت و منازعه لیویوس (استیون بوید) و کمودوس (کریستوفر پلامر) درام سقوط امپراتوری روم را شکل می‌دهد. لیویوس فرمانده مقتدری که مارکوس اورلیوس آنتونیوس (الک گینس) سزار روم، او را به فرزند‌خوانده‌اش لیویوس، برای جانشینی خود ترجیح می‌دهد. ولی کومودوس که شیفته لوسیا (سوفیا لورن) است، تاج و تخت را در اختیار کومودوس می‌گذارد و این به انحطاط امپراتوری روم می‌انجامد. میان سکانس‌های عظیم فیلم، فصلی وجود دارد که شاید به نظر حاشیه‌ای برسد ولی قدرت کارگردانی و امضای شخصی آنتونی‌‌ مان در آن کاملا مشهود است. در نیمه اول فیلم و پس از اینکه با اهمال گلادیاتورهای تحت فرمان کومودوس، رهبر بربرها فرار می‌کند، میان 2دوست اختلاف نظر ایجاد می‌شود. رقابت آنها سوار بر ارابه‌هایشان به نوعی یادآور فصل معروف ارابه‌رانی فیلم «بن‌هور» است. با این تفاوت که انتونی ‌مان دوئل دلخواهش را نه در فضای استادیوم که در دل طبیعت برگزار می‌کند؛ در میان جاده‌های باریک و در دل جنگل که 2سردار با حرکت ارابه‌هایشان درخت‌های آن را هم زیرپا می‌گذارند. خشونتی که میان 2کاراکتر وجود دارد، در ترکیب و تناسب با طبیعت و فضا قرار دارد و این آنتونی ‌مان است که مثل همیشه با قرار‌دادن انسان‌ها در طبیعت، درام خود را شکل می‌‌دهد. تسلط تکنیکی فیلمساز پس از گذشت نیم‌قرن همچنان خیره‌کننده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید